کسانی که دغدغه ندارند «فیلمسازان پنبه‌ای» هستند/ گریه حاتمی‌کیا برای فیلمی که به لوکارنو رفت!

درد این است که فیملسازی که در آبادان فیلم می‌سازد فیلمش شبیه «دزد دوچرخه» ویتوریا دسیکا می‌شود که از کشور فاشیسم‌زده حرف می زند و کشور من را هم فاشیسم‌زده کرده است درحالی که آن فیلم مختصات آن کشور است و ماجراهایی که با وجود موسیلینی رخ داده است، اما آیا من در کشورم موسیلنی داشتم؟

به گزارش خبرنگار سینمایی شبستان، برنامه «هفت» شب گذشته با حضور «ابراهیم حاتمی کیا» کارگردان فیلم های سینمایی متفاوت سینمای ایران به شبی جنجالی برای این برنامه تبدیل شد. وی در این برنامه سخنانش را از چرایی تهیه فیلم «چ» آغاز کرد و به سینمای فاخر و دفاع مقدس و کنایه هایی به برخی سینماگران و منتقدان ختم کرد.

 

چمرانِ «چ»، همان چمرانی است که خالق آن هستم

وی درباره اینکه چرا شخصیت چمران را برای تولید یک فیلم انتخاب کرده است، گفت: چمران شخصیتی چند بعدی داشت شخصیتی که هم علم دارد و عارف است و هم چریک است و تفنگ به دست می‌گیرد. این شخصیت هیچ کدام از اینها را بر خود حرام ندانست و هرجا احساس کرد باید حرفش را بزند و خدمت کند وارد شد. من نمی خواستم با ساختن این فیلم عده‌ای را سرخورده یا عصبانی کنم حتی تا مدتی با اینکه فیلمنامه را نوشته بودم نمی خواستم آن را بسازم. در واقع این جبهه ای بود که من حرف خودم را بیان می‌کنم، همان طور که هر کسی از دید خود نگاه می‌کند، حتی علی حاتمی هم اگر بخواهد از جنگ بگوید دید خود را دارد.

 

حاتمی کیا در ادامه بیان کرد: چمرانِ «چ»، همان چمرانی است که من خالق آن هستم و مساله خودم را می‌گویم. چطور می شود که زندگی 50 ساله دکتر چمران را در دو روز روایت کرد اما من آن قسمتی را که برایم پررنگ است بازگو کردم و امیدوارم دیگر دوستان هم دیگر قسمت‌های زندگی این شهید بزرگوار را بگویند ولی برای من این نقطه، نقطه حساسی بود که حس می‌کردم یک جایی است که دو نیرو که جفتشان هم ایرانی هستند یک جایی شاخ به شاخ هم قرار می گیرند. این دو هر دو هم می گویند ما سهمی از انقلاب داریم و می خواهیم عقیده مان پیاده شود و این جریان کردها و معترضین آنها است که می خواستند ادعای حقانیت کنند و این طرف هم انقلابیونی اندکی آزاد شدند و می‌خواهند حافظ انقلاب باشند و نگذارند شکافی بین کشور رخ بدهد.

 

نسبت سینمای امروز با من بسیار غم انگیز است

وی در بخش دیگری از سخنانش در پاسخ به سوال گبرلو، با بیان اینکه مشکل سینمای ما از جایی آغاز شد که هنرمند را از زمانش گرفتند، توضیح داد: این مساله دلایل مختلفی دارد؛ از جمله اینکه کوته بینی ها و ممیزی ها و سخت‌گیری‌ها مطرح شد و نتیجه اش این شد که فیلمساز از آنچه که جامعه به آن نیاز داشت فاصله گرفت و به سمتی رفت که اصلا نسبتی با او ندارد. نسبت سینمای امروز با من بسیار غم انگیز است وقتی من به جشنواره می‌روم و فیلم های جشنواره به عنوان حاصل کارنامه سینمای ایران را می‌بنیم، احساس می کنم در یک سیاره دیگر هستم. من در سینما افقی دارم که در فیلم های جشنواره آن را نمی بینم.

 

کاگردان فیلم سینمایی «آژانس شیشه ای» ادامه داد: تنها بخشی از این موضوع که چرا ملت به سینما نمی‌روند، به اقتصاد مربوط می شود اما مهمتر این است که مخاطب به سینما می آید تا چه چیزی را و چه مساله ای را ببیند؟ در واقع این رابطه مخاطب و سینماگر ضعیف شده است. ما آرمان‌هایی برای سینما داشتیم و برای آنها می‌جنگیدیم. ما می‌خواستیم عرفان را در سینما مطرح کنیم اما عرفان اتفاق نیفتاد. قرار بود در این سینما سربازانی باشند که مردانه مساله جامعه خود را بیان کنند و نترسند اما این اتفاق در سینمای امروز رخ نمی‌دهد.

 

سینما چطور می‌تواند به زخم‌های جامعه در جنگ پشت کند!

وی با بیان اینکه برخی منتقدان دم از تمام شدن جنگ و فیلم های دفاع مقدسی می‌زنند، اظهار کرد: این عده می گویند که دیگر باید حرف های عادی در سینما بزنیم یعنی هنوز نمی‌فهمد که 1200 کیلومتر این کشور با یک کشور بیگانه درگیر بوده است و ما در هشت سال جنگ 300 هزار شهید دادیم. من در اینجا باید چه کنم؟ او که راهنمایی می‌کند و چراغ قوه بر مسیر من می‌اندازد، کاری می کند که من در نظرها، آدم کهنه ای بیایم. زمانی که فیلم «مهاجر» و «وصل نیکان» را ساختم، به من گفتند اینها چه حرف هایی است؟ واقعاً اگر نگاه نسل 40 و آن هویت ها نبود امروز چه می شد؟ دوست منتقد ما نسبت به این مسائل به چشم یک موضوع خسته نگاه می کند و می گوید که دیگر تمام شده و باید به زندگی عادی برگردیم. چطور می شود که سینما بخواهد به این شهیدان پشت کند و منتقد ما با این مسائل مثل شوخی برخورد می‌کند. جامعه در جنگ دچار زخم شده است و مساله این است که سینما چطور می‌خواهد به این زخم‌ها پشت کند!

 

سینمای تجاری، مارکوپولویی و ملی؛ دسته‌بندی حاتمی‌کیا از سینمای ایران

حاتمی کیا در ادامه در پاسخ به گبرلو که درباره انتقادهای وارد بر او، سوال پرسید، سینماگران ایرانی را به سه دسته تقسیم کرد و گفت: اولین دسته، سینمای بدنه و دکان دارند که حلال شان هم باشند. دسته دوم، دنبال سینمای جشنواره ای و روشنفکری هستند و در واقع دیده بانی این دسته برای آن طرف آب است و نمی‌خواهند مخاطب ایرانی را تحت تاثیر قرار دهند. دسته سوم هم سینماگران سینمای ملی هستند که با درد و دغدغه وارد این حوزه شده‌اند. در سینمای ملی افراد مساله و دغدغه جامعه را دارند، کسی مثل آقای تبریزی که از روی دیوار سفارت آمریکا بالا رفت تا از آن روزها فیلمبرداری کند مساله داشته که به سینما آمده است.

 

وی تصریح کرد: من از ابتدا قصدم این بود که باید بجنگم و از جایی حس کردم که با فیلم‌هایم، مسائل جنگ را تصویر کنم و این نوع فیلمسازان مثل من هستند که همیشه بین دو جناح له می شوند. آنهایی که با آن طرف آب در ارتباطند همیشه دلارشان می‌رسد و مارکوپولو هستند و در آن سوی آب‌ها رنگ عوض می کنند و عکس های مختلف می اندازند. دسته اول و سینمای تجاری هم که از پول جیب کار می کنند، می توانند 20 روزه فیلم بسازند. اما فیلمساز ملی است که ساختن فیلمش زمان می‌برد و باید مصونیت و حوصله داشته باشد و اینجا حساسیت نسبت به آن بیشتر می شود.

 

کارگردان فیلم سینمایی «چ» اضافه کرد: 3 دهه است که برای انقلاب کار می‌کنم و کارم با عمر انقلاب یکی است. ادعای من این است که می‌خواستم تغییری ایجاد کنم، اراده ای برای انقلاب رخ داد و من می‌خواستم از آن اراده بگویم. ما به عنوان فیلمساز باید بجنگیم که این جنگجویی را از ما گرفتند و بهشت و جهنم ما را تعیین می کنند، که به نظر من این حرف جفنگی است. باید فیلمساز برای چیزی که می خواهد بگوید مقاومت کند و بجنگد و نباید جهت خود را عوض کند.

 

"فیلمسازان پنبه‌ای" تعبیر حاتمی‌کیا از کسانی که دغدغه ندارند

وی با اشاره به جروبحث‌هایش با مرحوم سیف الله داد در زمانی که وی مدیر سینمایی بود، بیان کرد: پشت میز رفتن قواعدی دارد اما واقعیت این است که باید برای ایده آل ذهن خود بجنگیم ولی الان فیلمسازان ما می گویند که نمی‌گذارند بسازیم. من روی حرفم با کسانی است که خون دیده اند، چرا تفنگ جبهه را در جای دیگری استفاده می کنید؟ چه اتفاقی برای ما افتاده است، اینها نمی شود جز وسواس الخناس هایی مثل برخی منتقدانی که گفتند از این نسل حرف نزنید در حالی که طرف در حوزه خودش ژنرال بود اما به حوزه ای رفت اصلا ربطی به او ندارد. فیلمساز اصلا نباید چنین انتظاری داشته باشد که مسئولی که در مقابلش است این شرایط را فراهم کند؛ فیلمسازان الان پنبه ای هستند و برای کار خود جنگ نمی کنند.

 

نباید بگذاریم بچه‌ها نسبت به چمران و پاوه غریبه باشند

حاتمی کیا به برخی حواشی پیش آمده برای فیلم «شیار 143» در جشنواره فجر اشاره کرد و گفت: چطور می شود که این فیلم دفاع مقدسی در جشنواره سال گذشته این گونه مورد توجه مردم قرار می گیرد؟ مگر «شیار143» چه حرف تازه ای برای گفتن داشت؟ اصلا حرف تازه ای نزد، اما حس مردم را بیان کرد با این حال چرا برخی نسبت به این نوع نگاه غریبه هستند؟ حرف این است که چرا این جو علیه من فیلمساز جنگ به راه افتاده است، من نمی گویم فیلم تفنگی و هفت تیرکشی بسازید، در فیلم های من تفنگ زیاد وجود ندارد، چراکه من جامعه را تصویر می‌کنم و مسائلم را می‌گویم. من از نسلی می گویم که اگر من و تو از آن نگوییم بچه های ما نسبت به آن غریبه می شوند و چمران و پاوه را نمی شناسند.

 

اشاره به بروز جنبه‌ها و ویژگی‌های خاص شهیدان برای نسل جوان

وی همچنین به جایگاه شهید آوینی اشاره کرد و توضیح داد: متاسفانه در حوزه اندیشه امثال آقا مرتضی آوینی را کم داریم و این باعث می‌شود که دچار مشکل و گمراهی شویم. چرا فرد فکر می‌کند باید معاش خود را با سینما چفت کند؟ آدمی که قرار بود شهید شود چرا عوض شده است؟ من بارها پای حرف این آدم ها نشسته ام و دیده‌ام که اصلا از خود حرف و مساله‌ای ندارند. فیلمسازانی که به جنگ رفته‌اند باید از این فضا حرف بزنند نه اینکه کهنه شوند، شرم بر فیلمسازی باد که به خاطر نان به این بخش ورود پیدا کند. حرفی که من در سینما می زنم درباره مسایل همین جغرافیای ایران است و هویت کار من همین مساله است. به طور مثال آقای ظریف در حوزه سیاست خارجی کار خودش را انجام دهد و بخشی از این کار مسئولیت من فیلمساز است. متاسفانه بسیاری از دوستان من سلوک را در سینما از یاد برده اند؛ اینکه تنها به سراغ باکری بروید به چه دردی می خورد؟ باید دید کدام بخش زندگی باکری را قرار است کار کنید. شهید باکری خیلی کارها کرده است ولی کدام ویژگی این فرد باعث می‌شود که نسل جوان را پای بحث نشاند.

 

انتقاد از ساخت فیلم‌های نازل به اسم دفاع مقدسی در رسانه ملی

کارگردان فیلم سینمایی «به رنگ ارغوان» خاطرنشان کرد: وقتی ما میدان را خالی کنیم فیلمسازان ضعیف وارد عرصه می شوند؛ ضعیف به این معنا که شخص این میدان را به سکوی پرتاب خود تبدیل کرده و پشت پرده می‌توان فهمید که این آدم هیچ اعتقادی هم ندارد. چرا فیلم‌‌نامه‌های ضعیف با بودجه های اندک ساخته می شوند؟ مسئولان بعدا باید پاسخگو باشند. چطور می شود مسئول سینمایی و تلویزیونی ما غیرت به خرج نمی‌دهد و فرصت به بهترین ها برای ساخت نمی دهد؟ به اینجا که می رسد همین قدر که طرف لباس بسیجی بپوشد و چفیه بیندازد می شود فیلم دفاع مقدسی؛ که تا چند روز دیگر شاهد نمایش چنین آثاری از تلویزیون هستیم. بخشی از این مشکل به جا خالی کردن من برمی گردد و بخشی هم اینکه حرف نسل انقلاب خشونت دارد و بوی باروت می‌دهد. این نسل پوتین به پا دارد و پوتین هایش خاکی است و روی موکت هایتان جا می اندازد اما بعضی ها تحمل این را ندارند. کسانی که تازه الفبای فیلمسازی را یاد گرفته اند الفبای خود را با جنگ آغاز می کنند و من از چنین آدمی چه انتظاری میتوانم داشته باشم.

 

گلایه ضمنی حاتمی کیا از گیلانه‌ی بنی اعتماد و نوع نگاه آن بهجنگ

وی با اشاره به اشتباهات فیلمسازها، تصریح کرد: ابراهیم حاتمی کیا هم یکسری فیلم ساخته که در نیامده است، چه کسی این مسئولیت را به گردن ما انداخته که اصلا اشتباه نکنیم؟ اما فیلمی مثل «شیار 143» خانم آبیار ساخته می‌شود که مادری برای تنها بچه اش بال بال میزند و او را به جبهه میفرستد و بعد کل این فیلم انتظار مادر را نشان می دهد که  آخر هم جنازه بچه اش را تحویل می گیرد؛ من با دیدن این فیلم نمی‌گویم که که چرا جنگیدیم. اما از آن طرف فیلم دیگری ساخته می شود که یک پسر خوش تیپ و چشم آبی را نشان می دهد که به جنگ می رود و از دست می رود و طوری حرف خود را بیان می‌کند که اشتباه کردیم که جنگیدیم. به نظر من این درد است.

 

گریه حاتمی‌کیا برای فیلمی که به لوکارنو رفت!

این کارگردان اضافه کرد: درد این است که فیملسازی که در آبادان فیلم می‌سازد فیلمش شبیه «دزد دوچرخه» ویتوریا دسیکا می‌شود که از کشور فاشیسم‌زده حرف می زند و کشور من را هم فاشیسم‌زده کرده است درحالی که آن فیلم مختصات آن کشور است و ماجراهایی که با وجود موسیلینی رخ داده است، اما آیا من در کشورم موسیلنی داشتم؟ من برای ارسال این فیلم به لوکارنو گریه کردم و گفتم باید از فرستادن این فیلم که کشور ما را ذلیل می کند خجالت بکشید و با جیغ و داد از فارابی بیرون آمدم.

 

امثال ما در این مملکت اقلیت هستیم

ابراهیم حاتمی کیا در پایان تاکید کرد: امثال ما در این مملکت اقلیت هستیم و جریان حاکم بر این هرم لعنتی سینما طوری شده که ما اقلیت قرار گرفتیم و ما را به بازی می کشند که باید در آنجا صفر شویم ولی خدا ان‌شاءالله به ما مقاومتی بدهد که بچه های این حوزه اصلا کوتاه نیایند و به مسیر خود ادامه بدهند.

 

پایان پیام/

امثال ما در این مملکت اقلیت هستیم  و جریان حاکم بر این هرم لعنتی سینما طوری شده که ما اقلیت قرار گرفتیم و ما را به بازی میکشند که باید در آنجا صفر شویم ولی خدا ان‌شاءالله به ما مقاومتی بدهد که بچه های این حوزه اصلا کوتاه نیایند و به مسیر خود ادامه بدهند. - See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930629000044#sthash.TSkHcltB.dpuf
کد خبر 403177

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha