به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات شبستان ،عبدالله بن عباس (مختصراً ابن عباس) ملقب به ابوالعباس، حبر الامة (دانشمند امت) یا بحر (اشاره به علم زیادش از حدیث) از بزرگترین محققان نسل اول امت اسلامی است. وی پدر علم تفسیر قرآنی است. با پیدا شدن ضرروت نوشتن قرآن و تغییر و دگرگونی در ساختار امت اسلامی، وی یکی از مهمترین و متخصص ترین کاتبان قرآن بود که مامور به انجام این کار گردید.
عبدالله سه سال قبل از هجرت و زمانی که خاندان هاشمی در شعب ابوطالب بودند به دنیا آمد و همانند مادرش که قبل از هجرت مسلمان شده بود، وی نیز مسلمان شده بود.
از دورانی جوانی، عبدالله به علم بویژه علوم قرآنی ، علاقه ای وافر نشان داد و به این فکر افتاد که با سوال کردن از صحابه محمد، در مورد محمد اطلاعات جمع آوری کند. وی با وجودی که خیلی جوان بود و خیلی ها در آن دوره مشتاق فراگیری این علم بودند، در این زمینه به درجه استادی رسید. او بر مبنای علمش که تنها به حافظه متکی نبود بلکه بر کتب فراوانی استوار بود، سخنرانی ها و کلاسهایی به طور منظم در روزهای هفته تشکیل می داد. این جلسات موضوعات مختلفی داشت، مانند تفسیر قرآن، پرسشهای شرعی، غزوات محمد، تاریخ قبل از اسلام و ادبیات باستانی عرب مطرح می گشت. وی عادت داشت که از ادبیات باستای عرب جملاتی در توضیح و تبیین آیات قرآن بیان کند و از این رو در بین محققان عرب بسیار مورد توجه قرار گرفته است. او در بین اعراب اعتبار علمی زیادی داشت و از وی درخواست می شد که در مورد مسائل شرعی فتوا دهد. مثلاً وی صیغه متعه را جایز می شمرد و از آن دفاع می کرد. تفسیرهای قرآنی ابن عباس توسط شاگردان بدون واسطه اش به صورت مدون در آمد. فتواهای وی نیز جمع آوری گردیده است. امروزه بسیاری نسخه های خطی در مورد تفسیر که به وی منسوب است موجود است که البته نمی توان در مورد صحت و سقم این انتساب نظری داد، چون هنوز این موضوع مورد تحقیق قرار نگرفته است. ابن عباس علاوه بر علوم قرآنی برعلوم ریاضی ، ادبیات ، شعر، تاریخ، جغرافی و انساب نیز تسلط کامل داشت. بطوریکه هر کسی از هر علمی سوال کننده بود او را با پاسخش قانع می کرد و همه بر آگاهیش معترف بودند.
نصرت نیل ساز در کتاب خاورشناسان و ابن عباس به تحلیل انتقادی دیدگاه های خاورشناسان دربارۀ آثار تفسیری منسوب به ابن عباس پرداخته است.
این اثر با تبیین آرای خاورشناسان دربارۀ سه اثر مستقل تفسیری منسوب به ابن عباس، از یک سو نشان داده است که تاریخ گذاری متون بر اساس تحلیل ادبی صرف امری ناممکن است، و در این مسیر توجه به سلسلۀ اسناد و گزارش های منابع رجالی، تاریخ و فهرست نگاریها و همچنین شواهد دیگر ضروری است؛ از سوی دیگر، تاریخ گذاری خاورشناسان بر این آثار را با بررسی دقیق اسناد، تحلیل متن و مقایسۀ آن با آرا و آموزههای تفسیری ابن عباس در متون تفسیری کهن و ارائۀ آمارهای گوناگون ارزیابی کرده است.
همچنین سیر اجمالی قرآن پژوهی و حدیث پژوهی در غرب و بررسی و نقد دیدگاه ونزبرو مبنی بر تدوین قرآن در قرن سوم به عنوان مقدمات ضروری آورده شده است.
این کتاب به تازگی از سوی انتشارات علمی و فرهنگی در شمارگان 2000 نسخه منتشر شده است.
پایان پیام/
نظر شما