به گزارش خبرگزاری شبستان از اصفهان، متن کامل پیام سید محمد حسینی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به این همایش به شرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
«بنام آنکه از دل ظلمت، سپیده را مطلع صبح قرار داد »
زمان عیار شناسی است بی نظیر و بدیل بدل شناستر از هرمحک ز جنس اصیل
نمی رود به خطا تیر این زمانه پیر نمی کند به جفا داستان ما تأویل
بقای عشق ضمان زمانه را دارد نخوانده ایم زعشاق نقلی از تعجیل
علی الدوام علی (ع) ذکر اهل ایمان است اگر چه یک سده اش در علن شود تعطیل
توان ز مردم هم عصر خود گرفت خراج نداده شحنه تاریخ هیچ باج سبیل
سپیده مژده صبح است گرچه مجمل گوست بلیغ تر بود این شاعرانه از تفصیل
زیباست آنکه دو شاعره نامدار این قرن پیوندی با آسمان دارند. یکی پروین و دیگر سپیده!
که روزگار به خصلت نیز آن دو را برگزیده !
سپیده کاشانی نادره، شاعر انقلاب اسلامی است. شاعره ای متعهد و کوشا که در این روزگار تکرار نمی شود. با پشتوانه ای از گذشته ای انقلابی و مذهبی، بهتر بگویم مذهبی انقلابی در عرصه شعر و ادب به ویژه شعر آیینی و مذهبی و انقلابی، جوهرش در
دهه چهل بروز پیدا کرد و به روز شعر گفت!
نخستین نغمه ها و زمزمه های او در دهه چهارم شمسی، در دوران ستمشاهی با عنوان "نغمه آزادی " منتشر شد و در سال 1348 دفتر شعر "پروانه های شب " روانه بازار گردید.
با حذف و سانسور ! این دقیقه در زندگی او مهم است که تسلیم جریان شعر نشد و مردانه این زن، عفاف و حجاب خود را به رخ روزگاریان و اباخته کشید. هم از اینرو است که ایشان را از سرآمدان زن شعر انقلاب، بلکه از پیشگامان راه انقلاب و امام باید دانست.
سپیده کاشانی به معنی واقعی کلمه یک شاعر ملتزم شیعی است، شاعری که در شعرش شهود و شهادت و عرفان و حماسه دست در درست هم دارند و با نگاهی توحیدی به شیواترین شیوه، اشعارش راه حماسه می سپارند.
جز از جام توحید هرگز ننوشم زنی گر به تیغ ستم گردن من
مسلمانم و آرمانم شهادت تجلی هستی است جان کندن من
نگاه او که به توحید و ولایت ، صیقلی یافته است، روزگاران رژیم پادشاهی را چنین می بیند:
شبی داز – شبی مرگزا، شبی دلگیر کشیده بود بلندای نور در زنجیر
سوار ثانیه ها در غبار می آمد سیاه جامه به تن سوگوار می آمد
ز دشت تیره محنت، عبور قافله بود به شهر نور، هزاران هزار فاصله بود
و در ادامه، عشق و ارادتش به امام را چنین می سراید:
به اوج شاخه غربت شکفته بود آن گل بسی حقایق ناگفته، گفته بودن آن گل
نسیم معجزه با خود شمیم نور آورد خبر ز رجعت آن منجی صبور آورد
خبر رسید که گل داده شاخه تبعید می آید آنکه به هر گام اوست موج امید
با نگاهی به آثار بانو سپیده کاشانی می توان دریافت که بخش عمده آثار این شاعره نادره در حیطه باور او از انقلاب و ارادتش به ولایت و رهبری است.
شعر او از آنجا که به انقلاب تعلق دارد شعری حماسی است لیکن نوعی شعر زنانه و حماسی!
جمع کردن این دو مقوله به ظاهر متضاد، نه کاریست آسان!
اما شاعره ما به خوبی از عهده آن بر آمده است، او نه به دلیل زن بودن از اوج گرفتن حماسه و رزم و جهاد کاسته است و نه به بهانه شعر حماسی، ظرافت ها و عواطف زمانه را نادیده گرفته است که این ویژگی یکی از عوامل سبکی در شعر او است که جا دارد مورد پژوهش قرار گیرد.
از دیگر ویژگی های مرحومه سپیده کاشانی ،التزام او به اخلاق است. با وجود آنکه نزدیک به سه دهه در دوران طاغوت شاعری کرده است و در پرونده شعری او قالب های گونه گون وجود دارد، هیچگونه تغزلی حتی در غزل های او به چشم نمی آید. متانت و وقار
در جای جای آثار او دیده می شود تا آنجا که این وقار و متانت، یک ویژگی شخصی و سبکی برای او به حساب می آید.
شعرهای پیش از انقلاب این بانو، عفیف و معتقد و متعهد است. به "پروانه های شب " او، سری بزنید:
اینجا حریم عشق به آتش کشیده اند ویرانه را پناه مگیر، اعتبار نیست
از این فضا نصیب همان بی نصیبی است زیرا یکی ستاره در این شام تار نیست
حضور این بانو در محافل ادبی خارج از کشور با آن حجاب کامل، یادآور این نکته در ذهن اهل شعر و سخن آن سوی مرزها بود که انقلاب اسلامی هرگز کرامات اخلاقی و آئینی را در پیش پای هنر ذبح نمی کند.
شاعره دارالمومنین در سوگ امامش، جانسوز ناله ای دارد:
جان شیرین ما وداع وداع یار دیرین ما وداع وداع
در فراقت گسست سلسله ها مهر زرین ما وداع وداع
لحظه ها، لحظه ها چه سنگین اند! روزها، روزها، چه غمگین اند
ماه خاموش، اختران مبهوت ز آنچه بر خاک تیره می بینند
و پس از ارتحال حضرت امام قدس الله نفسه الزکیه راه را گم نکرد و جز نگاه به دست مردم نکرد!
رهبرا از پی فرمان تو برخاسته ایم باغ خاطر به گل مهر تو آراسته ایم
به چراغانی چشمان یتیمان سوگند که به لطف تو کمر بسته و برخاسته ایم
بیعت ما و تو عهدی است که در برکه اشک ریشه بسته است و دوامش به دعا خواسته ایم
خصم را خاری و گلزار ولا را گل سرخ ای گل سرخ، وطن را به تو آرسته ایم
هان ! سپیده به ثبات قدم، این راه بپوی پشت این پرده یقین است در آن راه بجوی
شعر سپیده از ابهام و ایهام و تعقیدها لفظی و معنوی به دور است شعری آرام و رام، بی تصنع و تکلف! شعر سپیده در عرصه مفاهیم عرفانی نیز سپید روی است:
معبود تویی از تو امان می خواهم زان چشمه سرمدی نشان می خواهم
گفتی که شهید، زنده جاوید است یا رب ! ز تو عمر جاودان می خواهم
در پایان به خدمتی ماندگار و تاثیر گذار از بانوی شعر انقلاب اشاره کنم و آنهم سروده هایی است که سرود شد و نغمه ای مسعود که نظیرش مفقود است و شهرتش مشهود!
سرودهایی چونان: به خون گر کشی خاک من، دشمن من
بجوشد گل اندر گل از گلشن من
وا اماما ! شعله در خرمن زدی
آتش سوزنده در دامن زدی
بگزاریم و بگذریم؛
گرچه دیر است و لی کار شما مغتنم است!
از تمامی کسانی که این بزرگداشت حاصل تلاش ایشان است از نرم افزار و سخت افزار، بی شمار، منت دارم و سپاسگزارم و به قدم های بعدی شان امیدوار.
توفیق، رفیق طریق عزت و اعتبار یکایک شما بزرگواران باد.
«آخر دعوانا ان الحمد الله رب العالمین »
گفتنی است، این پیام توسط علیرضا حسینی، مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اصفهان امروز" 29 اردیبهشت" در همایش بزرگداشت سپیده کاشانی قرائت شد.
پایان پیام/
نظر شما