بهره رهبری از علامه طباطبایی
«من آمدم درس فقه و اصول امام. اصول امام را مستمراً رفتهام که همهاش راهم نوشتهام و موجود است. درس فلسفه یک مقدار اسفار، یک مقدار شفا درس آقای طباطبایی رفتم. من اول درس آقای مرتضی(شیخ مرتضی حائری) میرفتم، بعد میرفتم پای درس آقای بروجردی و مباحثه میکردیم و بعد از اتمام درس، درس آقای بروجردی، میآمدم توی حجره خودمان کتابهایی را که ـ برای مباحثه با خودم ـ برده بودم قبل از درس آقای بروجردی، طهارت جواهری میبردم و مباحثه میکردیم میگذاشتم توی اتاقم و اسفار یا شفا را از اتاقمان برمیداشتم و میرفتیم درس آقای طباطبائی، که مسجد سلماسی درس میگفت»[1]
طباطبایی منم ایشان استاد من آقای خمینی است
«یک وقتی علامه سمنانی آمده بود قم و همه علما رفته بودند دیدنش. آقای خمینی هم بود، آقای طباطبائی هم بود. از بس قیافة آقای خمینی و آن متانت در ذهن آقای علامه سمنانی ـ که پیرمرد ملایی بود ـ در ذهن او جلوه کرده بود، خیال میکرد که علامه طباطبائی است. چون قبلاً هم تفسیر المیزان و روش رئالیسم را خوانده بود و به مقامات علمی و فلسفی ایشان واقف بود، فکر میکرد که آن صورت ذهنی با این چهره و این قیافه تطبیق میکند.شروع کرد با آقای خمینی به گرم گرفتن که بله من کتاب شما را خواندهام، المیزان را خواندهام. آقای خمینی هم آدمی نبود که دستپاچه بشود و مثلاً فوراً بگوید که نخیر من نیستم یا خجالت بکشد که حالا او دارد اشتباه میکند. واقعاً مثل کوه همینطور نشسته بود و گوش میکرد. آقای طباطبائی هم نشسته بود توی مجلس. ایشان دید که علامه سمنانی دارد اشتباه میکند برای اینکه این اشتباه ادامه پیدا نکند رو کرد به علامه سمنانی و گفت طباطبائی من هستم ایشان استاد من آقای خمینی هستند».[2]
علامه طباطبایی مرید آیتالله میلانی بود
«آقای میلانی خیلی خوب صحبت میکرد. مرد خوش تقریری بود. آنجایی که مطلب در طبق میل و ذوقش بود خیلی شمرده و زیبا صحبت میکرد.یک صدای بم گرم و خیلی زیبایی داشت و خودش هم بسیار مرد متینی بود. انصافاً خصوصیات مثبت آقای میلانی را من در کمتر مراجع دیدهام. خیلی امتیازات جذب کننده داشت. امتیازاتی که مثل آقای طباطبایی را مرید ایشان کرده بود، ببینید علامه طباطبایی مرید و مخلص آقای میلانی بود. خیلیها بودند از قبیل ایشان که مرید آقای میلانی بودند.... مرحوم علامه طباطبایی به ایشان ارادت داشت. تنها بحث رفاقت نبود، من این را بطور قاطع میگویم که مرحوم طباطبایی به ایشان ارادت داشتند. یعنی ایمان دینی و علمی به آقای میلانی داشتند، آقای مطهری قویاً به ایشان ارادت داشتند».[3](گفتنی است آیت الله میلانی از اساتید رهبر معظم انقلاب درمشهد بودند.)
علامه طباطبایی و ارتباط خانوادگی و علمی با پدر رهبری
آیتالله سید محمد خامنهای، برادر مقام معظم رهبری در مورد ارتباطات خانوادگی و مباحثات علامه طباطبایی با پدر بزرگوار مقام معظم رهبری میگوید:
«ما با علامه طباطبایى البته ارتباط ما بیشتر بود براى این که از دوستان نزدیک پدرم بود هر سال مشهد مىآمدند چند ماه مىماندند ارتباط خانوادگى بود....خوب ایشان مشهد مىآمدند ما در جلساتى که ایشان با پدرم داشت مىنشستیم و با افکار ایشان با حرفهاى ایشان آشنا بودیم و اینها روى آن دوستى که داشتند من الان به ذهنم مىآید بیشتر روزهاى هفته حالا شاید منظم نبود ولى هفتهاى چند روز را ایشان آنجا مىآمد قبل از ظهر یک ساعت به ظهر مىآمدند مىنشستند چاى مىخوردند و دو به دو حرف مىزدند و حتى حرفها حرفهاى علمى هم بود مختلف من یادم مىآید که کاغذ گذاشته بودند راجع به مباحث هندسه بحث مىکردند...»[4]
سه یار دبستانی
«مرحوم میلانى مرحوم حاجسیدهادى میلانى اهل تبریز بود و سابقه دوستى قدیم داشتند یعنى ایشان و پدر ما و مرحوم علامه طباطبایى این سه یار دبستانى بودند در تبریز»[5]
پینوشتها
[1] آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با سید علی خامنه ای، جلسه دوم، شماره کاست1238، ص9؛ جلسه دوم، شماره کاست1226، ص15؛ جلسه سوم، شماره کاست1227، ص6
[2] آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با سید علی خامنه ای، جلسه چهارم، شماره کاست1228، صص13و14
[3] آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه با سید علی خامنه ای، جلسه یازدهم، شماره کاست1235، ص2
[4] آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مصاحبه سید محمد خامنه ای، جلسه اول، شماره بازیابی 9941، 27/6/1385.
[5] همان آرشیو، مصاحبه سید محمد خامنهاى، جلسه دوم، نوار اول، شماره بازیابی 9967
نظر شما