خبرگزاری شبستان: "روح القدس" در مباحث تفکر نوین همان قدسیتی است که در درون انسان منشا آگاهی می شود و منظورشان "ندای درون" و توجه به "خدای درون" است و این مفاهیم با روح القدسی که در ادیان ابراهیمی مطرح می شود، کاملا متفاوت است." این جملات بخشی از گفتگوی ما با حجت الاسلام محمودرضا قاسمی، استاد حوزه و دانشگاه در خصوص مفهوم عصر جدید و اصول نهفته در آن است که بخش دوم و پایانی آن از نظرتان می گذرد:
در قسمت اول گفتگو به برخی از اصول مفهوم عصر جدید اشاره کردید، چه اصول دیگری در این مفهوم گنجانده شده است؟
اعتقاد به روح القدس از دیگر اصول در تفکر عصر جدید است، به گفته مدعیان این اصل روح القدس باید شفاعت کند تا مسیحا شفا دهد. واژه روح القدس در ادیان ابراهیمی در واقع به آن فرشته بزرگ وحی گفته میشده که برای انبیا وحی میآورده و نامش جبرئیل بوده است. اما در مسیحیت همانطور که میدانیم حضرت مسیح پسر، خداوند را پدر و واسطه بین اینها را روح القدس مینامند.
اما افرادی که در مباحث تفکر نوین این بحث را مطرح میکنند منظورشان تفکری در درون انسان است و قدسیتی است که در درون انسان منشا آگاهی میشود و منظورشان «ندای درون» و توجه به «خدای درون» است و اینها با روح القدسی که در ادیان ابراهیمی مطرح میشود کاملا متفاوت است.
متاسفانه بحث دیگر ی که در میان پیروان تفکر نوین وجود دارد و صدا و سیما هم به آن توجه نمیکند، برنامه کتابنامه است که از شبکه 4 پخش میشود و گفته میشود خیلی از این کتابهایی که تبلیغ میکند درخصوص همین عرفانهای نوظهور و مباحثی اینچنینی است.
در نمایشگاه قرآن یک نفر کتابی را آورده بود که میگفت به سفارش شبکه 4 خریده و این کتاب محتویاتش درباره اصول و پایه عرفانهای کاذب بود. اتفاقا خود همین شبکه 4 بود که فیلم «راز» را که یک کارگردان استرالبایی در سال 2006 ساخته بود پخش کرد، در صورتی که این فرد تمام افکارش در خدمت نظام سلطه است.
لطفا درباره آموزه های سوء قانون جذب توضیح دهید.
قانون جذب نکات منفی زیاد با مبانی اخلاقی سست دارد، یک نکتهاش این است که مهم خواسته شماست و هر آنچه را میخواهی آن را باور و تجسم کن، حتما به آن میرسی. حالا این خواسته اگر مخالف روح احساسی بشریت و مخالف با خدا هم بود، ایرادی ندارد و نکته دیگر اینکه دستاویزی برای شبکههای نظام سلطه شده است.
آنها در این قانون مطرح میکنند به منفی فکر نکنید. تروریست، فقر مردم سومالی، گروه داعش نکاتی منفی هستند و به آنها فکر نکنید زیرا جذب خودت میشود و به خوبیها و ثروت فکر کنید و آنها به پیروان خود یاد میدهند شمش طلا؛ پول و آنچه را میخواهند عکسهایش را به دیوار بچسبانند و دائم به آن نگاه کنند تا به آن برسند.
این ادعاها در صورتی است که رسول خدا (ص) میفرمایند: اگر یک مسلمانی در جایی فریاد بزند به داد من برسید، اگر شما توان یاری او را داشته باشید اما به او کمکی نکنید، مسلمان نیستید.
این به منفی فکر نکردن قانون جذب با یکی از روحیههای بزرگ انسانی در تضاد است حالا نکات منفی دیگری مانند استفاده از شبکههای گلدکوئیستی نیز دارد و خیلی افراد بودهاند که میخواستهاند میلیونر شوند و برعکس بدبخت شدهاند.
نکته اینست که در قانون جذب گفته میشود فرد باید به ندای درون خود گوش بدهد و اگر ندای درونش گفت این مباحث ماورایی که مطرح میکنند دروغ است و یا موارد دیگر، حق با ندای درون است. یعنی در دنیای واقعی هرچه در ذهن دارید را جذب میکند و مهم نیست خواستهتان درباره چیست.
اصل تجسم خلاق چطور؟ در پی القای چه آموزه هایی است؟
به این معنا که شما به هر چه فکر کنید، آفریده میشود. این اصل مشکلی که دارد این است که این موضوع با تناسخ سنخیت مییابد. قدرت انتخاب هم موضوع دیگر و اصلی است که آنها مطرح میکنند.
قدرت انتخاب فرد را قادر میکند تا او مانند یک انسان و یا یک شیطان شود و من حق دارم به بهشت نروم و رفتن به بهشت زوری نیست. بر اساس این اصل به فرد این آزادی را میدهند که بتواند بهشت و یا جهنم را انتخاب کند.
اگر کسی حقیقت را بفهمد و بداند که راه الهی حق است دیگر این وجدانش باید مرده باشد که او به سمت جهنم و غیر خدا برود.
اصل دیگر: دعای مستحب که دعا نیست. تکنیکی متافیزیکی است مثلادر حلقه عرفان کیهانی میبینیم که اینها دعا ندارند ولی انرژِی مثبت به هم میدهند.
در اینجا دعا حالت تلقینی دارد، در صورتی که ما وقتی دعا میکنیم، معتقدیم یک موجود حقیقی به نام خالق طبیعت وجود دارد و آن را مستجاب میکند.
اصل جاذبه در این عرفان ها چه جایگاهی دارد؟
منظورشان جاذبه جنسی است به این معنا که این بالاخره این مباحث در افراد مختلف وجود دارد.
مثلا در یکی از سایتهایشان میبینیم که اینها برخی گناهان را به افراد برای درک آگاهیهای بالاتر پیشنهاد میکنند. برخی موارد این جاذبهها با آن شخصیت کاریزماتیک اتفاق میافتد و آن فرد از هیپنوتیزم استفاده میکند.
به معنای امیدواری نسبت به آینده است. البته خوب است که امید داشته باشیم و البته تلقی آنها فقط به همین معنا نیست. خوش بینی برای آنها یک تلاش برای تغییر دیدگاه است. آنها معتقدند برای پیشرفت باید دیدگاههایتان از گذشته تا بحال را تغییر دهید تا بتوانید به موفقیت برسید. حال این دیدگاههای سنتی، مذهبی و یا هر نوع دیگری باشد. این باعث میشود تا برخی موارد ضد ارزشی هم در این راستا تبدیل به ارزش شوند مانند همجنس گرایی. متاسفانه حتی جامعه شناسانی که در حوزه تفکرات شرقی صحبت میکنند، هم این را میپذیرند.
جان لین از مفهوم عصر جدید تعبیر میکند: «عصر جدید مانند چتری است که آمده همه گروههای مختلف و عرفانهای نوظهور را زیر چتر خود وارد کرده است» و وقتی این مطلب را دیدم ناخوداگاه ذهنم به سمت عرفان حلقه کیهانی کشیده شد که در آنجا میگوید «عرفان حلقه یک عرفان جهانشمول است و همه افراد با ادیانشان میتوانند زیر این چتر بیایند و از آن استفاده کنند».
یعنی در عصر جدید مسلمان، یهودی و کافر همه میتوانند بیایند و اگر معتقد به این اصل باشند میبینید هر دینی از باورها و قابلیتهای خود میافتد و اگر کسی به این اصول قائل شود دیگر چیزی از اعتقاداتش نمیماند.
بنابراین تعاریف محور تفکر نوین چیست؟
محور اصلی تفکر نوین در عصر حدید نوعی آگاهی معنوی است که برای بشر میرسد و این آگاهی از بستر ابلیس میرسد و اینها به جای ارتباط با خدا با این شبکه با راههای مختلف ارتباط برقرارمی کنند.
در این حیطه اتفاقاتی میافتد و این افراد تواناییهایی را هم کسب میکنند و میتوانند روی جسم و روح افراد دیگر تاثیر بگذارند.
اگر کسی به این تواناییها برسد به خودپرستی میرسد و بیان میکند من خدا هستم.
پرستش شیطان هم وجود دارد که میگویند بالاترین مرحله شیطان پرستی خودپرستی است. آنها برای این خودستایی و نیز کسب مراحل بالاتر به تجربههای بیواسطه عرفانی رو میکنند و به مبانی کار ندارند و فقط میگویند با ما باش و تجربه کن. خیلی جاها عنوان میکنند شما باید تسلیم و شاهد باشی و فقط نگاه کنی چرا؟ در واقع باید خودت را در اختیار قرار بدهی.
این عصر جدید از چه سالی آغاز شده است؟
مدعیان و سازندگان مفهوم عصر جدید معتقدند از سال 2012 وارد یک عصر جدید شدهاند این اتفاق از نظر فرهنگی در دنیا افتادهاند و رسانههای آنها این موضوعات را بیان میکنند و در حوزه ماهوارههای فارسی زبان نیز این موضوع را با رویکردهای خاصشان ترویج میکنند.
پایان پیام/
نظر شما