به گزارش خبرنگار سرویس مسجد و کانون های مساجد خبرگزاری شبستان، مسجد از زمان صدر اسلام به عنوان مهمترین نهاد دینی، فکری و فرهنگی مسلمین محسوب می شود و همواره پایگاه حضور پیامبر اکرم(ص)، اهل بیت عصمت و طهارت بوده است.
در قرون آتی اسلام نیز علما، اندیشمندان مختلفی مسجد را مرکزی برای تعلیم و تعلم قرار داده و در نتیجه برای آن ابعاد کاربردی دیگری تعریف کردند که در واقع ادامه راه خاندان پیامبر(ص) بود در نتیجه استفاده حداکثری از ظرفیت مساجد در راستای ترویج و گسترش معارف ناب محمدی همواره از مهمترین دغدغه های ائمه جماعات محسوب شده و می شود و شاید هیچ قشری به اندازه روحانیت در گسترش سبک زندگی اسلامی از شاهراه مسجد موثر نباشد.
در راستای بررسی این مساله با حجت الاسلام «محمدمحسن طبسی»، عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب اسلامی به گفت وگو نشسته ایم که حاصل آن را می خوانید:
نقش روحانیت در عمران و آبادی مساجد چیست، به نظر می رسد هیچ قشری به اندازه آنان توانایی حرکت در مسیر آبادانی مساجد را نداشته باشد، چه تحلیلی دارید؟
واقعیت آن است که ما بار سنگین چنین مسئولیتی را نمی توانیم تماما بر دوش قشر خاصی بگذاریم، همه در برابر مسجد مسئول هستند هرکسی به نحو خودش، این مسئول بودن به لحاظ اخلاقی نیست بلکه به لحاظ شرعی نیز هست، روحانیت یک مسئولیتی دارد، اهل محل نسبت به مسجد خودشان یک مسئولیت شرعی دارند، مسئولین زیربط نظیر مرکز رسیدگی به امور مساجد و کانون های فرهنگی هنری مساجد، هرکدام به هر نحوی در این میان نقش دارند که مسئولیت آنها مستقیم است.
از سوی دیگر برخی نیز نقش غیرمستقیم دارند مانند شهرداری که مجوز برای احداث صادر میکند، اداره برق، گاز، تلفن برای مسجد مسئولیت دارند؛ بنابراین مجموعه ای از سازمان ها و نهادها نقش دارند و تنها بخشی بر عهده روحانیت است البته روحانیت نوک هرم و پیکان این هرم است اما محصور کردن تمام مسئولیت ها برای روحانیون هرچند که محور اداره مساجد باشند، صحیح نیست.
همچنین در مساله عمران و آبادی مسجد باید دو نکته را توجه کنیم، یکی عمران و آبادی مادی است و دیگری عمران و آبادانی معنوی مسجد.
چه تفاوتی میان عمران و آبادی مادی و معنوی وجود دارد و روحانیون چه نقشی در این دو حوزه ایفا می کنند؟
عمران و آبادی مادی مسجد ارتباط مستقیم با روحانی مسجد ندارد، این مساله بستگی به هیات امنا واهل محل و همتی دارد که آنان در بازسازی مسجد دارند. البته روحانیون نقش مدیریتی و نظارتی روی عمران و آبادنی مادی روحانیت دارند اما نقش مستقیم در حوزه امور مادی با هیات امنا است.
نقس مستقیم روحانیت در عمران مساجد مصادیق متعددی دارد شامل حضور فعال امام جماع در مسجد، این حضور فعال یعنی اینکه امام جماعت در سه وقت حضور یابد که این حداقل مساله است. همچنین حضور او نباید منحصر به نماز جماعت باشد، در این رابطه با ید به سیره علما و علمای سلف هم نگاه می کنیم وقتی علما برای اقامه نماز به مسجد مراجعه می کردند معمولا نیم ساعت قبل از اذان وارد مسجد شده و نیم ساعت بعد از نماز خارج می شدند.این مساله به خاطر ثواب اش نبود که در مسجد بنشینند، بلکه این را عبادت می دانستند که به سوالات و مشکلات مردم پاسخ گویند که این رویکرد از سنت های فراموش شده ای است که در حال حاضر چندان در مساجد شاهد نیستیم یعنی و برخی این حضور را به عنوان موظفی خود حساب می کنند.
روحانیت در قبال مباحثی که در حوزه عمران و آبادانی مساجد طرح می شود این وظیفه را دارد که حضور فعال و پررنگ در مساجد داشته باشند.
با وجود اشاراتی که داشتید همچنان فعالیت برخی مساجد کمرنگ است؟ علت چیست؟
یک علت آن است که مساجد را سیاسی کرده ایم، سیاسی بازی و کشاندن مباحث سیاسی به مسجد به این مکان مقدس لطمه وارد می کند. مساله دیگر آن است امام جماعت باید از همه پتانسیل و ظرفیت های محل در اداره مسجد استفاده کند، در عین حال امام جماعت باید استقلال عمل نیز داشته باشد. البته منظور ما دیکتاتوری نیست، مساله دیگر اینکه روحانی مسجد باید بومی آن محل باشد، همین مساله در جذب مردم به مسجد اثرگذار است چراکه مردم می دانند امام جماعت مسجد محل شان از مشکلات آنها آگاه است.
بنابراین روحانی مسجد باید به لحاظ معنوی، مادی، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی مسجد را مدیریت کرده و کاری کند که مردم به مسجد جذب شوند. اما فارغ از این موارد امام جماعت باید خود را نیز مدیریت کند.
کمی بیشتر توضیح دهید، اینکه امام جماعت باید خودش را مدیریت کند اطلاق به چه مواردی از فعالیت های او در مسجد می شود؟
یعنی حرف و عمل شان یکی باشد، شیخ جعفر شوشتری که در صد سال اخیر زندگانی می کرد چنان انسان وارسته ای بود که نگاه مردم به او به سان یک شخصیت آسمانی بود چون حرف و عمل این بزرگوار یکی بود.
یا مرحوم ملاعباس تربتی از علمای قدیم ما که به گونه ای با مردم ارتباط برقرار می کردند که خلق الله او را فراتر از یک امام جماعت می دانستند و به سبب اعتمادی که به او داشتند مشکلات شان را به وی در میان می گذاشتند.
بنابراین وقتی امام جماعت از زندگی و تقوا و زندگی ساده صحبت می کند باید خودش نیز چنین زندگی داشته باشد و حق خاصی برای خودش قایل نشود که مثلا سر صف نانوایی محل چون امام جماعت است بدون صف برود و نان بخرد.
امام جماعت برای جذب مردم به مسجد نیازی نیست که درس فلسفه خوانده باشد، بلکه او باید یک سری نکات عرفی که موجب اعتماد مردم می شود را رعایت کند و اول خودش را مدیریت کند.
مثال بارز این امر امام راحل است که اول خود را مدیریت کرد و بعد آمد از طریق مساجد این انقلاب عظیم را به رقم زد.
پایان پیام/
نظر شما