به گزارش خبرگزاری شبستان// خراسان رضوی
ازنظر مطهری زندگی اجتماعی آدمی برخلاف زندگی اجتماعی حیوانات همواره دستخوش تغییر وتحول است. طبیعت انسان را بالغ و آزاد و خود سرپرست قرار داده است. انسان راه خود را به کمک عقل و علم و با قوانین وضعی می پیماید و به همین دلیل است که در مسیر تکامل خود به فساد و انحراف کشیده می شود.
به عقیده مطهری این دو استعداد یعنی استعداد انحراف و استعداد تکامل از یکدیگر تفکیک ناپذیر نیستند. دو استعداد بالا انسان را به افراط و تفریط می کشانند.
او معتقد است که انسان کوشش می کند با نیروی علم و ابتکار، هم خود را با مظاهر ترقی و پیشرفت زمان هماهنگ کند و هم جلوی انحرافات زمان را بگیرد، اما این روند همواره در مسیر درست خود حرکت نمی کند و انسان دچار بیماری جمود و جهل می شود. به عقیده مطهری بیماری اول سکون و توقف و بیماری دوم سقوط و انحراف را برای زندگی آدمی به ارمغان می آورد.
مطهری می گوید: جامد از هر چه نو است متنفر است و جز با کهنه خو نمی گیرد و جاهل هر پدیده نو ظهوری را به نام مقتضیات زمان، به نام تجدد و ترقی موجه می شمارد. جامد هر تازه ای را فساد و انحراف می خواند و جاهل همه را یک جا به حساب تمدن و توسعه علم و دانش می گذارد.
نگرش مطهری به مسایل زنان، نه دیدگاه تجددگرایی محض است و نه نگرش سنتی
دیدگاه اجتهادی مطهری دارای اهمیت است؛ دیدگاهی که خود او از آن به دیدگاه "اعتدالی" یاد می کند. به این ترتیب نگرش مطهری به مسایل زنان، نه دیدگاه تجددگرایی محض است و نه نگرش سنتی. اینگونه طرز تلقی سبب می شود که مطهری مساله زن را در عصر کنونی نه رهایی زن در معنای لیبرالی، بلکه در خانواده بداند.
از این رو مطهری نقطه عطف بحث خود از جنبش زنان را در کشورهای اسلامی،حقوق طبیعی خانواده معرفی می کند. به این ترتیب مبنای تمامی تعالیم جنسی و جنسیتی مطهری از قبیل حجاب، میراث، خواستگاری، ازدواج و غیره بر اساس این حقوق تفسیر می شود، اما درک این حقوق خود در گروی فهم مفهوم" طبیعت" و یا" فطرت " است. به این ترتیب شناخت مساله زن، روش مطالعات زنان، طبیعت و حقوق طبیعی مهمترین بنیان های شناخت تعالیم جنسی و جنسیتی مطهری هستند.
اساسی ترین مساله زن در جامعه معاصر نظام حقوق خانواده
مطهری در مقدمه ای که به کتاب نظام حقوق زن در اسلام در سال 1353 نگاشت، جهت گیری خود را درباره مسایل زنان به خوبی نشان داده است.
این مقدمه توضیح مناسبی از دیدگاه اجتهادی مطهری است که ضمن آن پس از تاکید بر توجه به اقتضائات جهان معاصر، انحراف جنبش های فمنیستی معاصر را از نظر او آشکارا نشان می دهد. مطهری در این مقدمه اساسی ترین مساله زن را در جامعه معاصر نظام حقوق خانواده می داند. به عقیده مطهری پیدایش شعار آزادی زن و تساوی حقوق او با مرد به عنوان مساله اصلی فمنیسم در دنیای غرب به حوادث سده هفدهم میلادی و بعد از آن بر می گردد.
در تفسیر مطهری، از سده هفده به بعد، پا به پای نهضت های علمی و فلسفی، نهضتی در زمینه مسایل اجتماعی و به نام حقوق بشر پا گرفت. نویسندگان سده های هفده و هجده عقاید خود درباره حقوق فطری و طبیعی و سلب ناپذیر بشر را در میان مردم منتشر کردند. مطهری اصل اساسی مورد توجه این نویسندگان را وجود یک سلسله از حقوق و آزادی های طبیعی برای انسان می داند. این نهضت های فکری و اجتماعی ابتدا در انگلستان، سپس در امریکا و فرانسه ثمره های خود را آشکار کرد و سپس به تمام نقاط دنیا گسترش یافت. مطهری تحول بعدی را در سده نوزدهم می جوید، زمانی که اندیشه های جدید در زمینه حقوق انسان ها در مسایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پدیدار شد. این تحولات در نهایت به سوسیالیزم منتهی گشت. مطهری بیان می کند که تا اوایل سده بیستم تمامی تلاش ها در زمینه حقوق انسان ها مربوط به حقوق ملت ها در برابر دولت ها یا حقوق طبقه کارگر در برابر طبقه سرمایه دار بود.
نقد عمومی مطهری به دیدگاه سنتی درباره زن: زن در جهان گذشته به دلیل غفلت از انسانیتش مورد اجحاف قرار گرفت
این سخن مطهری بیان می کند که در سده بیستم، برای نخستین بار مساله حقوق زن در برابر حقوق مرد مطرح شد و تساوی زن و مرد اعلام گشت.
در جمع بندی مطهری از تحولات سه سده اخیر، این نکته برجسته است که محور اصلی همه نهضت های اجتماعی غرب 2 مساله آزادی و تساوی است، و از این روست که او معتقد است که در نهضت حقوق زن در غرب به عنوان ادامه نهضت های اجتماعی اروپا، جز از آزادی و تساوی سخنی به میان نیامد. این مساله به نظر مطهری با توجه به وضعیت مرارت بار تاریخ حقوق زن در اروپا تشدید می شود. به این ترتیب پیشگامان نهضت اجتماعی اروپا، آزادی زن و تساوی حقوق زن ومرد را مکمل و متمم حقوق بشر دانستند. در حالی که به عقیده مطهری آنچه که به فراموشی سپرده شد مساله اساسی نظام حقوق خانواده بود.
در تحلیل انتقادی مطهری از نهضت رهایی زن در اروپا، دلیل غفلت از حقوق خانواده آن است که در جریان این نهضت، داروی تمام بدبختی ها و بیچارگی های زن غربی را از شعار تساوی و آزادی طلب کردند. از این رو تساوی و آزادی زن به عنوان انسان، بر این حقیقت پرده افکند که زن به جهت زنانگی خود از یک سری مشخصات مخصوص به خود برخوردار است که با ویژگی های مرد تفاوت می کند.
به نظر مطهری، این راز انحراف مساله زن در غرب، ودلیل انحراف جنبش های فمنیستی است. به عقیده او توجه به این تفاوت ها که برخاسته از طبیعت متفاوت هر یک از دو جنس مذکر و مونث است، تصحیح کننده مساله زن در جهان اسلام و غرب می باشد بخش نخست تفسیر مطهری از نهضت فمنیسم، آن جا که توجه به مساله آزادی و خواست تساوی با مرد را موجب غفلت از حقیقت تفاوت می داند، حاوی نقد فمنیسم لیبرال، فمنیسم سوسیال و فمنیسم مارکسیستی است ؛ در حالی که بخش اخیر سخنان او، آنجا که به تحلیل انحراف نهضت های فمنیستی غربی به دلیل غفلت از بعد انسانی زن و بزرگ نمایی بعد زنانگی زن می پردازد، حاوی دیدگاه انتقادی مطهری به فمنیسم رادیکال است.
مطهری در جای دیگر می گوید زن در جهان گذشته به دلیل غفلت از انسانیتش مورد اجحاف قرار گرفت. این سخن نقد عمومی مطهری به دیدگاه سنتی است که واکنش در برابر آن، پیدایش فمنیسم های لیبرال، سوسیال و مارکسیستی است. در حالی که به عقیده او، زن در عصر حاضر به دلیل چشم پوشی از ویژگی های زنانه اش، تحت ستم است. این قطعه، در واقع نقد عمومی مطهری به فمنیسم رادیکال است که ویژگی زنانگی را عامل تعیین کننده جنبش زنان می داند.
اصل اجتهاد و روش مطالعات زنان
مطهری این عقیده را که هر تغییری که در وضعیت اجتماعی و از جمله در وضعیت زنان پیدا شود، خصوصا اگر از مغرب زمین سرچشمه گرفته باشد، باید به حساب پیشرفت و تکامل گذاشته شود، نمی پذیرد و آن را از گمراه کننده ترین افکاری می داند که دامن گیر مردم امروز شده است. او این گمان را رد می کند که چون وسایل و ابزارهای زندگی روز به روز تغییر می کند و کامل تر می شود و با پیشرفت علم و صنعت، تمام تغییراتی که در زندگی انسان پیدا می شود، نوعی پیشرفت است که باید از آن استقبال کرد.
به عقیده مطهری زمان همان گونه که پیشروی و تکامل دارد، به انحراف و فساد نیز کشیده می شود. وضعیت زنان در غرب زمان حاضر، می تواند نمونه خوبی از ادعای بالا، برای مطهری باشد و همان طور که او معتقد است یک مصلح یا جنبش اصلاحی می تواند با قیام بر ضد وضعیت زنان، آن را اصلاح کند، یک مرتجع یا حرمت ارتجاعی نیز می تواند با مخالفت با زمان حاضر، وضعیت زن معاصر را به تباهی و فساد بکشاند. او که از گروه اول به نام جاهلان و از گروه اخیر به نام جامدان نام می برد، می گوید جاهل و جامد هر دو فرض می گیرند که وضعی که زنان در گذشته داشتند جزو شعایر و مسایل دینی و برخاسته از آن است و تنها تفاوتی که با هم دارند آن است که جامد نتیجه می گیرد که این شعایر را باید نگهداری کرد و جاهل به این نتیجه می رسد که دین ملازم با کهنه پرستی و علاقه به سکون است. به عقیده مطهری کنش و واکنش دو گروه بالا وضعیت زن را مشکل تر می کند چرا که جمود جامدان موجب میدان دادن به تاخت و تاز جاهلان می شود و جهالت جاهلان، جامدان را درعقایدشان متصلب تر می کند.
مساله" زن جدید" در عصر معاصر: نظر مطهری نسبت به تغییر، نگاه پیشرفت تک خطی نیست، در برابر مساله زن در دنیای معاصر چه باید کرد ؟
در واقع این جا مساله زمان و جهت گیری ارزش گذارانه نسبت به آن است که مساله "زن جدید" را پیش می کشد. نظر مطهری نسبت به تغییر، نگاه پیشرفت تک خطی نیست، از این رو او می گوید تجددگرایان افراطی، گویا زمان را "معصوم" گمان می کنند و تغییرات سه سده اخیر در وضعیت زن را به دلیل جدید بودن آن مطلوب می پندارند.
برای آنها به عقیده مطهری خوب و بد مفهومی جز نو و کهنه ندارد. این سخن به معنی هواداری از سنت گرایی نیست چرا که کهنه گرایی نیز خود در حقیقت از عقیده به نظریه تکامل خطی بر می خیزد و به معنی عصمت گذشته است. پس در این صورت در برابر مساله زن دردنیای معاصر چه باید کرد؟ پاسخ مطهری بسیار آشکار است زیرا اسلام با قوانین ثابت و متغیری که دارد با توسعه تمدن و فرهنگ سازگار است و می تواند با وضعیت متغیر زن معاصر انطباق یابد. به اعتقاد مطهری اسلام از چند روش میتواند به این مهم دست یابد. نخست این که اسلام شاخص هایی برای سیر بشر نصب کرده است. این شاخص ها به عقیده او از سویی مسیر و مقصد وضعیت مطلوب زن را ارایه می کند و ازسوی دیگر انحراف ها و تباهی های وضعیت موجود را نشان می دهد . او از این سخن نتیجه می گیرد که در اسلام یک وسیله یا یک شکل ظاهری و مادی نمیتوان یافت که جنبه " تقدس " داشته باشد تا مسلمانان موظف به رعایت همیشگی آن باشند. دومین ویژگی قوانین اسلام مربوط به دسته بندی آنها به دو دسته ثابت و متغیر است. این احکام بر حسب دو گونه نیازآدمی وضع شده است. به عقیده مطهری اسلام در باره نیازهای دگرگونی پذیرانسان حالت متغیری اتخاذ کرده است. اسلام اوضاع معاصر زنان را به اصول ثابتی مربوط کرده است و در نتیجه این ارتباط، آن اصول ثابت در هر وضعی از اوضاع کنونی قانون فرعی خاصی را به وجود می آورد. سومین خصوصیت که به اسلام امکان انطباق تعالیمش با دنیای معاصر را میدهد، رعایت درجه مصالح موجود در دستورهای آن است. به عقیده او اسلام به کارشناسان اسلامی اجازه داده است که با سنجش اهمیت مصلحت های گوناگونی که در خلاف جهت یکدیگرپیرامون زندگی زنان پدید می آ یند و با توجه به راهنمایی های خود اسلام درباره این سلسله مراتب مصالح، آن مصلحت را که مهم تر است انتخاب می کنندو در نهایت آخرین ویژگی احکام اسلام، مربوط به قوانینی است که "حق وتو" دارند. این قوانین در وضعیت های ضرری و حرجی زنان، احکام ثابت زنان را تعلیق می کنند.
مطهری علاوه بر ویژگی های مربوط به احکام به دو امرتاثیرگذار اساسی دیگردر مطالعات زنان اشاره می کند. نخست اختیارات حاکم اسلامی در مسایل و معضلات زن معاصر است و سپس اصل اجتهاد. مطهری در جای دیگر اجتهاد را به اجتهاد ممنوع و اجتهاد مشروع تقسیم می کند. با دقت در سخنان مطهری آشکار می شود که اجتهاد ممنوع در نزد او، همان قوانین و مقرراتی است که بر اساس احکام اسلام به یکی ازشیوه های فوق الذکر، وضع نشده باشد. از این رو آموزه های فمنیستی غربی نمی تواند موجه باشد. اما اجتهاد مشروع، در نزد او، کاربرد تدبر و تعقل در فهم ادله شرعی و با اتکای به یک دسته شایستگی های علمی بدست می آید.
بنابر این، تعالیم جنسی و جنسیتی اسلام در نزد مطهری ضمن رکون به اقتضائات دنیای معاصر ، می باید به قوانین اسلام به صورت یکی از صورتهای ممکن منقاد باشد.
پایان پیام/
نظر شما