به گزارش خبرگزاری شبستان ،«وخشور ایران» بر پایۀ سرگذشت و زندگانی زرتشت نوشته شده است سومین اثر از سه گانۀ داستانی است. فرزند ایران که داستان است بلند بر پایه سرگذشت و زندگانی فردوسی و پدر ایران نوشته شده بر زندگانی کوروش بزرگ.
به گفته دکتر میرجلال الدین کزازی از نگاهی فراخ، وخشور ایران، در ساختار و پیکره و چگونگی به آن دو داستان دیگر می ماند. داستانی است زیستنامه ای؛ از این روی به پاس داستان بودن پندارینه و زیباشناختی بر پایۀ شیوه ها و شگردهای داستانی برده شده است. زیرا خواست من نوشتن داستان بوده است بر پایۀ زیستنامه، نه به دست دادن زیستنامۀ زرتشت، به گونه ای پژوهشگرانه و دانشوارانه.
این کتاب نیز مانند دو کتاب قبلی بر سه شالوده بنیاد گرفته است:
1 – تاریخی: این سرچشمه و شالوده در وخشور ایران، کمترین کاربرد و بهره را داشته است. زیرا هرچند زرتشت چهره ای است تاریخی؛ لیک در پرده ای از ناشناختگی و راز پوشیده شده است.
2 – افسانه ای و نمادشناختی: این سرچشمه و شالوده، وارونۀ سرچشمه و شالودۀ پسین، بیشترین بهره و کارکرد را در سرگذشت زرتشت داراست و از همین روی بازتابی گسترده در داستان نیز یافته است. بسیاری از رخدادها و رفتارها و کارکردها در سرگذشت و به ناچار در پی آن در داستان، افسانه رنگ است و نمادینه، به ویژه نمادهای آیینی و باورشناختی؛ حتی چهره ها و نامها که تاریخی می بایند بود، به راز و نماد گراییده و کمابیش کارکردی رازوارانه و باورشناختی یافته اند؛ نامها و چهره هایی چون پوروشسب و دغدو و میدیوماه یا گشتاسب و اسفندیار و پشوتن یا جاماسب و فرشوشتر.
3 – پندارینه و داستان شناختی: کارکرد این شالوده و سرچشمه بیشتر به ساختار و پیکرۀ داستان بازمی گردد. از همین روی بهره و کارکرد نویسنده در این بخش بسیار فراتر و فزونتر از دوبخش پیشین است؛ زیرا این بخش است که بستر پندار بوده است، پدیدآور داستان را و ناوردگاه آفرینش هنری و زیباشناختی او چونان داستاننویس.
گفتنی است :میر جلال الدین کزازی در ۲۸ دی ۱۳۲۷ در کرمانشاه در خانوادهای فرهیخته و فرهنگی که بنیانگذار آموزش نوین در کرمانشاه است چشم به جهان گشود. خانواده وی اصالتا اهل روستای كزاز در استان مركزي بودند و به همین سبب به نام كزازي نامگذاری شدند و در سال ۱۱۸۵ قمری به دنبال فراخوان آقا محمدعلی بهبهانی برای تاسیس حوزه علمیه در کرمانشاه به این شهر آمدند.
جلالالدین کزازی از همان دوران کودکی به فرهنگ و ادبیات ایران علاقه وافری نشان میداد. دوره دبستان را در مدرسه آلیانس کرمانشاه گذرانید و از سالیان دانش آموزی با زبان و ادب فرانسوی آشنایی گرفت. سپس دوره دبیرستان را در مدرسه رازی به فرجام آورد و آنگاه برای ادامه تحصیل در رشته زبان و ادب پارسی به تهران رفت و در دانشکده ادبیات فارسی و علوم انسانی دانشگاه تهران دورههای گوناگون آموزشی را سپری کرد و به سال ۱۳۷۰ به اخذ درجه دکتری در این رشته نائل آمد.
او ازسالیان نوجوانی نوشتن و سرودن را آغاز کردهاست ودر آن سالیان باهفتهنامههای کرمانشاه همکاری داشته و آثار خود را در آنها به چاپ میرسانیدهاست. او اینک عضو هیات علمی در دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی وابسته به دانشگاه علامه طباطبایی است. او افزون بر زبان فرانسوی که از سالیان خردی با آن آشنایی یافتهاست، با زبانهای اسپانیایی و آلمانی و انگلیسی نیز آشناست و تا کنون دهها کتاب و نزدیک به سیصد مقاله نوشتهاست و در همایشها و بزمهای علمی و فرهنگی بسیار در ایران و کشورهای دیگر سخنرانی کردهاست. چندی را نیز در اسپانیا به تدریس ایرانشناسی و زبان پارسی اشتغال داشتهاست. او گهگاه شعر نیز میسراید و نام هنریاش در شاعری زُروان است. گفتنی است، وی در سخن گفتن، هرگز واژگان عربی را به کار نمیگیرد.
مؤلف در این کتاب همچنین واژگان دشوار را نیز برای مخاطبان معنی کرده است.
کتاب وخشور ایران را انتشارات معین در 170 منتشر کرده است.
پایان پیام/
نظر شما