به گزارش خبرنگار شبستان، سینما بهترین زبان جهانی برای رساندن هر مفهوم یا بیان یک مساله است. هنر هفتم از زمان تولدش تا به امروز راه پرفراز و نشیبی را پیموده و پیشرفتهای روز افزون آن در آینده نزدیک انقلابهای جدیدی در این صنعت نوپای جهانی به وجود می آورد. سینمای ایرن نیز پس از زایشی دوباره در بهمن ماه پنجاه و هفت تا امروز در تلاش و تکاپو برای پیشرفتی است که برای مطرح شدن در عرصه جهانی ناگزیر است به آن دست پیدا کند. فیلمسازان ایرانی در طول سالهای فعالیت این سینما تلاش کردند تا با وجود تفاوتهای فاحشی که بخش فنی سینمای ما با سینمای جهان دارد و به دور جاذبه های سطحی، اعتبار این سینما را با موضوعات جذاب و نگاه ایرانی _اسلامی که در ذات جامعه ما است در سطح جهان بالا ببرند.
این سوال همیشه و برای همه (از منتقدان و کارشناسان تا علاقه مندان به سینما) مطرح بوده که رسالت سینما در جامعه چیست؟تنها سرگرم کردن مخاطبان و به وجود آوردن تفریحی سالم یا سینما وظیفه دارد با نگاه تیزش به جامعه عیبهای آنها را منعکس کند تا وجدان عمومی با دیدن آنها بیدار شود و به فکر چاره اندیشی بیفتد؟سینمای نوع اول سهل و ممتنع است و علاقه مندان زیادی هم دارد.طرفداران و تولید کنندگان این نوع سینما تنها خاصیت سینما رفتن و فیلم دیدن را در چند ساعت خندیدن می دانند و برای آن حاضر هستند تقریبا هر کاری بکنند.نگاهی به انبوهی از تولیدات از این دست که بسیاری از آنها اکران شده و انواع ویدیویی آن در حال اشباع کردن بازار نمایش خانگی است نشان می دهد گویا به جز تولید کنندگان، مسئولان هم به این فیلمهای بی بو و بی خاصیت علاقه دارند. فیلمهایی که بسیاری از آنها بازسازی بد ساختی از بدترین آثار سینمای ایران در دوره پهلوی است و امروز با لباسی تازه مهمان اعصاب مخاطبانشان هستند. آثاری که نه تنها تناسبی با آرمانهای انقلاب اسلامی ما ندارد بلکه به مرور ذائقه مخاطب تخریب می کند و این ابزار مهم در رشد فرهنگ جامعه به ابزار تخریب بدل می شود.
در این میان اما نوع دوم سینما همیشه با مشکلاتی که ریشه در بدفهمی دارد دست به گریبان بوده. سینمای اجتماعی که پیش از انقلاب اسلامی در میان موج ابتذال سینمای آن دوره به سختی سعی می کرد به حیات خود ادامه دهد، بعد از انقلاب سعی کرد با حیاتی مجدد نقش خود را در اصلاح جامعه رو به رشد اسلامی ایران ایفا کند و در طول این سالها قدمهای مفیدی هم در این زمینه برداشت. اما متاسفانه همانگونه که اشاره شد این سینما به علت بد فهمی از سوی بعضی دیدگاههای رسمی با مشکل روبرو بوده و بسیاری از فیلمهای این سینما با انگ سیاه نمایی نشانه دار شده اند. این موضوع باعث شده فیلمسازان دیگر کمتر رغبت به تولید آثاری از این دست داشته باشند و آثار موفق در این زمینه انگشت شمار شده اند. اما اکران «مرهم» جدیدترین ساخته رضا داوود نژاد این روزها خون تازه ای در رگهای سینمای اجتماعی آن دمیده و نشان داده وجدان بیدار جامعه ای که برکت خون شهیدان و با آرمانهای انقلابی خمینی کبیر(ره)بالیده و به ثمر رسیده، می خواهد فردای ایران اسلامی به دور از مشکلاتی باشد که امروز با آنها دست به گریبان است.
داوود نژاد در «مرهم» دست روی مشکلی می گذارد که قبلا بارها در سینمای ایران به آن پرداخته شده و نمونه های مضحک و عالی آن در سینما بسیارند. قبلا رخشان بنی اعتماد در «خون بازی»گوشه هایی از مشکلات جوانان معتاد به مواد مخدر و خانواده هایشان را به تصویر کشیده بود اما داوود نژاد در «مرهم» پا را از این فراتر می گذارد و دامنه این مشکل را در بخشهای وسیعتری از اجتماع برسی می کند. اوبه مواد مخدر صنعتی که این روزها در کمین جوانان ما نشسته نگاه می کند و نشان می دهد آتش اعتیاد نه تنها معتادان این مواد بلکه بخشی از جامعه را در خود می سوزاند و نگاه منتقد خود را متوجه بنیان جامعه یعنی خانواده ای می کند که گاهی با عدم درک درست از نیازهای جوانش، او را نا خواسته در معرض آسیبهایی قرار می دهد که ممکن است صدمات آن هرگز درمانی نداشته باشد. داوود نژاد در «مرهم» نشان می دهد خطر بی هویتی که جوانان ما را تهدید می کند و نتیجه عدم وجود الگوهای مناسب اخلاقی رفتاری برای اوست، می تواند الگوهای بدی را پیش پایش قرار دهد و جوان در جاده یک طرفه ای قرار بگیرد که پایانش شاید گاهی خوش باشد، اما خیلی وقتها ناخوش است. ولی جذابیتهای «مرهم»اینجا تمام نمی شود.
«مرهم» از معدود آثاری است که نقش ارزشهای سنتی و اصیل خانواده های ایرانی را در رهایی از اهریمن اعتیاد به تصویر می کشد و به آن ارج می نهد. مادر بزرگ خانواده که در «مرهم» نماد این سنتها است، تنها کسی است که با تکیه بر ایمان اسلامی خود به کمک نوه معتادش می شتابد،با اعتیادش کنار می آید و سعی دارد او را به آغوش خانواده باز گرداند.مادربزرگی که با مهربانی خود برای مخاطب آشنا است و مثل هر مادر بزرگ سنتی دیگری سعی در حفظ کیان خانواد اش دارد.او به خاطر رهایی نوه خود تنهایی به سفری دور می رود و با کسی که قهر بوده آشتی می کند تا بتواند راهی برای کمک به نوه خود پیدا کند و داوود نژاد با نشان دادن او به ما یاد آوری می کند که ارزشهای سنتی و اسلامی خانواده های ما بوده که همواره مشکلات را حل کرده و برای رسیدن به آرامش باید با آنها رجوع کنیم.داوود نژاد این ارزشها را همان مرهم می داند که گذاشتن آن بر زخم ملتهب اعتیاد بر جامعه ما می تواند فردایی پاک برای آن خلق کند،اگر ما بخواهیم که زخم را ببینیم و برای آن کاری بکنیم.حضور سرتا سر برکت و محبت این مادر بزرگ در فیلم که با چادر سیاه و چشمان نگرانش به راحتی می تواند مادر بزرگ همه ما باشد نشان می دهد که تکیه بر ارزشهای سنتی که پاسدار نهاد اسلامی نهاد خانواده است می تواند جامعه ما را از چه خطر قریب الوقوعی نجات دهد.
«مرهم»البته پایان نسبتا شیرینی دارد.پایانی که در واقع آغازی بر حل مشکلات بی شماری است که شخصیتهای فیلم همه با آن دست به گریبانند.داوود نژاد با «مرهم»نشان می دهد دلسوز نسلی است که همه به فردای آن تعهد داریم و ارزشهایی را به یاد می آورد که خطر فراموش کردنشان همیشه ما را تهدید می کند.اکران این فیلم حتی اگر به اندازه ای تلنگر مخاطب را به خود بیاورد نشان دهنده اتفاق خوبی در سینمای ایران است که این روزها خیلی از وضعیت آن شکایت دارند.«مرهم»با شیرینی،سادگی و صداقت خود ما را دعوت می کند به ارزشهای اسلامی خود بازگشتی دوباره داشته باشیم تا مبادا در خواب غفلت بمانیم و دیروز خود را از یاد ببریم.«مرهم»برای همه خوب است.
پایان پیام/
نظر شما