«درحین پرواز آواز می خواندم»

خبرگزاری شبستان:«آسمان مال من بود» عنوان کتابی است که خاطرات سرهنگ خلبان صمد علی بالا زاده را در برمی گیرد که به تازگی توسط انتشارات سوره مهر به چاپ دوم رسیده است.

به گزارش خبرنگار کتاب وادبیات شبستان ، خاطرات روایت شده در کتاب «آسمان مال من بود حاصل 30 ساعت مصاحبه با صمد علی بالا زاده از دوران جنگ تحمیلی است که علاوه بر روز‌های حضوروی در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به دوران نوجوانی وی و روزهای انقلاب پیوند نیز می‌خورد همچنین خاطرات وی از گرفتن نشان شجاعت و دیدار با امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری نیز در این اثرروایت شده است.


دربخشی این اثر که به تازگی توسط انتشارات سوره مهر به چاپ دوم رسیده است می خوانیم:
یکشنبه ششم مهرقرار شد پادگان نظامی سلیمانیه را بمباران کنیم. با چهار فروند هواپیما پرواز کردیم . لیدر دسته مان سروان سید اسماعیل موسوی بود . بعد از رد شدن از بانه و سقز، وارد دره ای شده و از ارتفاع پایین پرواز کردیم. از دره خارج نشده بودیم که ما را به گلوله بستند. وسط دره گیر کردیم اما خدا به دادمان رسید . اتفاقی نیفتاد و در مسیر به پدافند دیگری برخورد نکردیم . برای ریختن بمب ها شیرجه زده و بمب ها را روی پادگان ریختیم و به اتفاق بقیه به پایگاه برگشتیم. ساعتی بعد اعلام کردند سلیمانیه را دوباره بمباران کنیم . این بار سرگرد هوشنگ آغاسی لیدرمبود . نقشه را باز کرد . چند خط از مبدا تا مقصد کشید و به فکر فرو رفت .

گفتم جناب سرگرد این همه خط برای چیست؟

بیا بالا بنشین بالا زاده!
نشستم و سرگرد گفت: با این خط ها می خواهم ببینم کدام مسیر بهتر و مناسب تر است. موقع پرواز باید مسیر را انتخاب کنیم که هم رادار دشمن ما را نبیند و هم مانع کمتری جلوی راهمان باشد. برای بار دوم سلیمانیه را بمباران کرده و برگشتیم. روز بعد فرمانده پایگاه گفت: : پایگاه دزفول دارد سقوط می کند و برای رفتن به آنجا داوطلب می خواهم.


مرتضی اردستانی ، حسین پور ، من و چهار نفر دیگر اعلام آمادگی کردیم . فرمانده پایگاه چهار نفر دیگر را به ما اضافه کرد و قرار شد صبح فردا به پایگاه همدان برویم و پس از سوخت گیری در همدان به طرف دزفول رواز کنیم. سوخت گیری در همدان به این خاطر بود که در صورت آسیب دین پایگاه دزفول بنزین کافی برای فرود در یکی از پایگاهها را داشته باشیم. و...»


در بخش دیگری از این کتاب می خوانیم : در حین پرواز آواز می‌خواندم. نمی‌خواستم خلبان همراهم احساس کند کار سختی در پیش داریم. خلبان از ارتفاع بالا می‌رفت. نزدیک مرز گفتم: رسیدیم به مرز. نمی‌خواهی پایین بروی؟

- راستش را بخواهید جناب سرهنگ شما آوزا می‌خوانید و فکر می‌کنم داریم به مهمانی می‌رویم.

- داریم به مهمانی می‌رویم ولی برو پایین....


ساسان ناطق نویسنده کتاب درباره راوی اثر عنوان می کند:او از آسمان به جنگ نگاه ‌کرده و در خاطراتش موقعیت رزمندگان را از آسمان بازگو می‌کند. تاکنون کتاب‌های بسیاری نوشته شده‌اند که جنگ را از پشت خاکریزها به ما نشان می‌دهند.

 

گفتنی است صمدعلی بالازاده در دوران خدمتش 850 پرواز انجام داد که 121 پرواز در عملیات‌های برون‌مرزی و پشتیبانی هوایی بوده است. وی در دی ماه سال 1374 بازنشسته شد. علی‌بالازاده از دوستان نزدیک خلبانان شهید، عباس بابایی و مصطفی اردستانی بوده و به همین دلیل خاطرات وی به گونه‌ای با خاطرات این دو شهید عجین شده است.

 

کتاب «آسمان مال من بود» تولید دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری است که در 297 صفحه، قطع رقعی و در تیراژ 2500 جلد از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ دوم رسید.
پایان پیام/
 

کد خبر 375073

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha