شهروندان ایران چه حق و حقوقی دارند

خبرگزاری شبستان: حقوق شهروندی مجموعه‌ای است از تکالیف و مسئولیت‌های شهروندان در قبال یکدیگر و در قبال شهر و دولتی که در آن زندگی می‌کنندهرشهروند با توجه به جایگاه و پایگاه اجتماعی خویش درجامعه شهری دارای حقوقی می‌باشد. 

به گزارش خبرنگار سیاسی قضایی خبرگزاری شبستان، حقوق شهروندی مبحثی است که در طول بشریت مطرح بوده است و در دولت یازدهم بیش از قبل مطرح می شود. حقوق شهروندی را می‌توان این گونه بیان کرد که مجموعه‌ای است از تکالیف و مسئولیت‌های شهروندان در قبال یکدیگر و در قبال شهر و دولتی که در آن زندگی می‌کنندهرشهروند با توجه به جایگاه و پایگاه اجتماعی خویش درجامعه شهری دارای حقوقی می‌باشد.  حقوق شهروندی به سه دسته زیر تقسیم می‌گردد:

الف) حقوق قانونی ومدنی

ب) حقوق سیاسی

ج) حقوق اجتماعی

حقوق قانونی ومدنی شامل آزادیهای فردی، آزادی بیان، حق مالکیت، حق بهره‌مندی از عدالت...

حقوق سیاسی شامل حق شرکت در انتخابات، حق مشارکت سیاسی و...

حقوق اجتماعی شامل حق بهره‌مندی از امنیت، رفاه اجتماعی، خدمات مدنی و...

دربین سه حقوق مذکورحقوق اجتماعی شهروندی دارای اهمیت خاصی به خصوص برای جوامع مدرن وتوسعه یافته غربی می‌باشد.

از دیدگاه رهبرکبیر ایران و همچنین دانشمند فرهیخته آِیت الهخ مطهری حقوق شهروندی و مقام معظم رهبری به موضوع

 مطهری در موارد متعدد بر اعتبار حقوق بشر و شهروندی از نظر اسلام تصریح کرده است.

به نظر وی اسلام به حقوق فطری و عدالت تکوینی قائل است و حتی اسلام آزادی را فوق حق می‌داند..

۲- حق مطالبه: مطهری می‌گوید هر انسانی که پا به این جهان می‌گذارد، چون انسان است دارای حقوقی است و از این رو می‌تواند (بلکه باید) آن‌ها را مطالبه کند و در برابر تضییع آن‌ها ساکت نماند.

او می‌پرسد چگونه می‌توان مقاومت در برابر تضییع مال را جهاد و فداشدن برای آن را شهادت نامید اما برای تضییع حقوق و آزادی‌ها چنین حکمی صادر نکرد؟! او حتی جهاد ابتدایی را نیز نوعی دفاع از حقوق انسان‌ها دانسته و معتقد است: «جنگ برای حقوق انسانیت، مشروع و مفید است

همچنین می‌گوید: «امر به معروف مصداق دفاع از حقوق انسان است» و به همین جهت باید (آن را) مقدس بشماریم چون دفاع از حقوق انسان‌هاست.

۳- ضرورت رعایت حقوق مردم: حکومت در اسلام موظف به پاسداری و اجرای حقوق شهروندی است. مطهری با اثبات این گزاره در کتاب سیری در نهج‌البلاغه، هشدار می‌دهد که بی‌توجهی به آن، آثار جبران‌ناپذیری بر گرایش‌های دینی باقی می‌گذارد.

به عقیده او «یکی از موجبات عقبگرد مذهبی این است که اولیای مذهب میان مذهب و یک نیاز طبیعی تضاد برقرار کنند؛ مخصوصا هنگامی که آن نیاز در سطح افکار عمومی ظاهر شود.

مطهری به یک نمونه تاریخی هم اشاره می‌کند: «درست در مرحله‌ای که استبداد‌ها و اختناق‌ها در اروپا به اوج خود رسیده بود و مردم تشنه این اندیشه بودند که حق حاکمیت از آن مردم است، از طرف کلیسا یا طرفداران کلیسا و یا با اتکا به افکار کلیسا این فکر عرضه شد که مردم در زمینه حکومت فقط تکلیف و وظیفه دارند نه حق.

همین کافی بود که تشنگان آزادی و دمکراسی و حکومت را بر ضد کلیسا بلکه بر ضد دین و خدا به طور کلی برانگیزد

استاد شهید چنین طرز تفکری را «اندیشه‌ای خطرناک‌تر و گمراه‌کننده‌» می‌نامد «که در گرایش گروهی به ماتریالیسم، سهم بسزایی دارد و البته از نظر اسلام، درست امر به عکس آن اندیشه است.

۴- لزوم آموزش حقوق به مردم: از دیدگاه مطهری حاکمان دینی نه تنها ملزم به رعایت حقوق و آزادی‌های شهروندی هستند و نه تنها مطالبه این حقوق از سوی مردم ناپسند نیست، که حاکمیت، خود موظف به آموزش این حقوق به مردم است. از نظر اودر قرآن کریم آنچه به این صورت آمده که‌ای بشر زمین و آسمان را برای تو آفریده‌ایم، اثرش آشناشدن به حقوق و کرامت ذاتی خود اوست.

و البته از شئون آشنایی به حقوق این است که تنها به آشنایی و معرفت حقوق اکتفا نشود بلکه یک نوع حس و غیرتی فوق منابع مادی در افراد پیدا شود نظیر حس دفاع از ناموس... از این بالا‌تر اینکه حقوق، مقدس شناخته شود و فداشدن برای حق، فداشدن در راه خدا و در راه عالیتر تلقی شود.

از همین جاست که مطهری به انتقاد از روش تبلیغی و آموزش رایج می‌پردازد و تاکید بر حقوق در کنار تبیین حدود را توصیه می‌کند و معتقد است افراط در هر یک زیانبار است و باید به سوی تعادل میان حقوق و حدود شتافت: فرق ما و فرنگی‌ها، یعنی گویندگان و نویسندگان اخیر ما و آن‌ها در این است که آن‌ها همت گماشتند ملت را به حقوق خود آشنا کنند و ما سعی داشتیم ملت را به حدودشان آشنا کنیم. گفته‌ها و نوشته‌های آن‌ها جنبه تحریک داشت و گفته‌ها و نوشته‌های ما جنبه تسکین.

آن‌ها خطیب بودند و ما واعظ.... وعظ می‌خواهد وجدان اخلاقی را تقویت کند و به کمک نفس لوامه بشتابد، بر خلاف خطا به که می‌خواهد حس غیرت و دفاع از حقوق را که غریزی هر انسان است، برانگیزاند.

حقوق از دیدگاه امام خمینی

امام خمینی نیز قبل از صدور فرمان ۸ ماده‌ای، سال ۱۳۴۸ش، در نجف ضمن تدریس مبحث ولایت فقیه به وظایف حاکم اسلامی و کارگزاران نظام اسلامی اشاره کرده و می‌فرمایند:

کراراً گفتم و باز تکرار می‌‏کنم، کسی حق ندارد به منزل مردم حمله کند و وارد منزل آنان شود و اگر اطلاع پیدا شد که مجرمی در منزلی است مراقبت از فرار او کنند و به مقامات مسئول اطلاع دهند که با موازین او را دستگیر نمایند. علاقه‏مندان به نهضت باید از این گونه اعمال اجتناب کنند

من توصیه می‌‏کنم حتی نسبت به کسانی که به من اهانت نموده‏اند نباید تعرض شود.

در ادامه‌‌ همان بیانات تأکید می‌کنند: «اهانت کردن به یک آدمی، ولو این آدم هم خودش یک آدم مخالفِ مثلًا چه باشد، باز حق اهانت نیست. این حق است که جزایش را به او بدهند، دیگر اهانت چرا به او بکنند؟ رفتن منزل، به خانواده‌اش تعرض کردن، به بچه‌هایش تعرض کردن، این‌ها اموری است که نباید بشود. ما می‌-خواهیم اسلام باشد، ما نباید یک کاری بکنیم که بگویند که دادگاه‌ها در زمان طاغوت هم این کار‌ها را نمی‌کردند! باید شما آقایان علاج بکنید مسئله را.» حضرت امام در این قسمت به نوعی پیش بینی آینده کرده و هشدار می‌دهد که کاری نکنید و به گونه‌ای عمل نمایید که مردم پس از چندین سال نظام اسلامی را با رژیم ستم شاهی مقاسیه کرده و بگویند آن‌ها بهتر و با عدالت عمل می‌کردند.

در بخشی دیگر از بیانات خود به صفات و اخلاق و نوع برخورد انقلاب و انقلابیون اشاره کرده و تذکر می‌دهند: اسلام‌‌ همان اسلام است. شما یک قدرت طاغوتی را کنار گذاشتید؛ حالا اسلام را می‌-خواهید پیاده بکنید، باید با تمام احتیاطات لازم، با تمام دقتهای لازم، در این امور بررسی بشود یکوقت یک بیگناهی خدای نخواسته، روی یک مقاصدی که یک کسی ممکن است داشته باشد بیاید تهمت به او بزند، خدای نخواسته یک آدم بیگناهی چی بشود. و امروز هم همین طور که ملاحظه می‌کنید روز تهمت است! من نمی‌-دانم چه جور شده است که هر که به هرکس دلش می‌خواهد هر چی می‌گوید! نمی‌داند که تهمت زدن به مؤمن جزایش چه هست پیش خدا. نمی‌داند غیبت کردن از مؤمن چی هست. نمی‌داند که هتک حرمت مؤمن، هتک حرمت اللَّه است، این‌ها را نمی‌دانند. هر که هر چه دلش می‌خواهد، حالا به هرکس، نه به یک نفر، نه به دو نفر، به اشخاص متقی تهمت می‌زنند!... آخر چرا باید انسان اینطور باشد... این‌ها نمی‌خواهند اینطور افراد باشند؛ می‌خواهند یکی‌یکی [هتک کنند] نوبت همه‌تان شاید برسد! یکی‌یکی، هرکس را یک جایی ببینند، یک کاری انجام می‌دهد می‌خواهند هتک حرمتش بکنند، یا ساقطش بکنند... یکی‌یکی را کنار کنار بگذارند، و همه را خلع سلاح بکنند، آن وقت کی دیگر باقی می‌ماند؟

حضرت امام با اطلاع یافتن از بعضی تخلفات به ویژه در حوزه امور قضایی، پیام موسوم به «فرمان هشت ماده‌ای» را در ۲۴ آذر ماه سال ۱۳۶۱ صادر کردند.

اموری را که حضرت امام در این فرمان مورد توجه قرار داده‌اند، به طور خلاصه عبارت از:

۱ ـ تهیه قوانین شرعی و تصویب و ابلاغ آن‌ها با دقت و سرعت لازم و در اولویت قرار دادن قوانین مربوط به مسائل قضایی که مورد ابتلای عموم است.

۲ ـ دوری از اشکال تراشی‌های جاهلانه و معیار قرار دادن حال فعلی اشخاص در رسیدگی به صلاحیت افراد.

۳ ـ صدور احکام اسلامی با استقلال و قدرت و بدون ملاحظه از هیچ مقامی.

۴ ـ ممنوعیت ارگان‌های حکومتی در رفتار غیراسلامی با مردم.

۵ ـ ممنوعیت توقیف و احضار بدون حکم قاضی هرچند به مدت کوتاه. چنین عملی جرم و موجب تعزیر شرعی خواهد بود.

۶ ـ ممنوعیت دخل و تصرف و توقیف و مصادره اموال منقول و غیرمنقول افراد بدون حکم حاکم شرع آن هم پس از بررسی دقیق و ثبوت حکم از نظر شرعی.

۷ ـ ممنوعیت ورود به خانه یا مغازه یا محل کار اشخاص بدون اذن صاحب آن‌ها.

۸ ـ ممنوعیت جلب، تعقیب، مراقبت، اهانت و اعمال غیرانسانی- اسلامی نسبت به دیگری به نام کشف جرم یا ارتکاب گناه.

۹ ـ گوش کردن به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگری به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه.

۱۰ ـ شنود گذاشتن و تجسس از گناهان و دنبال اسرار دیگران بودن برای کشف گناه و جرم، هرچند گناه بزرگ باشد.

۱۱ ـ فاش کردن اسرار دیگران حتی برای یک نفر.

حضرت امام بعد از برشمردن موارد فوق درانتهای پیام خود بار دیگر تأکید می‌کنند: قابل قبول نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن به کسی ظلم شود.

هستند را همیشه‌ محکوم‌ نمایید، البته‌ با اعمال‌ انسانی‌ که‌ شایسته‌ برای‌ یک‌ حکومت‌ اسلامی‌ است.

پایان پیام/

کد خبر 410325

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha