به گزارش خبرنگار شبستان ،انگورهای هزار مسجد روایت 4 فصل زندگی مردی تنها است که برای برگزاری مراسم فوت پدرش به زادگاهش برمی گردد. بعد از فوت پدرش به هر گوشه خانه که می نگرد خاطرات گذشته برایش تداعی می شود.
درمیان روزهای پر تلاطم انقلاب، در شهری کوچک، ابراهیم، نوجوانیست که دل مشغولیهای خودش را دارد...
از روستا برای ادامه تحصیل به شهر میرود و گاه و بیگاهی هوای خانه به سرش میزند
پس از تحصیل در دانش سرای معلم در شهری بزرگ تر، نگاه همه به او تغییر می کند و همین تغییر نگاه او را در دامی بزرگ میاندازد. پس از رهایی از این دام عقل و دل می شوید و راهی جبهه ها می شود و چیزهایی که می بیند مسیر زندگیاش را تغییر می دهد...
در این رمان هم سعی شده است که این بخش از زندگی انسانی عادی در محیطی روستایی که فاقد هر نوع استعداد خاصی است روایت شود تا خواننده همراهش شود و خود را به راحتی در کنار او گذارد. نثر داستان هم همراه شکل گیری شخصیت اوست از شاعرانگی و حسگرایی به تدریج به منطق و کم گویی می گراید.
«محمد رضا ضیغمی خود درباره این رمان می گوید:دغدغه اصلی من در این داستان پذیرش آن توسط مخاطب خواص و عام است. کاری که امروز در ادبیات ما کمتر به آن پرداخته می شود و یکی از معضلات ادبیات داستانی بعد از انقلاب است.
«پرطلا» اثردیگری به قلم محمد علی گودینی است
این اثر شامل 4 داستان کوتاه نوجوان است که کتاب ابرار آن را راهی بازار نشر کرده است و قصه اصلی داستان ها در مورد حمایت از حیوانات می باشد.
این کتاب در مورد « پرنده كوچكی است كه پسر بچه ای آن را پیدا می كند و بعد از چند روز متوجه می شود این پرنده بسیار لاغر و نحیف شده و هیچ آب و دانه ای نمی خورد كه در ادامه داستان متوجه می شود این یك پرنده خاص با پر طلا است كه از دیگر پرندگان دور وغریب مانده است.»
در واقع موضوع ز این قرار است که عالان، پرندۀ زیبا و کمیابی را با قرار دادن تله شکار میکند و نامش را پرطلا می گذارد. پرطلا، دانه و خوراکیهایی را که در قفسش ریخته میشود، نمیخورد. دوستش پیشنهاد میکند پرطلا را به خاطر زیباییاش تاکسیدرمی کنند. ولی عالان نمیپذیرد و روز بعد با مشاهده فیلم مستندی متوجه میشود چنین پرندهای بومی ایران نیست. حرف مادرش را گوش میکند و پرطلا را در محلی که در دام انداخته بود رها میکند.
چهار داستان کوتاه این اثر با عنوانهای «پرطلا»، «کله کهنه»، «سه راه چهار راه درختی» و «گونی های چهار خط» می باشد.
گیس دراز و ریش دار اثر دیگر از محمد علی گودینی است
»گيس درازوريش دراز»دو دوست كارتنخواب هستند كه به طور ناخوانده در جلسۀ نقد و بررسي كتاب "آرزوهاي دراز" شركت كردهاند. در اين جلسه كه در كافينتخانۀ شهر برگزار ميشود، تني چند از مدعيان نقد ادبيات داستاني حضور دارند. گيس دراز و ريش دراز كه پي بردهاند در اين جلسه افراد كارشناس حضور ندارند، هريك با گفتن جملهاي، هيجان ديگران را برميانگيزند. بدينترتيب كه گيس دراز ميگويد: اين كتاب با اين نام و آرزوي درازش غير از كسب جايزۀ اول به چيزي قانع نميشود و نبايد هم بشود. ريش دراز نيز در ادامه و با بالا گرفتن كتاب ميگويد: درست است كه نام كتاب، آرزوهاي دراز است اما تنها ميتوانم بگويم: امسال نقد از من جايزه از تو. در اين حال حاضران همگي شروع به تشويق آن دو كرده و فرداي آن روز نيز عكس گيس دراز و ريش دراز را در صفحۀ اول روزنامه به عنوان منتقد برتر به چاپ ميرسانند. مجموعۀ حاضر حاوي تعدادي داستان كوتاه است كه عناوين يكي از آنها "گيس دراز و ريش دراز" است . عناوین برخي ديگر از اين داستانها عبارت است از: كدخدا؛ كشيك؛ هاونهاي سنگي، مترسك، مصادره، آجر بهمني، گل شقايق، خندۀ سايه و ...
«محبت کور» اثر دیگری از کتاب ابراربه قلم صالح قاسمی است
طی سالهای دهه هفتاد و هشتاد، پیرو فتاوای مراجع عظام و خصوصاً حکم حکومتی حضرت امام خامنهای (مدظله)، پدیده انحرافی قمهزنی به شکل چشمگیری افول یافته و تقریباً کنترل شد.
متأسفانه اخیرا این رفتار غیراصولی و موهن مذهب، دوباره در بین برخی قومیتها و بعضاً بصورت مخفیانه به تصور قصد قربت احیا و در حال باز نشر است.
این نوشتاردر پی آن است که ادله عقلی و نقلی برای غیرمستند و موهن بودن این رفتار بدعت آلود را افشا و همگان را به عزاداری و شیعهگری عاقلانه و بامعرفت دعوت نماید.
از نامگذاری این کتاب نیز پیداست، در اینکه مرتکبین این اعمال ظاهرا از روی محبت به دنبال ارتکاب این رفتارها هستند، تردیدی نبوده ولی این محبت نیز مثل بعضی محبتها که نتیجه عکس دارند؛ محبت کور است.
پایان پیام/
نظر شما