به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان، دکتر سید حمید طالب زاده، عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، در جلسه نقد و بررسی کتاب "تاملی در باب تاملات دکارت" که با حضور نویسنده اثر، دکتر سید مصطفی شهرآیینی و دکتر رضا داوری اردکانی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد، به ایراد سخنرانی پرداخت.
وی در ابتدای سخنانش زبان دکتر داوری را زبان اشارت و حکمت خواند و گفت: مطمئنا در زبان اشارت و حکمت، بعضا ایهام و ابهام وجود دارد و من در سخنانم تلاش خواهم کرد تا آنچه ایشان به ایهام بیان داشتند را تصریح نمایم.
مترجم کتاب "هستی در اندیشه فیلسوفان" با اشاره به اینکه این کتاب تاملی در تاملات است، به بیانی از افلاطون در فایدروس اشاره کرد و گفت: افلاطون بیان می دارد که تنها سخن جدی، فلسفه است و تنها با فلسفه می توان سخن جدی گفت و سخن بی فلسفه جدی نیست.
وی به سخن افلاطون از قول پادشاه مصر باستان اشاره کرد و گفت: پادشاه در مذمت سخن مکتوب می گوید که مکتوب ارزش چندانی ندارد و سست است؛ چرا که از مکتوب نمی شود پرسشی داشت و نمی توان با آن به صورت زنده سخن گفت و اگر سوالی هم پرسیده شود، حرف تکراری می زند.
مولف کتاب "نیچه و پرسش مابعدالطبیعه" که تلاش می کرد تا از این بیان افلاطون نتیجه ای بگیرد، ادامه داد: می توان اینگونه از سخن افلاطون استفاده کرد که اگر با مکتوب مواجه شدید، سعی کنید مکتوب را به سخن بیاورید و از او بپرسید و اگر حرف تکراری زد، حرفش را بارها گوش کنید تا شاید حرف و فهم تازه ای رخ دهد.
وی به فرازی از کتاب اشاره داشت که در آن دکتر شهرآیینی به ویرانی همه پایه های معرفتی دوران دکارت تصریح کرده است و در این باره افزود: سوال از چرایی این ویرانی، پرسشی است که هنگام برخورد با این تاملات باید آن را طرح کرد: چه چیز باعث ویرانی شده است؟ این ویرانی چه بود که کوجیتو بنای جدید آن شد؟
مترجم کتاب "تاریخ فلسفه اسلامی" با طرح سوال دیگری از وجود در متن تاملات، اظهار داشت: سوال دیگری که می توان از این میراث مکتوب داشت این است که چطور شد که دکارت هستی را ذیل اندیشه مطرح کرد؟ چرا هستی به محاق اندیشه رفت و به اندیشه محتاج شد؟
وی در رد این سیر فلسفه دکارت به بیان شیخ الرئیس در نمط سوم اشارات اشاره کرد و گفت: شیخ معتقد است که نمی شود از فعل نفس، نفس را اثبات کرد؛ چرا که وجود نفس مقدم بر هر فعل آن است. اما در دکارت وجود، موخر از اندیشه است و با این آموزه، بنیاد وجود ویران شده است. از دکارت باید پرسید که چرا وجود باید خود را ذیل اندیشه اثبات کند؟
استاد فلسفه دانشگاه تهران سخن را به آموزه کوجیتوی دکارت کشاند و سوال از چگونگی استدلال در کوجیتو را پرسش دیگری دانست که باید در این تاملات مطرح شود و در نهایت باید از نسبت آن با علم حضوری نیز سوال کرد.
وی از تصریح دکارت به منطق حقیقی سخن گفت که وی "ما"ی حقیقیه را بر "هل" بسیطه مقدم دانسته و اظهارداشت: در منطق متعارف، "ما"ی شارخه بر "هل" بسیطه مقدم است و "هل" بسیطه بر "ما"ی حقیقیه تقدم دارد. سوالی که در اینجا می توان طرح کرد و تاملات را به سخن آورد، این است که چرا دکارت این را جایگزین آموزه ارسطو کرده و وجود را به محاق اندیشه برده است؟
پایان پیام/
نظر شما