تحول علوم رویا نیست/قبلا فسلفه را اسلامی کرده‌ایم

خبرگزاری شبستان: برای اسلامی کردن علوم انسانی باید فضای علمی را باز گذاشت تا دانشمندان با یکدیگر بحث و تبادل نظر کنند و علم را پیش ببرند. نباید علوم رایج را کوبید و کنار گذاشت و از صفر شروع کرد.

خبرگزاری شبستان: «برای اسلامی کردن علوم انسانی باید فضای علمی را باز گذاشت تا دانشمندان علوم انسانی و دانشمندان علوم اسلامی با یکدیگر بحث و تبادل نظر کنند و علم را پیش ببرند. بنابراین نباید علوم رایج را کوبید و کنار گذاشت و از صفر شروع کرد. بلکه باید علوم غرب را گرفت و اندیشمندان با توجه به منابع دینی خود، آنها را مورد مطالعه و پژوهش قرار دهند و بسنجند تا چه اندازه می توانند منابع دینی را وارد آنها کرده و سیمای اسلامی به علوم انسانی ببخشند. همان اتفاقی که برای فلسفه اسلامی افتاد. یعنی مسلمانان ابتدا فلسفه را از یونان گرفتند و سپس آن را اسلامی کردند. این تلاش علمی موجب ظهور علوم انسانی اسلامی می شود. بنابراین باید دانست کار علمی سختی در پیش داریم و این پروسه با عافیت طلبی به سرانجام نمی رسد.» این جملات بخشی از سخنان ابراهیم دادجو، دکتری فلسفه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی است که در خصوص مساله تحول علوم انسانی با شبستان در میان گذاشته است؛ گفتگوی ما با مولف کتاب های "مابعد البیطعه از نگاه ارسطو و ابن سینا" و" وجود و موجود از منظر ابن سینا و آکویینی" از نظرتان می گذرد:

 

نظریه تحول علوم انسانی و تبدیل آن به علوم انسانی اسلامی در سال های اخیر بحث های بسیاری را در جامعه علمی کشور برانگیخته و امروز تنور آن داغ است و نهادهای کمی نیستند که به این مساله می پردازند؛ گام نخست در این راستا از نظر شما چیست و آیا اساسا امکان وقوع چنین پروسه ای وجود دارد؟

در باب تحول علوم انسانی بحث های که شده نگاه کردن و دست دراز کردن از دور است و وقتی به متن علوم وارد می شویم، مشاهده می کنیم این علوم روش های عقلی، نقلی، تجربی و در برخی موارد ترکیبی از آنها دارند.

 حال با روش های موجود اگر فردی ادعا کند می خواهد علوم انسانی را اسلامی کند، باید دید آیا می خواهد از این روش ها عدول کند؟ اگر این گونه باشد، چنین چیزی شدنی نیست چرا که نمی شود از روش علوم عدول کرد و این به معنای نابود کردن علم است. اما اگر نخواهیم در روش های علوم انسانی تخلف کنیم، اینجا تفاوت در این است از چه منابعی استفاده می شود یعنی در روش میان علوم انسانی و علوم انسانی اسلامی فرقی نیست به طور مثال اگر بخواهیم فلسفه را که روش آن عقلانی است، اسلامی کنیم، آیا باید آن را از روش عقلی جدا کرده و روش دیگری جایگزین آن کنیم؟! این شدنی نیست اما فرق بین فیلسوف غربی با فیلسوف مسلمان در منابع اولیه ای است که آنها در دست دارند؛ به عبارت دیگر باید دید آنها برای تدوین فلسفه منطبق بر مبانی خود از چه منابع اولیه ای استفاده می کنند. سپس برای اسلامی کردن آن سنجید تا چه اندازه اندیشمند مسلمان می تواند از منابع خود استفاده کرده و به وسیله آن دانش فلسفه موجود را پُربار کند.

اگر این دانش را به گونه ای پیش ببرد که به گذاره های درست و صحیح دست یابد، آن اندیشمند موفق تر است و تفاوتی ندارد نام این فرآیند را علوم انسانی بگذاریم یا علوم انسانی اسلامی، بلکه هنر در این است که اندیشمند دینی و غیردینی تا چه اندازه بتواند با تکیه بر منابع در دست، به گزاره های درست و صحیح دست یابد. حال اگر این اندیشمند از منابع دینی استفاده کند، می تواند بگوید علوم انسانی را در را راستای منابع اسلامی پیش بردم و به آن رسیدم.

 

با همه این تفاسیر چطور می توان علوم انسانی رایج در دانشگاه ها را اسلامی کرد؟

برای رسیدن به این هدف ما باید به منابع اسلامی باز گردیم و ببینیم تا چه اندازه می توان از آنها استفاده کرد و این علوم را در راستای گزاره های درست پیش برد(البته توانایی ما در حال حاضر تا این حد است)

این مساله باز می گردد به اینکه اندیشمندان در باب علوم انسانی از خود هنر نشان داده و از منابع دینی استفاده کنند، در این راستا اگر منابع دینی موجود عقلی باشند یا نقلی از آنها استفاده می کنیم اما اگر مسائل علوم انسانی، تجربی بودند، در اینجا نمی توان از منابع دینی استفاده کرد و این منابع در این زمان به لحاظ دانشی اثری ندارند چرا که مساله تجربی است. یا در علوم انسانی تجربی و علوم اجتماعی که جنبه تجربی دارند، منایع دینی تنها می توانند به لحاظ کاربردی در آنها تاثیر داشته باشند نه محتوایی و دانشی.

اما برای اسلامی کردن علوم انسانی باید فضای علمی را باز گذاشت تا دانشمندان علوم انسانی و دانشمندان علوم اسلامی با یکدیگر بحث و تبادل نظر کنند و علم را پیش ببرند. بنابراین نباید علوم رایج را کوبید و کنار گذاشت و از صفر شروع کرد. بلکه باید علوم غرب را گرفت و اندیشمندان با توجه به منابع دینی خود، آنها را مورد مطالعه و پژوهش قرار دهند و بسنجند تا چه اندازه می توانند منابع دینی را وارد آنها کرده و سیمای اسلامی به علوم انسانی ببخشند. همان اتفاقی که برای فلسفه اسلامی افتاد. یعنی مسلمانان ابتدا فلسفه را از یونان گرفتند و سپس آن را اسلامی کردند. این تلاش علمی موجب ظهور علوم انسانی اسلامی می شود. بنابراین باید دانست کار علمی سختی در پیش داریم و این پروسه با عافیت طلبی به سرانجام نمی رسد.

 

در صورت عدم توفیق در اسلامی کردن علوم انسانی، چه آسیب هایی جامعه علمی و فرهنگی کشور را تهدید می کند؟

اگر این اتفاق نیفتد، ما بدون اینکه از مبانی فکری خود استفاده کنیم، از مبانی فکری غرب ارتزاق می کنیم و منابع پربار خود را راکد گذاشته و از منبعی بهره می گیریم که با مبانی ما نمی خواند و نمی تواند هم در جامعه ایرانی اسلامی مفید باشد؛ لذا باید به منابع خود باز گردیم و البته در این راه ظاهر سازی هم نکنیم چرا که علم نیاز به پژوهش روشمند است.

پایان پیام/

کد خبر 411743

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha