فغان تحول در هیاهوی بی‌تفاوتی مسئولان گم شده است

خبرگزاری شبستان: تا کی باید بیان درد کرد بی‌آنکه درمانی صورت بگیرد. نکند روزی برسد که آنقدر این پروسه به طول انجامد تا دچار یاس و ناامیدی شده و چیزی برای عرضه نداشته باشیم.

خبرگزاری شبستان: "ما این همه در حوزه علوم انسانی داد و فغان سر می دهیم و حرف می زنیم که این علوم در دانشگاه ها بروز و کارآمد نیستند به دلیل آن که در موقعیت جامعه ما تدوین نشده یا خروجی این علوم، افرادی با  عملکرد و کارکرد واقعی نیستند.  لذا یک حرکت انقلابی در ساماندهی مدیریت این بخش نیز لازم است و باید مشخص شود که نهادهای تصمیم گیرنده و مسوول کدام هستند و پس از آن در یک بازه زمانی مشخص فکر و علاجی برای این مساله کنند." ؛ این جملات بخشی از سخنان غلامحسین خدری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که در خصوص تحول علوم انسانی بیان کرده و مشروح آن از نظرتان می گذرد:

 

نگاه جهادی به تحول علوم انسانی چگونه نگاهی است و چگونه از این زاویه می توان به تحول علوم سرعت بخشید؟

به قول سعدی هزار گفته چون نیم کردار نیست! پیش از پاسخ به این سوال باید بگویم مدتی قبل تیمی از اساتید در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی دست به کاری جهادی در حوزه علوم انسانی زدند که سرنوشتی اندوهناک عاید این پروژه شد. به این ترتیب که این هسته ایجاد شده با ارسال پرسشنامه هایی فنی در رشته های مختلف علوم انسانی و ارسال آنها به اساتید کل کشور، در صدد جمع آوری نظریه ها و معرفی منابع جدید از سوی این اساتید برآمد. نتیجه آن شد که پاسخ های جالب و کارآمد و متعددی به سوی پژوهشگاه ارسال و جمع آوری و تجمیع و پالایش شد و برای هر رشته منابع جدید که در وضعیت جدید بوده و با بیشترین تناسب را با شرایط جامعه ما داشت (به دلیل آنکه همه این موارد ترجمه نبود) معرفی شد که ظرف مدت شش ماه با یک حرکت جهادی این پروژه صورت گرفت و پس از آن به وزارت علوم، فناوری و تحقیقات و شورای عالی انقلاب فرهنگی ارسال شد که متاسفانه خبری دیگر از این پروژه و اقدام این دو نهاد نشد و پیگیری های ما نیز نتیجه ای در برنداشت.

 

اما باید دانست منابع و سرفصل های علوم انسانی ما چند دهه است که مورد واکاوی و بازبینی و بررسی قرار نگرفته و این موضوع جای تاسف دارد. در دنیا در یک بازه زمانی مشخص، رشته های مختلف دانشگاهی، منابع و حتی سرفصل ها مورد بازبینی قرار می گیرند و این برای ما خیلی بد است که بدون تغییر و بازنگری در منابع همان دروس را در دانشگاه های خود تدریس می کنیم. در واقع باید اعتراف کرد که ما عقب هستیم.

 

در کشور ما کار جهادی کم انجام نمی شود و کم نیستند افرادی که در این حرکت های جهادی مشارکت کرده و اطلاعات شایسته و بایسته ای را ارائه می کنند اما نتیجه کار کجا استفاده و بازخوانی می شود؟!

 

چه کسی، کدام نهاد مسوول بررسی و اصلاح این داده ها هستند که پس از بررسی نهایتا آنها را برای اجرا و تدریس به دانشگاه فرستاده و اساتید را ملزم به استفاده از این دانش تولیدی کنند؟!

 

در واقع پیش از حرکت جهادی در حوزه علوم انسانی، نیاز به حرکت جهادی در پاسخگویی نهادهای مسوول داریم در غیر این صورت هر حرکتی هم انجام شود، بی فایده و بی ثمر خواهد بود.

 

ما این همه در حوزه علوم انسانی داد و فغان سر می دهیم و حرف می زنیم که این علوم در دانشگاه ها بروز و کارآمد نیستند به دلیل آن که در موقعیت جامعه ما تدوین نشده یا خروجی این علوم، افرادی با  عملکرد و کارکرد واقعی نیستند.

 

 لذا یک حرکت انقلابی در ساماندهی مدیریت این بخش نیز لازم است و باید مشخص شود که نهادهای تصمیم گیرنده و مسوول کدام هستند و پس از آن در یک بازه زمانی مشخص فکر و علاجی برای این مساله کنند.

 

چرا ما غافل هستیم از این که تا چه اندازه رهبری نسبت به تدریس علوم غربی در دانشگاه ها اظهار نگرانی و شکوه کرده و تحول علوم از دغدغه های ایشان است! آیا در کشور ما افرادی نیستند که شایستگی آن را داشته باشند تحت بک قالب و برنامه صحیح روند تحول علوم را به جریان اندازند؟ قطعا که این افراد هستمد اما مشکل از جای دیگری است.

 

بنابراین به نظر بنده مهم تر از کار جهادی کردن در حوزه علوم انسانی، فعالیت جهادی در پاسخگویی نهادهای ذیربط در یک بازه زمانی مشخص و تصمیم گیری آنها در خصوص طرح های ارسالی است و سپس بر اساس این موضوع می توان کار جهادی در حوزه علوم انسانی انجام داد.

 

علت این واپس گرایی و عقب گرد در تصمیم گیری نهادهای مرتبط را چه می توان دانست؟

گفتگوهای سیاسی در فضاهای سیاسی، رفت و آمد دولت و ... گاه تا حدی زیاد می شود که این موضوع در آن گم شده و بیش از متن به حاشیه پرداخته می شود. این در حالی است که هنوز روح جهادی و انقلابی در کشور ما از بین نرفته و نمُرده است؛ باور کنیم و ایمان بیاوریم که این روح هنوز در میان ما زنده است آن هم به صورتی عالی. اما نتایجی که برای حرکت های جهادی علوم انسانی می بینیم، متاسفانه بسیار ضعیف و مایوس کننده است.

 

با توصیف این معضلات و موانع، آیا باید پیش از جهاد فرهنگی به این تحول دست زد یا تفاوتی در این میان وجود ندارد؟

ببینید من این دو مساله را از هم منفک و جدا نمی بینم. اینها لایه های یک حقیقت و چهرهای متفاوت از یک حقیقت اند. جامعه ما نیاز به تحول علوم انسانی دارد به خصوص پس از گذشت سه دهه از انقلاب.  باید مراجع و مسوولان ذیربط در خصوص مسوولیت خود در قبال تحول علوم و عملکرد گذشته خود پاسخگو باشند.  وظیفه آنهاست که نه تنها برای این امر فکری کنند، بلکه باید وارد عمل نیز شده و دست به کار شوند. چرا در برابر تحولی که در علوم انسانی حتی کوچک و جزیی انجام می شود، کسی یا نهادی پاسخگو نیست؟ تا کی باید بیان درد کرد بی آنکه درمانی صورت بگیرد. نکند روزی برسد که آنقدر این پروسه به طول انجامد تا دچار یاس و ناامیدی شده و چیزی برای عرضه نداشته باشیم که اگر آن روز برسد، قطعا از این وضعیت دردناک تر خواهد بود.

 

اصلی ترین چالش های پیش روی پروسه تحول علوم انسانی را در چه مواردی می بینید؟

زمانه ای که ما در آن زندگی می کنیم، عصر ارتباطات و داد و ستد علوم بشری است. ما نمی توانیم خود را منفک از عالم فرض کنیم هر چند ممکن است در مقام ذهن بتوان خلوتی برای خود برگزید اما در عالم واقع و عمل این اتفاق ممکن نیست. رشد علوم به سرعت آن، در حال تغییر و تحول و نگرش های متفاوت و متعدد و متکثر است. لازمه داد و ستد علمی، بازخوانی داشته های علمی خود است که باید آن ها را متناسب با نیازهای روز برای نسل جوان و جامعه فرآوری کنیم.

 

ما سنت عمیق و ارزشمندی داریم اما متاسفانه در جای جای مختلف، متناسب با وضعیت جدید تنظیم نشده اند. مهمترین سنت ما، تفکر تشیع است در بحث های مختالف همچجون مدیریت، روان شناسی و ... اما بزگترین چالش غفلت از داشته ها و سنت های خودی است. علوم رایج غربی به دلیل آن که متناسب و هم سنخ با فرهنگ و شرایط ما نیست، جو جامعه را دچار پارادوکس می کند یعنی چالش اساسی میان سنت و مدرنیته. هر جامعه ای که از سنت خود اعراض و غفلت کند، به ویژه جامعه ای که دارای تمدن عظیم است، این مساله موجب می شود که که دل مُردگی، یاس، ناامیدی و دلسردی در اجتماع به خصوص میان جوانان دانشگاهی رو به تزاید رود و نتوان مفاهیم عمیق سنتی خود را فرآوری و بازبینی کرد.

پایان پیام/

 

کد خبر 398265

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha