خبرگزاری شبستان: معماری ایرانی سابقه طولانی و درخشانی را در کارنامه دارد و در واقع آمیزه ای از مهارت، هنر، فکرو فرهنگ را می توان در آن مشاهده کرد.
«کریستین پرایس» در کتاب تاریخ هنر اسلامی درباره شروع هنر دوره اسلامی چنین می نویسد: داستان هنر اسلامی با چکاچک شمشیر و آوای سم ستوران در بیابان ها و بانگ بلند پیروزی الله اکبر آغاز می شود.
کلمات پایانی این سخن کریستین پرایس در واقع بیان حقیقت و باطن هنر اسلامی «الله اکبر» است. جهادی که در آغاز کلمات آمده است مقام نفی کننده تفکر اسلام را نسبت به صورت نوعی شرک آمیز هنر ملل و نحل بیگانه بیان می کند.
این دو ساحت ظاهری و باطنی در همه صور هنری عالم اسلامی کم و بیش متجلی شده و تا آنجایی غالب گشته که چون «روحی کلی»در هنر اسلامی به نمایش در می آید و به تعبیر حافظ از یک «حقیقت مطلق» نقش های گوناگون در آیینه اوهام افتاده است و از جلوه چنین حقیقتی است که با وجود صور مختلف هنری در هنر اسلامی و تالیفاتی که از هنرهای ملل و نحل قدیم در حکم ماده برای صورت،بهره گرفته شده،هنرهای اسللامی به وضوح قابل تشخیص است.
سخن «بوکهارت» نیز قابل توجه است، او می نویسد: در حالی که شبستان دراز و مستطیل شکل کلیساهای بزرگ اساسا راهی است که انسان را از عالم خارج به سکوی مخصوص عبادت در کلیسا هدایت می کند و گنبدهای مسیحی یا به آسمان صعود می کنند با به سکوی عبادت در کلیسا نزول می نمایند و کل معماری یک کلیسا برای مومن حاکی از این معنی است که حضور ربانی از اجرای مراسم عشاءربانی، در سکوی عبادت فیضان می یابد، درست مانند نوری که در میان تاریکی می تابد، در نقطه مقابل سراسر زمین برای مسلمانان جایگاه نماز می شود و بعد هیچ بخشی از مسجد (محراب) نیز بر خلاف کلیسا، که در سکوی عبادت تمرکز پیدا میکند، فضیلتی بر سایر بخش ها ندارد. خانه مسلمانان نیز می تواند مسجد مومن باشد.
خبرنگار سرویس مسجد و کانون های مساجد خبرگزاری شبستان با دکتر رضا شاطریان، پژوهشگر معماری اسلامی و نویسنده کتاب «معماری مساجد ایران» گفتگویی پیرامون نحوه معماری مساجد ایران و جهان ترتیب داده که حاصل آن را در ذیل می خوانید.
- مسجد و معماری آن اِلمان های مشخص و تعریف شده ای دارد، جای جای مسجد به لحاظ معنوی از ارج ویژه ای برخوردار است، محراب، شبستان، گنبد، مناره از جمله مهمترین نمادهای معماری مساجد محسوب می شوند، برای ورود به بحث اشاره ای به ماهیت وجودی و در واقع تاریخ شکل گیری هرکدام از این قسمت ها در شاکله معماری ایرانی داشته باشیم، مثلا مکانی مانند محراب در معماری ایرانی چگونه شکل گرفت؟
محراب در واقع از آیین مهرپرستی وارد معماری اسلامی شد. فضای محراب در واقع جایگاهی در عبادت گاه های آیین مهرپرستی بوده است. اما به هر ترتیب کارکرد عبادی داشته است.
در واقع ساختار معماری ما به دوبخش تقسیم می شود که شامل معماری قبل از اسلام و بعد از اسلام می شود؛ زمانی که مشغول بررسی معماری قبل از اسلام هستیم نمی توانیم اتفاقات مربوط به ورود تمدن دیگر از عربستان را نادیده بگیریم.
مشکل ما این است که ادوار تاریخی ایران را دیگران برایمان نوشته اند، از همین رو در بررسی هایی که نسبت به مسایل مختلف داریم بعضا اطلاعات صحیح نیست.
سبک معماری ایران در دوره مادها، هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان، پارت ها، ساسانیان، سبک مستقلی بوده است و به دست اعراب به نقطه والایی نرسیده است بلکه این والایی در سبک معماری ایرانی وجود داشت منتهی با ورود اسلام به نوعی می توان گفت فرهنگ تغییر کرد و در معماری نیز نمود یافت.
در حقیقت بسیاری از آتشکده ها، کلیساها با ورود اسلام به ایران تبدیل به مسجد شده و مورد بازسازی قرار گرفتند و از آنجا بود که شکل معماری مساجد ایجاد شد. مثلا مسجد جامع یزد قبلا آتشکده بوده است.
- با این وصف مهمترین سبک معماری بعد از ورود اسلام به ایران چه نام داشت و مساجد در این دوره به لحاظ معماری چگونه سامان یافتند؟
اصلی ترین سبک معماری شیوه خراسانی بود، زمانی که درباره این شیوه معماری صحبت می کنیم در واقع دوره زمانی خاصی مد نظرمان است، این شیوه در دوره ای بود که سلسله صفاریان، طاهریان و غزنویان در ایران حکموت داشتند. مساجدی چون مسجد جامع نائیین و مسجد جامع اسفهان در این دوره شکل گرفت.
در حقیقت در دوره ساسانیان زمانی که می خواستند فضاهای بیشتری را در سازه ها ایجاد کنند از کمترین ستون استفاده می کردند در نتیجه از «گنبد» و «قوس» بهره جستند، یعنی متوجه شدند که بدون ایجاد ستون می توانند بر اساس گنبد فضا را وسعت بخشند ، بر همین اساس نیز در معماری مسجد «گنبد» جای گرفت. یعنی قبل از اینکه اسلام وارد ایران شود گنبد به عنوان فضای تعریف شده ای در معماری ایرانی جای داشت منتهی با ورود اسلام این فضاها تغییر کاربری دادند و تبدیل به مسجد شدند.
در مورد محراب و شبستان نیز همین گونه است یعنی تغییر کاربری مشخصی در این دو جایگاه ایجاد شده است.
- مِناره ها چه طور؟ آیا این تغییر کاربری در مورد مِناره نیز مصداق داشت؟
تلفظ صحیح مَناره است نه مِناره. بله در مورد مناره نیز چنین بود،مَناره یعنی جای نور و آتش. در دوره ساسانیان و هخامنشیان این فضای بلند در واقع اقدامی بود برای مشخص کردن محدوده شهر. اساس مناره و شکل گیری آن با این کارکرد بود.
اما با ورود اسلام و شکل گیری مسجد به علت ساختار خاص مسجد و همچنین ایوان هایی که ایجاد شده بود مناره نقش ایجادکننده تعادل را بازی می کرد.
بنابراین یک کارکرد مناره تعیین محدوده شهر بود،کارکرد دیگر حفظ تعادل در معماری مسجد، و کارکرد دیگر جنبه تزیینی داشت ،برای مثال در حال حاضر نیز مسجدی در ترکیه با نام «هزارمسجد» وجود دارد که برای نشان دادن قدرت و عظمت سازه مناره را به عنوان یک سازه تزیینی استفاده کرده اند.
با این وجود مناره ها کارکرد مختلفی داشته اند مثلا نمی توان گفت منار در مسجد سلطان احمد همان کارکردی را دارد که در مسجد جامع بروجرد دارد. به نسبت هر دوره تاریخی کارکردها متفاوت بوده است.
البته مناره مفهوم اذان گویی نیز پیدا کرد، چنانچه امروز نیز چنین مفهوم کارکردی را دارد.
- این که برخی مساجد تک مناره هستند یا دومناره علت چیست؟
در واقع علت علمی دارد، الان تکنولوژی معماری پیشرفت بالایی پیدا کرده است در نتیجه می توان دهنه های بزرگ تری را در نظر گرفت و مناره نقش سازه حفظ کننده تعادل را ندارد.
- این سبک معماری ایرانی اسلامی به نسبت معماری کلیساها چه تفاوت ها و مزیت هایی دارد؟
در مورد کلیساها عنوان می شد که کلیسا را طوری بنا کنید که ارتفاع آن زیاد باشد و از پنجره های باریک در آن اسفتاده شود تا نور کمی وارد کلیسا شود،در واقع می خواستند فضا را مرعوبانه کنند و نوعی خوف را به مراجعان بدهند تا سخنان کشیش اثرگذاری بهتری داشته باشد یا نوع تابش نور به شکلی باشد که کشیش مانند هاله از نور دیده شود.
این در حایل است که در معماری ایرانی قبل از ورود اسلام موبدان قدرت اجرایی داشتند پس نیازی نداشتند که فضا را طوری بسازند که حالت ارعاب ایجاد شود.
- با ورود اسلام به ایران سبک معماری ایرانی دستخوش چه تغییراتی می شود، آیا هنری مختص به تمدن اسلام در شاکله معماری مساجد جای می گیرد؟
در واقع ساختار معماری ساسانیان به عنوان امپراطوری که در مجاورت اعراب بود دستخوش تغییرات می شود، چرا که ساختار دینی برای مردم شکل گرفته بود.
با این حال معماران ایرانی تکنیک هایی را ابداع می کنند تا ساختار تزیینی در مساجد پیاده شود، آنها برای نیل به این هدف از طریق گره بندی وارد عمل می شوند.
- هنر قدسی که امروز از آن سخن به میان می آید ریشه در همین معماری دارد؟
بله، هنر قدسی در واقع هنری است که از ذات الهی سرچشمه گرفته باشد و برای رسیدن به آن باید به ذات الهی برسیم، برای رسیدن به ذات الهی اول باید به ذات خودت برسی و برای درک خود باید زیبایی را دوست داشته باشی،بنابراین این تلاش معماران در سده های مختلف در واقع ایجاد فضایی زیبا برای به نمایش گذاشتن این جلوه از زیبایی هایی بوده است که در نهایت انسان را رهنمون به ذات خداوند شود. آنها برای نشان دادن وحدانیت از تک رنگ ردر مساجد استفاده می کردند.
پایان پیام/
نظر شما