خبرگزاری شبستان: "جدال ناپسند آن است که اگر چه فرد بداند سخن او ناحق است اما با مغالطه یا روش های دیگر بخواهد آن را به طرف مقابل تحمیل کند. جدال حسن نیز آن است که عقیده فرد مجادله کننده برحق است اما شیوه های جدال او مناسب نیست مثلا با عصبانیت و پرخاش و سر و صدا همراه است و این مساله ممکن است نتیجه عکس داشته باشد." این جملات بخشی از سخنان حجت الاسلام سید محمد سادات منصوری، رئیس مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی است که درباره شرایط بحث های دینی بیان کرده و مشروح آن از نظرتان می گذرد:
به طور کلی آیا جدال و مناظره در خصوص امور دینی امری مطلوب و پسندیده است یا مساله ای مطرود و ناپسند به شمار می رود؟
ببینید مسائل دینی مختلف و متفاوت است یکسری بحث ها اعتقادی است. آنچه که اسلام دستور داده این است که پذیرش عقاید و اصول دین باید از روی دلیل و برهان باشد و اگر این امر از روی تقلید باشد، معلوم نیست مرضی خدا باشد یا نه. لذا تاکید شده پذیرش عقاید با استدلال باشد اما در مورد احکام دینی این مساله تفاوت دارد و از زوایای مختلف می توان آن را بررسی کرد. برای روشن شدن مطلب مثالی می زنم. مثلا خوردن گوشت خرگوش در اسلام حرام بوده و این بحثی فقهی است که فرد یا باید مجتهد باشد که به آن برسد یا باید مقلد باشد. اما وقتی مقلد بود نمی تواند بگوید تا فلسفه حرام بودن این گوشت بر من روشن نشده من از خوردن آن صرف نظر نمی کنم! این مساله مانند آن است که فرد بیمار شود و به پزشک مراجعه کند اما داروهای تجویز شده را مصرف نکند و بگوید من تا فلسفه و نحوه تاثیر این داروها در بدن و فعل و انفعالات شیمیایی آن را نفهمم، آنها را نمی خورم!
در واقع وقتی فرد به پزشک مراجعه می کند به او اعتماد کرده و داروهای تجویزی را استفاده می کند هر چند نسبت به نتیجه و تاثیر و تاثر آن اطلاعی نداشته باشد. وقتی فردی هم مسلمان بود، یعنی در واقع به خدا، قرآن، اهل بیت (ع) و اسلام اعتماد کرده و در بخش احکام، اگر چه فلسفه آنها را نداند، اما ملزم به عمل است و قطعا دلیلی بر عمل به آن وجود دارد که شاید ما متوجه نشویم.
لذا بحث در خصوص فلسفه احکام مطلوب است اما در در خصوص عمل به آن خیر. مثلا اگر کسی مسلمان نیست و قصد اسلام آوردن هم ندارد، بحث در خصوص اقامه نماز یا رعایت حجاب با او بی فایده است.
بنابراین آیا هر فردی می تواند در خصوص عقاید یا احکام دین با طرف مقابل مناظره و جدال کند؟ در واقع آیا این امر برای همه تجویز شده یا تنها برخی از افراد مجوز این کار را دارند؟
این نکته بسیار ظریفی است. باید دانست که هر فردی اجازه این کار را ندارد چرا که گاه این مساله نتیجه عکس خواهد داشت. به عبارت دیگر مناظره و جدال، شرایط خاصی دارد و باید سطح فهم مخاطب و شرایط زمانی و مکانی و نحوه بحث کردن و لحن و ... در نظر گرفته شود. لذا در روایاتی داریم که امام صادق (ع) برخی از شاگردان خود را از جدال با مخالفان بر حذر می داشتند چرا که آنها صلاحیت انجام این کار را نداشته و نتیجه عکس می گرفتند و از سوی دیگر برخی از شاگردان خود را تشویق به جدال با طرف مقابل می کردند چرا که آنها کاملا به کار مسلط بودند. بنابراین این امر برای همه تجویز نمی شود ضمن آنکه باید به دیگران نیز فرصت صحبت داد و شاید گاه سکوت بهترین وسیله برای اثبات حق باشد.
بر فرض آن که شخصی مجاز به جدال با طرف مقابل برای اثبات عقاید دینی یا حرف خود باشد، این جدال به چه نحوی باید صورت بگیرد؟
اولا که باید گفت جدال در هر امری ممکن است و منحصر به عقاید دینی نیست. یعنی ممکن است جدال در خصوص امری فردی، خانوادگی، سیاسی و ... باشد یا دینی. اما جدال بر سه قسم است: جدال احسن، حسن و ناپسند.
لطفا این سه قسم را تشریح بفرمایید.
جدال ناپسند آن است که اگر چه فرد بداند سخن او ناحق است اما با مغالطه یا روش های دیگر بخواهد آن را به طرف مقابل تحمیل کند. جدال حسن نیز آن است که عقیده فرد مجادله کننده برحق است اما شیوه های جدال او مناسب نیست مثلا با عصبانیت و پرخاش و سر و صدا همراه است و این مساله ممکن است نتیجه عکس داشته باشد.
اما جدال احسن که قرآن سفارش به آن کرده است: "ادْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ"(نحل، آیه 125) باید با ابزار خاص خود انجام شود که یکی از آنها بکارگیری منطق و برهان و استدلال با قول و سخن مناسب است. در کتاب های منطقی یکی از روش های استدلال را جدل مطرح می کنند یعنی شما از قضایای مشهور و گزاره هایی که بین همه پسندیده است، استفاده کنید. در واقع یکی از راه های دعوت اسلام همین موضوع است.
این جدال احسن را چگونه می توان آموخت؟
ببینید این مساله، این گونه نیست که به صورت نظری و تئوری آموزش جداگانه ای داشته باشد هر چند یاد گرفتن برخی از علوم مانند منطق، به این موضوع کمک می کند اما فرا گرفتن جدال احسن بیشتر امری عملی است و به نوع تربیت باز می گردد. متاسفانه مشکل اینجاست که ما ملاک حق و باطل را سلیقه خود قرار می دهیم و هر کس مطابق میل ما نبود، ناحق است و هر فری بر سبیل ما بود، برحق. نباید فراموش کرد پذیرفتن حق، امری دشوار است و گاه ممکن است حق با طرف مقابل باشد و ما ندانسته یا از روی تعصب با او جدال کنیم. لذا باید فرصت به دیگران نیز داد و به یاد داشته باشیم ما معصوم نیستیم و احتمال خطا در رفتار و گفتار خود داریم و حتی گاه انجام یک خطا، خطاهای بسیار را به دنبال دارد و زندگی هایی را تحت الشعاع قرار می دهد. بنابراین این امر بسیار پیچیده و ظریف است و باید مراقب بود و اگر شخصی شرایط جدال احسن را داشت، دست به این اقدام بزند و نه اینکه سکوت کند، چرا که گاه این خاموشی این تصور را در ذهن طرف مقابل ایجاد می کند که پشت این عقیده مطرح شده، دلیل و برهان و استدلالی نیست و البته از سوی دیگر همان طور که ذکر شد – طبق شرایطی خاص- سکوت باید کرد.
از طرف دیگر باید تعصب را کنار گذاشت و همان طور که اشاره شد، درصدی هم احتمال صدق گفتار و حق بودن طرف مقابل را داد. مثلا خوارج که امروز داعش پا جای آنها گذاشته و در واقع تاریخ در حال تکرار است، به دلیل تعصبی که داشتند، اگر چه به دنبال حق بودند اما به انحراف رفتند و حتی وجود معصوم (ع) در آن زمان نتوانست آنها را از راهی که در پیش گرفته بودند باز گرداند و کار به جایی رسید که آنها امیرالمومنین علی (ع) را کافر خواندند!
بنابراین جدال احسن شرایط خاصی دارد که برای هر فردی تجویز نمی شود، ضمن آن که باید احتمال صدق گفتار طرف مقابل را نیز داد و متعصبانه برخورد نکرد.
پایان پیام/
نظر شما