حجت الاسلام محسن ادیب بهروز، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفتگو با خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان پیرامون شرح دعای سحر گفت: سخن گفتن پیرامون دعاهای صادره از ائمه معصومین (ع) بخصوص دعای سحر که منتسب به امام باقر علیه السلام بوده و از امام رضا علیه السلام نقل شده، بسیار دشوار است چرا که دعا گفتوگویی است میان بنده ی خدا با خالق خود.
وقتی به معنا و مفهوم دعا در روایات از جمله در اصول کافی مراجعه میکنیم اینگونه برای ما - به نقل از معصوم - معنا میکنند که دعا نحوهای از گفتوگوی بنده با خالق است، به همین جهت در روایتی داریم که اگر بندهای با خالق خود گفتوگو نداشته باشد در واقع به نوعی طرد شده، چون انسان در دعا میخواهد با خالق گفتوگو کند و در این میان میتواند نیازها و مشکلات خود را نیز بیان کرده و از خدا درخواست پاسخ و حل آنها را داشته باشد.
وی افزود: به همین جهت دعاهایی که منتسب به امامان معصوم است گویای محتوای بسیار عمیقی خواهد بود. به گونه ای که برخی از بزرگان میفرمودند: ما انسانها از درک و تصور محتوای این دعاها ناتوان و عاجز هستیم چرا که امام معصوم وقتی با خالق خود گفتوگو میکند آنچه از خالق دیده، یعنی «حقیقت مطلقی» را که برای بشر بسیار بسیار ناشناخته است مورد خطاب قرار میدهد. لذا آنچه در قالب دعا از زبان معصوم بیان می شود، درک او از حقیقت مطلقی است که مشاهده می کند و می توان گفت درک آن برای ما غیرممکن است.
بنابراین به دو نکته باید توجه داشت، نخست اینکه اساسا در تعریف دعا آن را نوعی گفتوگو معنا کردهاند که در آن مسایل مختلفی میان انسان و خالق عنوان میشود و بخشی از آن مسایل، میتواند مشکلات و درخواستهای انسان باشد. از سوی دیگر در میان بشریت بندگانی حضور دارند که بالاتر از همه مخلوقات قرار گرفتهاند یعنی ائمه معصومین و رسول گرامی اسلام صل الله علیه و آله، که این افراد نیز با خالق خود گفتوگوهایی داشته اند و دعاهای منتسب به آنها در واقع گویای آن چیزی است که میان آنها و خدا مبادله میشود و درک و تصور محتوای آن برای افرادی که در آن سطح و در آن عالم قرار نگرفتهاند، محال است.
دعاهایی که مقید به زمان هستند، مضامین خاصی دارند
این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: اما از سوی دیگر در میان آموزه های دینی ما این گفتوگوها در قالب دعاهای مختلف مانند دعای سحر و ... مطرح میشود و طبیعی است که ما _ انسانهای غیرمعصوم- نیز تمایل داریم که به زبان معصوم و امامان خود با خدا صحبت کنیم و از ثمراتی که در این گفتوگوها حاصل میشود، بهره مند شویم. یکی از این گفتوگوها در قالب دعای سحر است که توصیه شده در نیمه شب خوانده شود.
اساسا زمانی که دعایی با زمان پیوند میخورد، یعنی به شکل خاص تعیین میشود که این دعا باید در زمان یا مکان خاصی قرائت شود، بدین معناست که در این دعا نکات ویژه ای (کمالات ویژه ای) وجود دارد. برخلاف دعاهایی که مقید به زمان یا مکان خاصی نیستند. بنابراین نباید از این نکات ویژه غفلت کرد چرا که در این صورت ما خود را از آن کمالات ویژه محروم کردهایم.
بر این اساس هنگامی که به ما گفته میشود این دعا باید در وقت سحر خوانده شود نشاندهنده آن است که در این دعا نکات خاصی وجود دارد که در سایر دعاها مطرح نمیشود. اصولا دعاهایی که خواندن آنها به صورت خاص در نیمهشب وارد شده، نسبت به سایر دعاهایی که در طول روز یا ساعات اولیه شب به خواندن آنها توصیه شده، از مضامین ویژهای برخوردار هستند.
ویژگی دعای سحر؛ طلب انسان از متن دعا جدا شده است
حجت الاسلام ادیب در ادامه به برخی از ویژگی های دعای سحر اشاره کرد و گفت: این دعا سه ویژگی دارد که شاید در بسیاری از دعاها دیده نمیشود. نخست اینکه آغازین کلام بنده با خالق در این دعا با واژه «اسئلک» آمده است. در حالی که ما معمولا در دعاها از واژگان دیگری استفاده میکنیم. اما هر جا از واژه «اسئلک» استفاده میشود گویای معنای خاصی بوده و نشانگر آن است که ما با یک محتوای خاص روبرو هستیم.
ویژگی دوم دعای سحر آن است که واژه «اسئلک» در کنار صفات الهی قرار گرفته است. یعنی ذات مقدس باریتعالی در کنار این واژه بر زبان جاری میشود. به عبارت دیگر امام باقر علیه السلام آن حقیقت مطلقی را که مشاهده کرده است، در قالب اوصافی در کنار واژه «اسئلک» بیان میکند.
توجه کنید؛ گاهی ما در آغاز دعا واژه «اسئلک» را به کار می بریم و پس از آن درخواست و طلبی از خدا داریم، یا توصیفی را به کار می بریم و بلافاصله پس از آن مشکل و درخواست خود را مطرح میکنیم. اما دعای سحر اینگونه نیست. بلکه از آغاز تا پایان تنها توصیف خداوند است و تمام این توصیفات نیز در کنار واژه «اسئلک» قرار گرفته اند.
ضمن این که «درخواست و طلب انسان از خدا»، تازه در پایان دعا مطرح می شود. یعنی درخواست بنده از خالق، از متن و محتوای دعا جدا شده است. این فرق میکند با جایی که ما درخواست خود را در متن دعا - از زبان معصوم- بیان میکنیم. در این جا درخواست ما از اصل و محتوای دعا جدا میشود.
اعلام آمادگی برای رسیدن به درک و فهمی جدید
این محقق و پژوهشگر علوم دینی در ادامه وجود چنین ویژگی هایی را دلیلی بر تمایز این دعا با سایر دعاها برشمرد و افزود: با توجه به این ویژگیها باید گفت این دعا، دعای خاصی است، آغاز آن مانند بسیاری از دعاها با «اللهم» شروع میشود، اینکه آغاز دعا با این کلمه است یعنی بنده میخواهد در برابر خالق، خود را به شکل کامل وابسته و محتاج به یک «حقیقت مطلق» بداند که این «حقیقت مطلق» در نفی تمام شرور، آلودگیها و انحرافاتی که در جهان هستی او را تهدید میکند، قدرت دارد و قادر است.
به عبارت دیگر من در همین آغاز دعا به خدا میگویم که من در این دنیا از مقابله با هزاران مشکل، بدی و شری که در اطراف ام وجود دارد، عاجز هستم و این تو هستی که میتوانی با قدرت مطلق خود مرا از آنها مصون نگاه داری. لذا در همه فرازهای این دعا کلمه مقدس «اللهم» تکرار میشود تا انسان خود را متوجه این نکات بداند که اولا این بنده در فقر مطلق است و قدرت او در دفع شر و آلودگیها بسیار ناچیز است و ثانیا یک قدرت مطلق وجود دارد که میتواند با تکیه و اتکا به او تمام این آلودگیها و بدیها را دفع کند.
زیبایی هایی که ما را جذب می کنند اما حقیقی نیستند
لذا اولین چیزی که در قالب صفت خداوند متعال درخواست میکند و خدا را با این صفت خطاب قرار میدهد زیبایی خداست. اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ بَهَائِکَ بِأَبْهَاهُ وَ کُلُّ بَهَائِکَ بَهِیٌّ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِبَهَائِکَ کُلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ جَمَالِکَ بِأَجْمَلِهِ وَ کُلُّ جَمَالِکَ جَمِیلٌ ...
وی در توضیح این فراز از دعای سحر گفت: در این توصیف از ذات مقدس الهی، زیبایی مطلق خداوند را توصیف میکند. آنچه نوعا در زندگی ما را به خود جذب کرده و حتی گاهی از خدا غافل میکند زیباییهایی است که در اطراف خود میبینیم. لذا برای اینکه بفهمیم این زیباییها هیچ و پوچ است در گفتوگو با خدا از همان نقطه انحراف و غفلت خود آغاز میکنیم و اولین صفتی که عنوان میکنیم صفت زیبایی است، خدایا از تو درخواست میکنم به زیباترین زیباییات در حالی که همه زیباییهای تو زیباست پس از تو درخواست میکنم به همه زیباییات!!
برای درک این فراز از دعای سحر باید به یک واقعیت راه پیدا کرد و آن واقعیت این است که بدانیم ذات خدا زیباست و هرچه دارد زیبایی است. نخستین اثر درک این واقعیت آنست که متوجه میشویم عالم هستی مخلوق خداست و این عالم قابل درک، تصور و حس است یعنی میتوان زیبایی آن را درک کرد.
ما پیش از این نیز زیبایی عالم را میدیدیم اما تصور میکردیم این زیبایی را از خود دارد. اما اکنون اقرار میکنیم که عالم هستی که دارای زیبایی است و هرچه در آن وجود دارد زیباست، این زیبایی را از زیبایی خدا دارد. چرا که مخلوق است و مخلوق هر آنچه دارد از خالق خود دریافت کرده، بنابراین اگر عالم زیبا است این زیبایی از خود او نیست. وقتی به این واقعیت اقرار و باور کرد میتواند از این طریق برای درک زیبایی مطلق که خداوند است، گام بردارد و پس از طی این مرحله وارد مراحل بالاتری شود که در فرازهای بعدی دعا به آن اشاره شده است.
پایان پیام/
نظر شما