به گزارش خبرنگار ادبیات شبستان، چهارمین برنامه پاسداشت «ادبیات جهاد و مقاومت» و با عنوان رونمایی از تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «من زندهام» اثر معصومه آباد، با حضور «حجتالاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی» رئیس دفتر مقام معظم رهبری، «حجتالاسلام علیاکبر رشاد» سردار علی فضلی، سردار کارگر، حجتالاسلام علی شیرازی، مهدی چمران، حجتالاسلام دعایی، علیرضا مختارپور، حجتالاسلام علیاکبری و جمعی از فرهنگیان، نویسندگان و جهادگران در فرهنگسرای اندیشه برگزار شد.
«معصومه آباد» نویسنده کتاب «من زندهام»، طی سخنانی در این مراسم با بیان اینکه قبلاً هم گفتهام که من نویسنده نیستیم و تنها امانت مردم انقلابی ایران، که در اختیار من بود را باز پس دادم، گفت: آنچه که در این کتاب نوشته شد برداشت من از روزهایی بود که خاطرات سخت اسارت شامل می شود من این خاطرات را به عنوان امانت مردم عزیزمان در مشت های بسته خود نگه داشته بودم در یک مشتم پیام و در مشت دیگری پلاک بود همچنان این دو مشت را محکم نگه داشته بودم در حالی که دوستانم می گفتند مشت هایت را باز کن آنها امانت مردم هستند اما من می گفتم این مطالب باید بعد از من نوشته شود. آقای سرهنگی حرف خوبی دارد و می گوید سربازی که خاطراتش را ننویسد انگار از جنگ فرار کرده است. بنابراین ایشان به من گفت تو هم خاطراتت را بنویس.
وی به دیدار با مقام معظم رهبری اشاره کرد و افزود: وقتی حضرت آقا را در سال 91 زیارت کردم سراپا گوش بودم تا به فرمایش ایشان عمل کنم و ایشان فرمودند که خاطرات دوران اسارتی که منتشر شده است کافی نیست و من آنجا متوجه شدم که 30 سال در رساندن پیام اسارت خود کوتاهی کردهام. ایشان فرمودند مادامی که تاریخ دفاع مقدس ملبس به لباس ادبیات و هنر نشود به ثمر نخواهد نشست و بعد از آن جلسه در خود فرو رفتم و تصمیم گرفتم که این ودیعه را به مردم برگردانم.
من دو سوم این کتاب را در ایام حج و زیارت خانه حق نوشتم و از خداوند متعال خواستم آنچه که خود میخواهد، برقلم من جاری کند. از همه اینها شیرینتر زمانی بود که محضر رهبری رفتم و خواستم از ایشان اذن رونمایی این کتاب را بگیرم. در آنجا ایشان فرمودند نویسنده کتاب «من زندهام» شمائید؟ من در حال مطالعه این کتاب هستم و از این به بعد از روی این کتاب که شما اهدا کردهاید مطالعه خواهم کرد.
آباد در ادامه درباره اشکالات کتابش بیان کرد: بعضی از دوستان می گفتند کتاب خیلی پرش و سکته دارد پاسخ من هم این بود که بهتر از این نمی توانم بنویسم اما مهمترین و قشنگ ترین نکته این بود که وقتی کتاب به دست مقام معظم رهبری رسید به خدمت ایشان رفتم و گفتم آمده ام اذن رونمایی یک کتاب را بگیرم در آن زمان اصلا فکر نمی کردم مسئله کتاب من با وجود مسائل هسته ای و مدیریت کشور مهم باشد اما در کمال تعجب من ایشان فرمودند دارم این کتاب را می خوانم. بعد از آن احساس کردم امروز و در این برنامه درباره کتاب "من زنده ام" حرف نزنیم بلکه درباره یک رهبر عالم حرف بزنیم.
وی ادامه داد: در دیدار بعدی رهبری از من پرسیدند تقریظ من را دیدید و پاسخ من این بود که به من اطلاع نداده اند و در روزهای بعد مانند بچه ای که در بسته را می کوبد مرتبا به دفتر مقام معظم رهبری می رفتم و می گفتم تقریظ را به من بدهید و به من گفته می شد می خواهیم برای این کتاب مراسم بگیریم من هم می گفتم نه تقریظ را می خواهم. وقتی تقریظ را به من دادند گویی حیات دوباره پیدا کردم. حضرت آقا در تقریظشان نوشته بودند از پشت پرده اشک با احساس دوگانه اندوه و افتخار کتاب را خوانده اند. بدون اینکه کلمه ای یا حرفی اضافی بزنم محفل را ترک کردم چون نمی توانستم صحبت کنم و گفتم بار دیگر خواهم آمد تا درباره این کتاب صحبت کنیم. یک بار به مسئولین دفترآقا گفتم از ایشان بپرسید کدام سند کتاب را از پشت پرده اشک خوانده اند پاسخ ایشان این بود که تمامش را این پاسخ برایم بسیار ارزشمند بود چون من نیز کتاب را از پشت پرده اشکم نوشتم.
پایان پیام/
نظر شما