در نظام الهی، کسی از قلم نمی افتد

خبرگزاری شبستان: آیا اگر در یک مؤسسه نام تمام کارمندان و کارکنان در دفترى به روشنى ثبت شده باشد احتمال از قلم افتادن کسى مى ‏رود؟

سرویس قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، متن کامل تفسیر یک جزء، صوت ترتیل جزء و تفسیر یک آیه را به صورت روزانه بر روی صفحه خود قرار خواهد داد که شماره دوازدهم این مجموعه در ادامه می آید.

[سوره هود (11): آیه 6]
وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ (6)
ترجمه:
6- هیچ جنبنده اى در زمین نیست مگر اینکه روزى او بر خدا است، او قرارگاه و محل نقل و انتقالش را مى داند، همه اینها در کتاب آشکارى (لوح محفوظ علم خداوند) ثبت است.
 

تفسیر: همه میهمان اویند!
در آخرین آیه ‏اى که گذشت اشاره ‏اى به وسعت علم پروردگار و احاطه او به اسرار نهان و آشکار شده بود، آیه مورد بحث در حقیقت دلیلى براى آن محسوب مى ‏شود، چرا که از روزى دادن خداوند به همه موجودات سخن مى ‏گوید، همان کارى که بدون احاطه علمى کامل به همه جهان امکان پذیر نیست! نخست مى‏ گوید:" هیچ دابه ‏اى در روى زمین نیست مگر اینکه رزق و روزى آن بر خدا است، و قرارگاه او را مى‏ داند، و از نقاطى که از قرارگاهش به آن منتقل مى ‏شود (نیز) با خبر است" و در هر جا باشد روزیش را به او مى ‏رساند (وَ ما مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها).
" تمام این حقائق با همه حدود و مرزهایش در کتاب مبین و لوح محفوظ علم خداوند ثبت است" (کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ).
براى فهم معنى آیه به چند نکته باید توجه کرد:
1- گرچه" دابة" از ماده" دبیب" به معنى آهسته راه رفتن، و قدم هاى کوتاه برداشتن است، ولى از نظر مفهوم لغوى هر گونه جنبنده‏ اى را شامل مى‏شود اما گاهى به خصوص اسب و یا هر حیوان سوارى اطلاق مى‏ گردد، و روشن است که در آیه مورد بحث تمام موجودات زنده و همه جنبندگان را شامل است.
2-" رزق" به معنى عطاء و بخشش مستمر است، و از آنجا که روزى الهى عطاى مستمر او به موجودات است به آن رزق گفته مى ‏شود.
این نکته نیز لازم به تذکر است که مفهوم آن تنها در نیازهاى مادى خلاصه نمى‏شود بلکه هر گونه عطاى مادى و معنوى را شامل مى ‏گردد، لذا مى‏گوئیم:" اللهم ارزقنى علما تاما":" خداوندا علم کامل به من روزى کن" و یا مى ‏گوئیم:" اللهم ارزقنى الشهادة فى سبیلک":" خداوندا شهادت در راهت را نصیب من بگردان".
البته در آیه مورد بحث ممکن است نظر بیشتر روى ارزاق مادى بوده باشد، هر چند اراده مفهوم عام نیز چندان بعید نیست.
3-" مستقر" در اصل به معنى" قرارگاه" است، زیرا ریشه این لغت از ماده" قر" (بر وزن حر) به معنى" سرما" ى شدید مى‏باشد که انسان و موجودات زنده را خانه ‏نشین مى‏ کند، به همین جهت به معنى سکون و توقف نیز آمده است.
" مستودع" و" ودیعه" از یک ماده است، و در اصل به معنى رها کردن چیزى است، و از آنجا که امور ناپایدار رها مى ‏شوند، و به حالت اول باز مى‏گردند، به هر امر ناپایدار،" مستودع" گفته مى ‏شود، ودیعه را نیز به خاطر اینکه سرانجام باید محل خود را رها کند و به صاحب اصلى باز گردد ودیعه گفته‏ اند.
در حقیقت آیه فوق مى ‏گوید: تصور نشود که خداوند تنها به جنبندگانى که در جایگاه اصلى قرار دارند روزى مى‏ بخشد و به اصطلاح سهمیه آنها را در خانه ‏هایشان مى ‏آورند، بلکه هر کجا باشند و در هر وضع و شرائطى قرار گیرند، سهم آنها را از روزى به آنان مى ‏بخشد چرا که هم جایگاه اصلى آنان را مى ‏داند و هم از تمام نقاطى که به آن نقل و مکان مى ‏کنند، با خبر است. از حیوانات غول پیکر دریایى گرفته تا جنبندگان بسیار کوچکى که به زحمت به چشم دیده مى‏ شوند هر یک مناسب حالشان آنچه را لازم دارند مقرر کرده است.
این روزى به اندازه‏اى حساب شده و مناسب حال موجودات است که از نظر" کمیت" و" کیفیت" کاملا منطبق بر خواسته ‏ها و نیازهاى آنها است، حتى غذاى کودکى که در رحم مادر است، هر ماه بلکه هر روز، با ماه و روز دیگر تفاوت دارد، هر چند ظاهرا یک نوع خون بیشتر نیست، و نیز کودک در دوران شیرخوارگى با اینکه ظاهرا ماه هاى پى در پى غذاى واحدى دارد، اما ترکیب این شیر هر روز با روز دیگر متفاوت است!
4-" کتاب مبین" به معنى نوشته آشکار است و اشاره به مرحله‏اى از علم وسیع پروردگار مى ‏باشد که گاهى از آن تعبیر به" لوح محفوظ" مى ‏شود.
ممکن است این تعبیر اشاره به این باشد که هیچکس نباید براى به دست آوردن روزى خود کمترین نگرانى به خویش راه دهد، و تصور کند ممکن است در گرفتن سهم خویش، به اصطلاح، از قلم بیفتد، چرا که نام همگى در کتاب آشکارى ثبت است، کتابى که همه را احصاء کرده و آشکارا بیان مى ‏کند.
آیا اگر در یک مؤسسه نام تمام کارمندان و کارکنان در دفترى به روشنى ثبت شده باشد احتمال از قلم افتادن کسى مى ‏رود؟

تقسیم ارزاق و تلاش براى زندگى
در مورد" رزق" بحث هاى مهمى است که قسمتى از آن را در اینجا از نظر مى‏گذرانیم:
1-" رزق"- همانگونه که گفتیم- در لغت به معنى بخشش مستمر و متداوم است اعم از اینکه مادى باشد یا معنوى، بنا بر این هر گونه بهره‏ اى را که خداوند نصیب بندگان مى‏ کند از مواد غذایى و مسکن و پوشاک، و یا علم و عقل و فهم و ایمان و اخلاص به همه این ها رزق گفته مى ‏شود، و آنها که مفهوم این کلمه را محدود به جنبه ‏هاى مادى مى ‏کنند، توجه به موارد استعمال آن دقیقا ندارند، قرآن درباره شهیدان راه حق مى‏ گوید بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ:" آنها زنده‏ اند و نزد پروردگار شان روزى مى ‏برند" (آل عمران- 169) روشن است که روزى شهیدان، آن هم در جهان برزخ، نعمت هاى مادى نیست، بلکه همان مواهب معنوى است که حتى تصورش براى ما در این زندگى مادى مشکل است.
2- مساله تامین نیازمندی هاى موجودات زنده- و به تعبیر دیگر رزق و روزى آنها- از جالب ترین مسائلى است که با گذشت زمان و پیشرفت علم، پرده از روى اسرار آن برداشته مى ‏شود، و صحنه‏هاى شگفت انگیز تازه‏اى از آن بوسیله علم فاش مى‏ گردد.
در گذشته همه دانشمندان در فکر بودند که اگر در اعماق دریاها موجودات زنده ‏اى وجود داشته باشد غذاى آنها از چه راهى تامین مى ‏شود، زیرا ریشه اصلى غذاها به نباتات و گیاهان باز مى ‏گردد که آن هم نیازمند به نور آفتاب است، و در اعماق بیش از 700 متر مطلقا نورى وجود ندارد و یک شب تاریک ابدى بر آن سایه افکنده است.
ولى بزودى روشن شد که نور آفتاب، گیاهان ذره‏ بینى را در سطح آب، و در بستر امواج پرورش مى ‏دهد، و هنگامى که مرحله تکاملى خود را پیمود، همچون میوه رسیده‏اى، به اعماق دریا فرو مى ‏رود، و سفره نعمت را براى موجودات زنده ژرفناى آب فراهم مى ‏سازند.
از سوى دیگر بسیارند پرندگانى که از ماهیان دریا تغذیه مى ‏کنند حتى انواعى از شب پره وجود دارد، که در ظلمت شب همچون یک غواص ماهر به اعماق آب فرو مى ‏رود و صید خود را که با امواج مخصوص رادار مانندى که از بینى آنها بیرون فرستاده مى ‏شود شناسایى و نشانه گیرى کرده‏اند بیرون مى ‏آورد.
روزى بعضى از انواع پرندگان در لابلاى دندان هاى پاره‏ اى از حیوانات عظیم الجثه دریا نهفته شده! این حیوانات که پس از تغذیه از حیوانات دریایى دندان هایشان احتیاج به یک" خلال طبیعى"! دارد به ساحل مى ‏آیند، دهان شان را که بى‏شباهت به غار کوچکى نیست باز نگه مى ‏دارند، آن گروه از پرندگان که روزی شان در اینجا حواله شده است بدون هیچگونه وحشت و اضطراب وارد این" غار" مى ‏شوند، و به جستجوى روزى خویش در لابلاى دندان هاى حیوان غول ‏پیکر مى ‏پردازند، هم شکمى از این غذاى آماده از عزا در مى ‏آورند، و هم حیوان را از این مواد مزاحم راحت مى ‏سازند، و هنگامى که برنامه هر دو پایان پذیرفت، و آنها به خارج پرواز کردند، حیوان با احساس آرامش دهان را به روى هم مى‏ گذارد و به اعماق آب فرو مى‏ رود! طرز روزى رساندن خداوند به موجودات مختلف، راستى حیرت‏انگیز است، از جنینى که در شکم مادر قرار گرفته و هیچکس به هیچ وجه در آن ظلمت کده اسرار آمیز به او دسترسى ندارد، تا حشرات گوناگونى که در اعماق تاریک زمین و لانه‏هاى پرپیچ و خم و در لابلاى درختان و بر فراز کوه‏ها و در قعر دره‏ها زندگى دارند از دیدگاه علم او هرگز مخفى و پنهان نیستند، و همانگونه که قرآن مى ‏گوید خداوند، هم جایگاه و" آدرس اصلى" آنها را مى ‏داند و هم محل سیار آنان را، و هر جا باشند روزى آنان را به آنان حواله مى‏ کند.
جالب اینکه در آیات فوق به هنگام بحث از روزى خواران تعبیر به" دابه و جنبنده" شده است و این اشاره لطیفى به مساله رابطه" انرژى" و" حرکت" است، مى ‏دانیم هر جا حرکتى وجود دارد نیازمند به ماده انرژى زا است یعنى ماده‏اى که منشا حرکت گردد، قرآن نیز در آیات مورد بحث مى‏ گوید خدا به تمام موجودات متحرک روزى مى ‏بخشد! و اگر حرکت را به معنى وسیعش تفسیر کنیم گیاهان را هم در بر مى‏ گیرد، زیرا آنها نیز یک حرکت بسیار دقیق و ظریف در مسیر" نمو" دارند، به همین دلیل در فلسفه ما یکى از اقسام حرکت را مساله" نمو" شمرده‏ اند.
3- آیا" روزى" هر کس از آغاز تا پایان عمر تعیین شده، و خواه ناخواه به او مى‏ رسد؟ یا اینکه باید به دنبال آن رفت و به گفته شاعر" شرط عقل است جستن از درها"! بعضى از افراد سست و بى‏حال به اتکاء تعبیراتى همانند آیه فوق، یا روایاتى که روزى را مقدر و معین معرفى مى‏ کند فکر مى ‏کنند لزومى ندارد که انسان براى تهیه معاش زیاد تلاش کند، چرا که روزى مقدر است و به هر حال به انسان مى ‏رسد، و هیچ دهان بازى بدون روزى نمى‏ ماند! این چنین افراد نادان که شناخت شان در باره دین و مذهب فوق العاده سست و ضعیف است بهانه به دست دشمنان مى ‏دهند که مذهب عاملى است براى تخدیر و رکود اقتصادى و خاموش کردن فعالیت هاى مثبت زندگى، و تن در دادن به انواع محرومیت ها، به عذر اینکه اگر فلان موهبت نصیب من نشده حتما روزى من نبوده، اگر روزى من بود بدون چون و چرا به من مى‏ رسید و این فرصت خوبى به دست استثمارگران مى ‏دهد که هر چه بیشتر خلق هاى محروم را بدوشند و آنها را از ابتدایى ترین وسائل زندگى محروم سازند.
در حالى که مختصر آشنایى به قرآن و احادیث اسلامى براى پى‏ بردن به این حقیقت کافى است که اسلام پایه هر گونه بهره ‏گیرى مادى و معنوى انسان را سعى و کوشش و تلاش مى‏ شمرد تا آنجا که در جمله شعارگونه قرآنى لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى‏ بهره انسان را منحصرا در کوشش و کارش قرار مى ‏دهد.
پیشوایان اسلامى براى اینکه سر مشقى به دیگران بدهند در بسیارى از مواقع کار مى ‏کردند، کارهایى سخت و توانفرسا.
پیامبران پیشین نیز از این قانون مستثنى نبودند، از چوپانى گرفته، تا خیاطى، و زره‏بافى و کشاورزى، اگر مفهوم تضمین روزى از طرف خدا، نشستن در خانه و انتظار رسیدن روزى باشد، نباید پیامبران و امامان که از همه آشناتر به مفاهیم دینى هستند این همه براى روزى تلاش کنند.
بنا بر این ما هم مى ‏گوئیم روزى هر کس مقدر و ثابت است، ولى در عین حال مشروط به تلاش و کوشش مى‏ باشد، و هر گاه این شرط حاصل نشود مشروط نیز از میان خواهد رفت. این درست به آن مى ‏ماند که مى‏ گوئیم" هر کس اجلى دارد و مقدار معینى از عمر" مسلما مفهوم این سخن آن نیست که اگر انسان حتى دست به انتحار و خودکشى و یا تغذیه از مواد زیان بخش بزند تا اجل معینى زنده مى ‏ماند، مفهومش این است که این بدن استعداد بقاء تا یک مدت قابل ملاحظه دارد اما مشروط به اینکه اصول بهداشت را رعایت کند و از موارد خطر بپرهیزد، و آنچه سبب مرگ زودرس مى ‏شود از خود دور کند.
نکته مهم این است که آیات و روایات مربوط به معین بودن روزى در واقع ترمزى است روى افکار مردم حریص و دنیاپرست که براى تامین زندگى به هر در مى ‏زنند، و هر ظلم و جنایتى را مرتکب مى ‏شوند، به گمان اینکه اگر چنین نکنند زندگیشان تامین نمى ‏شود.
آیات قرآن و احادیث اسلامى به این گونه افراد هشدار مى ‏دهد که بیهوده دست و پا نکنند، و از طریق نامعقول و نامشروع براى تهیه روزى تلاش ننمایند، همین اندازه که آنها در طریق مشروع گام بگذارند و تلاش و کوشش کنند مطمئن باشند خداوند از این راه همه نیازمندی هاى آنها را تامین مى ‏کند. خدایى که آنها را در ظلمتکده رحم فراموش نکرد.
خدایى که به هنگام طفولیت که توانایى بر تغذیه از مواد غذایى این جهان نداشتند روزیشان را قبل از تولد به پستان مادر مهربان حواله کرد. خدایى که به هنگام پایان دوران شیرخوارگى در آن حال که ناتوان بودند، روزیشان را به دست پدر پر مهرى داد که صبح تا شام جان بکند و خوشحال باشد که براى تهیه غذاى فرزندانم زحمت مى‏ کشم.
آرى این خدا چگونه ممکن است به هنگامى که انسان بزرگ مى‏ شود و توانایى و قدرت به هر گونه کار و فعالیت پیدا مى ‏کند او را فراموش نماید، آیا عقل و ایمان اجازه مى ‏دهد که انسان در چنین حالى به گمان اینکه ممکن است روزیش فراهم نشود در وادى گناه و ظلم و ستم و تجاوز به حقوق دیگران گام بگذارد و حریصانه به غصب حق مستضعفان پردازد.
البته نمى‏ توان انکار کرد که بعضى از روزی هاست چه انسان به دنبال آن برود، یا نرود، به سراغ او مى‏ آیند.
آیا مى ‏توان انکار کرد که نور آفتاب بدون تلاش ما به خانه ما مى ‏تابد و یا باران و هوا بدون کوشش و فعالیت به سراغ ما مى ‏شتابد؟ آیا مى ‏توان انکار کرد که عقل و هوش و استعدادى که از روز نخست در وجود ما ذخیره شده به تلاش ما نبوده است!؟
ولى اینگونه مواهب به اصطلاح باد آورده و یا به تعبیر صحیح تر مواهبى که بدون تلاش، به لطف خدا، به ما رسیده اگر با تلاش و کوشش خود از آن به طور صحیحى نگهدارى نکنیم آنها نیز از دست ما خواهد رفت، و یا بى ‏اثر مى ‏ماند.
حدیث معروفى که از على (ع) نقل شده که فرمود: و اعلم یا بنى! ان الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق یطلبک:" بدان فرزندم، روزى دو گونه است، یک نوع آن همان روزی هایى است که تو باید به جستجویش برخیزى، و گونه دیگرش روزی هایى است که آن در جستجوى تو است و به سراغ تو مى‏ آید" نیز اشاره به همین حقیقت است.
این را نیز نمى ‏توان انکار کرد که در پاره‏اى از موارد انسان به دنبال چیزى نمى ‏رود، ولى بر اثر یک سلسله تصادف ها، موهبتى نصیب او مى ‏شود، این حوادث گرچه در نظر ما تصادف است اما در واقع و از نظر سازمان آفرینش حسابى در آن مى ‏باشد، بدون شک حساب این گونه روزی ها از روزى ‏هایى که در پرتو تلاش و کوشش به دست مى ‏آیند جدا است، و حدیث بالا ممکن است اشاره به این ها نیز باشد.
ولى به هر حال نکته اساسى این است که تمام تعلیمات اسلامى به ما مى ‏گوید براى تامین زندگى بهتر چه مادى و چه معنوى، باید تلاش بیشتر کرد، و فرار از کار به گمان مقسوم بودن روزى غلط است.
4- در آیات مورد بحث تنها اشاره به مساله" رزق و روزى" شده، در حالى که در چند آیه بعد، آنجا که سخن از بندگان توبه ‏کار و با ایمان مى ‏گوید، اشاره به" متاع حسن" (بهره بردارى و تمتع شایسته) شده است.
مقابله این دو با یکدیگر این مطلب را به ما مى ‏فهماند که براى همه جنبندگان، انسان ها، حشرات، درندگان، نیکان و بدان، همگى بهره ‏اى از روزى است، ولى" متاع حسن" و" مواهب شایسته و ارزنده" تنها مخصوص انسان هاى با ایمانى است که خود را با آب توبه از هر گونه گناه و آلودگى شستشو داده‏ اند، و نعمت هاى خدا را در مسیر اطاعت فرمانش به کار مى ‏گیرند نه در طریق هوا و هوس هاى سرکش!
منبع: تفسیر نمونه

 

پایان پیام/
 

کد خبر 386856

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha