به گزارش خبرگزاری شبستان، رضا سلیمان حشمت، مدرس دانشگاه علامه طباطبایی در همایش ملی غربشناسی که ازسوی گروه غربشناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد، با ارائه مقاله خود با عنوان "حیث عدمی و تفکر انتقادی" به عالم "حکمت" یا عالم اسباب و علل و عالم "قدرت" یا ورای اسباب و علل و تعقل اشاره کرد و گفت: آنچه از قرن هجدهم یا قرن مشهور به عصر تجدد و منور الفکری به عنوان وصف آگاهی، تفکر و عقلانیت جدید معروف است، در واقع وصف و تعبیری است که با تفکر انتقادی همراه بوده و حتی گاهی این تفکر در برابر آگاهی و تفکر دینی و قدسی هم به کار رفته که از آن به عنوان پیشاتجددی (pre-modern) یاد میکنند.
وی در ادامه افزود: از سوی دیگر "عدم"، سلب یا نفی و آنچه در عرفان اسلامی از آن به وجه جلالی تعبیر میشود، از دوره تجدد تاکنون و به ویژه در پسا تجددی (Post-modern) به طور روزافزون با تعبیر نیستانگاری یعنی بیبنیادی بر زبان و قلم اهل نظر روان است.
این پژوهشگر بااشاره به اینکه روشنفکران روشنی خود را پیرو فلاسفه فرانسه دانستهاند و به آن تشبه و تأسی کردهاند، گفت: فلسفه پرسندگی از پیشفرضها، مسلمات، حب و دوستداری دانایی تا بینهایت است تا جایی که در آن نقد و نفی، همچون ارادت و تعاطی در عین حال، معمول و مقبول شده است.
سلیمان حشمت با بیان اینکه نفس تفلسف با "عدم" و "صیرورت" متلازم است و به تعبیر افلاطون "دایدالوسی" است گفت: یعنی همه صور و تصاویر، فکرتها و امور ایجابی از ثبات و تصلب میافتند و همیشه در معرض نقد، فساد، زوال، ذهول، محو، متلاشی و در یک کلمه فنا و عدم قرار میگیرند.
این محقق فلسفی ادامه داد: تفلسف یعنی زیستن در صقع امکان، اما اگر در هر جلالی جمالی است و در هر جمالی هم جلالی است، بنابراین هر سلبی ایجاب و هر ایجابی سلب است، همچنین چنانکه بر سبق رحمت و جمال حق باریتعالی نسبت به قهر و سخط او قایل هستیم، پس این دو وجه را با نظر جمعی و به نحو کل مطلق ولا بشرط مقسمی لحاظ میکنیم، راه نجات از فروبستگی ساحت قدس، در بیرونشد از نیستانگاری و رهایی از آزادی عدم بنیاد نهفته است اما این وضع خود نیز در وجه سلبی و عدمیاش با وضع تفکر انتقادی مشابه و مشترک است.
سلیمان وحشت در ادامه تصریح کرد: تفاوت میان این دو در امید و رجاء هر یک به ظهور افقی در فراروی ماست که در آن به نعت تعالی و در وجه لابشرطی خود و آنچه "هایدگر" از آن به ظهور تام و خالص وجود تعبیر کرده تجلی کند و این همان معناست که در تعابیر وی از آن به تفکر آمادهگر و انتظار آمادهگر یاد شده است.
پایان پیام/
نظر شما