به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان و به نقل از حج، یکی از خاطرات شیرین و جذاب حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی که در سایت وی منتشر شده را با هم مرور می کنیم:
یک سال می خواستم به حج بروم، با خود گفتم: امسال می خواهم حجّم، حجّی حساب شده باشد. لذا از یک هفته قبل شروع کردم به مطالعه آیات و روایات حج و بعد به سراغ حسابرسی مالی و وصیتنامه رفتم، از دوستان و بستگان حلالیت طلبیده و برای اینکه حج مقبولی باشم، نیت کردم به نیابت از امام زمان علیه السلام به حج بروم. غسل توبه کردم، غسل حج کردم و به خیال خودم حج شسته رفته ای را شروع کردم.
در پله های هواپیما ندایی مرا میخ کوب کرد؛ آقای فلانی تو که قصدت را خالص کرده ای و به نیابت امام زمان علیه السلام راهی مکه هستی، آیا اگر وظیفه ات انصراف از حج و اعزام به روستای کوچکی در منطقه ای دور دست و حدیث گفتن برای عده ای محدود باشد، انجام وظیفه می کنی؟
دیدم دلم به سمت مکه است، نه وظیفه.
گفتم: خدایا! از تو متشکرم که در لحظه های حساس مرا به خودم می شناسانی.
پایان پیام/
نظر شما