به گزارش خبرنگار سینمایی شبستان، آیین نکوداشت شانزدهمین جشن سینمای ایران شب گذشته 19 شهریورماه با حضور معاون سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و رئیس سازمان سینمایی و جمع کثیری از پیشکسوتان و اهالی سینما در محل خانه سینما برگزار شد. این مراسم برای نکوداشت چهار تن از پیشکسوتان عرصه سینما؛ امین تارخ، مجید مسچی، فرید مصطفوی و حسین ملکی برگزار شد؛ در این مراسم در ابتدا، تیزری از افرادی که قرار بود تقدیر شوند، پخش میشد و پس از آن تعدادی به روی صحنه فراخوانده میشدند و درباره او حرف میزدند و بعد از وی تقدیر میکردند.
در ادامه مراسم فاطمه معتمد آریا، فرشته طاهرپور، محمدرضا معینی و جعفری جلوه به روی صحنه آمدند تا از امین تارخ تقدیر کنند.
معتمدآریا: با حضور آقایان انوار و بهشتی و ایوبی حس میکنم پدر دارم
فاطمه معتمد آریا طی سخنانی گفت: من کمتر از 6 ماه است که پدرم را از دست دادم درست روزی که پدرم فوت کرد که بعد از سالها ممنوعیت از کار سر صحنه فیلمی رفته بودم. امشب با حضور آقایان انوار و بهشتی و ایوبی حس کردم که دوباره پدر دارم. این حسی است که خانه سینما به من میدهد، چراکه یک روز من به عنوان جوان ترین بازیگر در خانه سینما جایزه گرفتم و خوشحالم که سقف اینجا به راحتی نمیریزد ما این سقف را مدیون معماران آن هستیم که ما را با شرف بار آوردند. آقای انوار سالها دورادور حرکات سینما را میدید. این حرکات بر زندگی شخصی او تاثیر داشت. آقای بهشتی سالها صبوری کرد تا به ما بیاموزد ما هیچ وقت سینما و مردم را نفروختیم و دروغ نگفتیم. من بچه سینما بودم و الان مادر آن هستم.
وی در ادامه درباره امین تارخ بیان کرد: امین تارخ فرزند خلف آقای کوثر است؛ کسی که نسل تارخ را با ادب، فرهنگ و هنر بار آورد. حالا تارخ میتواند ادامه دهنده راه او باشد و بهترین جایگزین وی است. این افتخار بزرگی است که او ادامه دهنده این راه سخت باشد.
محمدرضا جعفری جلوه نیز در ادامه گفت: حیفم میآید با اینکه نوبت تارخ است از مسچی مرد صبور سینمای ایران است سخن نگویم. من از سال 72 در فارابی با او آشنا شدم و این آشنایی باعث شد در سال 84 که سالنها نیاز به توجه داشت با او همکاری کنم. امین تارخ هنرمند شریف، اصیل، حساس و مسئولیتشناسی است. او چه در حوزه بازیگری و چه در حوزه استادی این صفات را دارد. از او میتوان به عنوان بازیگری صاحباندیشه یاد کرد.
محمدرضا معینی درباره امین تارخ گفت: خدا را شکر میکنم که کمی آرامش داریم. جای بسی دریغ است که سینمای ایران سهم خودش را از حضور امین تارخ بر نداشته است و از آن محروم است.
فرشته طاهرپور نیز که به روی صحنه آمده بود، با لحنی طنزآمیز خطاب به تارخ گفت: من شیرازی به پرکاری امین تارخ ندیدهام!
وی ادامه داد: از روزی که سیفالله داد من را به سوی کارهای صنفی هل داد من آدمهای پرمشغله کمی مثل تارخ دیدم که هر وقت از او خواستیم در کارهای صنفی به ما کمک کرد. البته باید از کیانیان، پرستویی، معتمدآریا و کرامتی نیز یاد کنم. تارخ حتی در دیدارهای غیرجذاب با خیراندیشی ما را همراهی میکرد و در کارهای حقوقی و اجتماعی تاریخ سینمای ایران نقش بسزایی داشت.
طائرپور در ادامه خطاب به ایوبی گفت: تارخ میتواند سرداری در کنار شما باشد تا در برابر جریانهای بهانهجو بایستیم. شما تنها با تکیه بر اهالی سینما میتوانید در برابر این جریانها بایستید. تارخ تنها عضوی از سینما نیست بلکه فردی شجاع است که از مسائل صنفی خبر داد.
تارخ: اگر بهشتی نبود سینمای بانجابت و حرفهای نداشتیم
در ادامه مراسم، امین تارخ به روی صحنه آمد و در سخنانی گفت: سلام ویژهای به فخرالدین انوار، بهشتی و ایوبی دارم و از عسگرپور، اعضای هیئت مدیره، بزرگنیا و میری که من را مورد عنایت تجلیل قرار دادند، تشکر میکنم. من دوست داشتم در شبی ویژه هر آنچه در مورد بنیانگذار سینمای بعد از انقلاب لازم است بگویم و از این بنیانگذاران تجلیل کنم. من به سهم خودم قدردانی میکنم از فخرالدین انوار و سید محمد بهشتی که معماران سینمای ایران بودند و اگر آنها نبودند ما دارای یک سینمای بانجابت و شان حرفهای نبودیم. سینمایی که در خارج از مرزها 1400 فقره جایزه گرفت و امیدوارم این سینما بازار بینالمللی هم داشته باشد.
وی با بیان اینکه سقف این خانه به دلیل حضور انوار و بهشتی فروریختنی نیست، اظهار کرد: من از همه هدایتهایی که در دو سال گذشته توسط عسگرپور و اعضای هیئت مدیره خانه سینما علیه مقاومت در برابر هجمههای ناجوانمردانه علیه خانه سینما صورت گرفت تشکر میکنم. ایستادگی عسگرپور و هیئت مدیره و دیپلماسیهای عسگرپور بود که باعث پابرجایی خانه سینماست. از استاد بزرگوارم دکتر محمد کوثر نیز تقدیر میکنم که هر آنچه آموختهام از اوست. امیدوارم هر جا هستند سالم و سلامت باشند او بعد از انقلاب اخراج شد و در دانشگاهی در سانفرانسیسکو مشغول به کار شد امیدوارم بتوانم زحمات او را جبران کنم.
در ادامه دهکردی به بالای سن آمد تا به عنوان نایب رئیس انجمن بازیگران خانه سینما به صورت ویژه امین تارخ را مورد تقدیر قرار دهد.
به گزارش شبستان، ابوالحسن داودی، شادمهر راستین، فرهاد توحیدی، کسانی بودند که برای اهدای جایزه و تقدیر از سیدفرید مصطفوی، فیلمنامه نویس پیشکسوت به بالای صحنه آمدند.
ابوالحسن داودی گفت: خیلی خوشحالم که برای تجلیل از کسی دعوت شدم که طولانیترین سابقه همکاری حرفهای را با او دارم. من 41 سال است که با او دوستم. خیلی خوشحالم که بالاخره نوبت به تجلیل از نجیبترین و محبوبترین چهره سینمای ایران رسید که هیچ وقت دینش را ادا نکردیم. اولین کار حرفه ای را با او در سال 62 و در زمانی که جنتی در تلویزیون بود شروع کردیم. جنتی از فیلمنامه ما 160 مشکل گرفت به طوریکه پانویسهای او از متن ما بیشتر شده بود.
وی ادامه داد: کمتر کسی را مانند مصطفوی با این میزان اراده کار و صبوری دیدهام. او با وجود مشکل چشمی که از سال 52 داشت با صبوری و اعتماد حرفهای کارها را به صورت مشترک انجام میداد. ما در دوران 8 ساله که یک افسردگی عمومی بر سینما حاکم بود چند فیلمنامه مشترک نوشتیم که جزو بهترین کارهای ماست.
شادمهر راستین، رئیس انجمن فیلمنامهنویسان خانه سینما در ادامه گفت: آییننکوداشت تداوم ما را نشان میدهد. انوار روزی در باغ فردوس میگفت اگر 5 نفر از این دوره فیلمنامهنویسی در بیایند خوب است. آقای بهشتی میگفت 3 نفر هم باشند کافیست و ما 8 تا شدیم. من 4 منش از مصطفوی یاد گرفتم؛ او فیلمنامهنویسی اهل گفتوگوست. گستردگی فیلمنامههای او از نمونههاست، او در انجام امور صنفی مستمر تجربه دارد و 10 سال و در 6 دوره کار صنفی کرد. بودن و دیده نشدن یکی دیگر از ویژگیهای اوست. از میان 30 فیلمی که نوشت تنها در یکی از تبلیغات این فیلمها نام فیلمنامهنویس بود.
راستین تصریح کرد: درست است که خانه سینما به شدت با ثبات و پابرجاست ولی این خانه در شان هنرمندان نیست. ما باید به تپه عباسآباد برویم و اینجا تبدیل به موزه شود.
فرهاد توحیدی رئیس هیئت مدیره خانه سینما نیز گفت: افرادی در تاریخ سینما هستند که از آنها فقط اسمشان ثبت شده است و کاری از آنها نمانده. فرید کسی است که فقط اسمش در تاریخ نمیماند بلکه آثارش هم میماند. او زمانه خود را زیست او تواناترین فیلمنامهنویس سینمای اجتماعی ایران است.
وی با اشاره به کارنامه پر از کارهای برجسته مصطفوی، بیان کرد: مصطفوی اکنون گزیده کار است و این گزیدهکاری نشان میدهد که پول برای او اصل نیست او آبروی فیلمنامه نویسی است. در جایی که فیلمنامهنویسی متهم اول کسادی سینمای ایران است او کسی است از سطح سینمای ایران بالاتر است. بسیاری او را الگو قرار دادند و نسل فیلمنامهنویسان ما رو به افزایش است. با اینکه فیلمنامهنویس را کسی نمیتواند تربیت کند زیرا تکنیک آموختنی است اما فیلمنامهنویسی نیازمند آگاهی و دانش است که آموختنی نیست.
بر اساس این گزارش، حسین ملکی، عکاس و فیلمبردار پیشکسوت سینمای ایران که دچار حادثه تصادف شده و هم اکنون غیر فعال است، آخرین فردی بود که شب گذشته در خانه سینما مورد تجلیل قرار گرفت. علیرضا زرین دست، محمدعلی سجادی، علیرضا داوودنژاد و امیر اثباتی برای تجلیل از او به بالای صحنه آمدند.
علیرضا زریندست گفت: ما شما را به خوبی میشناسیم. وقتی یک هنرمند در فیلمی همکاری میکند قسمتی از جسم و روح خود را به آن انتقال میدهد. حسین ملکی در تمام فیلمهایی که فیلمبرداری کرد قسمتی از جسم و روحش را منتقل کرد وقتی کارگردانی در 7 کار پیاپی با او همکاری میکند به این معناست که حسین کارش خوب است. اگر حادثه تصادف برای او پیش نمیآمد قطعا او یکی از پرکارترین فیلمبردارهای ایران بود. امیدوارم او راهی را که از فیلمبرداری سیاه و سفید به فیلمبرداری رنگی آغاز کرد ادامه دهد و فیلمبرداری دیجیتال نیز انجام دهد و دوباره به سینما بازگردد.
محمدعلی سجادی خطاب به حسین ملکی گفت: او فردی زحمتکش است. وقتی من 7 سال با او کار کردم یعنی 7 بار او را طواف کردم. او نه عینک میزند و نه ژست روشنکفرانه میگیرد. او خودش بوده و من برای آدمهایی از این دست خیلی احترام قائلم. دانش زیست او از دانش خیلی از کسانی که اهل کتاب هستند بیشتر است. من به او لقب بهلول را داده بودم. سختترین حرکات دوربین را با حسین تجربه کردم بدون اینکه او خم به ابرو بیاورد. او هیچ وقت از کار نترسید او اهل شو دادن نیز نبود او آدمی بود که در لاک خودش بود. بشاش و سر حال بودنش همیشه خاطرهانگیز بود. من نمیتوانم سهم حسین ملکی از کارهایی که کردم جدا بدانم. او به قدری متواضع است که این را به رخ من نکشید به همین دلیل قدرش در سینمای ما دانسته نشد. متاسف هستم که ما دل او را شکستیم و امیدوارم دوباره پشت دوربین برگردد.
علیرضا داوودنژاد نیز درباره ملکی گفت: سینما زندگی مگر چند عاشق مثل حسین ملکی دارد؟ او عاشق سینما و زندگی است من در سال 50 و در استودیو عصر طلایی با او آشنا شدم. وقتی من تازه داشتم سناریو مینوشتم او به خوبی با شخصیتها بازی میکرد و با نگاهی خوب به فیلمنامهام مینگریست. حسین همیشه آیینه همکارانش میشد و با طنزی جالب روایت خوبی از هر کس ارائه میداد که همه دوست داشتند بشنوند. او عمیقا آدمی ماخوذ به حیا و خجالتی است. وقتی از من خواست بگذارم فیلمبرداری کند مطمئن بودم میتواند و اشتباه نیز نکردم. سینما برای او مثل آب است برای ماهی. امیدوارم باز هم در سینما فعالیت کند.
امیر اثباتی گفت: من به سهم خودم به عنوان یکی از اعضای خانه سینما از اینکه کاری کردیم که باعث آزرده شدن حسین ملکی شد عذر میخواهم. وظیفه سینما رسیدگی به حال اهالی آن است و اگر کم کاری میکند و وظیفه خود را انجام نمیدهد برای آن است که گروهی جلوی ما را میگیرند و ما را در موقعیتی قرار میدهند که دائما از خود دفاع کنیم. وقتی فیلمنامهنویسی جایزه میگیرد ما باید در نقش متهم از خود دفاع کنیم.
حسین ملکی در پایان به روی صحنه آمد و گفت: حرفهای دوستان به قدری شیرین است که اگر من حرفی بزنم همه را خراب میکنم. وی در ادامه خاطره ای از حضور در یک فیلم برای حضار عنوان کرد که با استقبال و خنده حاضران روبرو شد.
در پایان این مراسم نیز از حسین ملکی تقدیر به عمل آمد.
پایان پیام/
نظر شما