به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان، کاوه جلالی، در روزنامه اعتماد نوشت:
پیرمردی دائم سرش را از پنجره خانهاش بیرون میآورد و میگوید: «مش اسلام! خبریه؟» شاید این بار بتوانیم در جوابش بگوییم فیلم «گاو» دومین ساخته داریوش مهرجویی پس از 45 سال در فرانسه، آن هم در نسخهای ترمیمشده با زیرنویس درست و کیفیت چشمگیر، اکران شده است. احتمالا پیرمرد پرسشگر دیگر اکنون دار فانی را وداع گفته (حتی به خاطر نمیآوریم که نامش در تیتراژ چه بود) ولی به یمن حضور در همان صحنهها اکنون به حافظه جمعی فیلمدوستان ایرانی پیوسته است. شاید اگر یک بار، پیرمرد به جای پرسیدن آن سوال تکراری که «مش اسلام خبریه؟» مثل گلاب آدینه میپرسید «این فیلمها را به کی نشون میدین؟» ما را به این فکر میانداخت که تا چه حد در حفظ میراث فرهنگی/ سینمایی خودمان اهمالکار و بیتوجهیم. اینکه از بسیاری از مهمترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران یا نسخهای وجود ندارد یا اگر هم در دسترس هستند چنان کیفیتی دارند که اصلا قابل اعتنا نیستند. هنوز چندان زمانی از کشف ناگهانی یک نسخه خوب و باکیفیت از فیلم «سه قاپ» نمیگذرد. کسانی که فیلم را ندیده بودند تازه هنگام تماشای این نسخه تازهیاب درمییافتند که چه بخش عظیمی از فرهنگ تصویری و تجربههای ناب بصری و روایتی که در سینمای ایران صورت گرفته از چشمان نسل بعدی سینمادوستان پنهان مانده است.
اکران دوباره «گاو» در فرانسه شاید دوباره به یادمان بیاورد که میتوانیم منتظر مارتین اسکورسیزی برای ترمیم و اکران دوباره «رگبار» نمانیم، اینکه میشود برای جمع متخصص یا محقق فیلمهای قدیمی را ترمیم کرد و نمایش داد. تاریخ سینما چیزی جز خود سینما نیست و تنها راه بررسی تاریخ سینما تماشای دوباره و دوباره فیلمهای قدیمی است. با طی این مسیر شاید بفهمیم از کجا شروع کردیم و اکنون به کجا رسیدهایم. (اما) مواجهه با تاریخ سینما شاید همیشه خوشحالمان هم نکند.
فرض کنید ما هم جزو گروه خوشبختی بودیم که به تماشای نسخه ترمیمشده فیلم گاو مینشستیم. بعد که از سالن خارج می شدیم و به سردر سینماهای امروز نگاه میکردیم، میدیدیم فیلم «اشباح» آخرین ساخته همان کارگردان در حال اکران است. این لحظه شاید لحظه تراژیک مواجهه با تاریخ سینما باشد؛ اینکه کارگردان ما اکنون در میانه 70 سالگی چه حال و روزی را می گذراند که اشباح را ساخته است. میشود این 45 سال را مرور کرد، میشود تمام اوج و فرودهای اجتماعی، حوادث روزهای گذشته و حال، تغییر نسلها و آرمانها و اهداف و هزار و یک مساله دیگر را در نظر آورد و بعد فیلمها را یکی یکی به خاطر آورد (و حتی با همت و اقبال بلند دوباره فیلمها را دید) و بعد به این نتیجه رسید که کارگردان ما در میانه 70 سالگی چه روزهایی را میگذراند که کارش به ساختن «اشباح» رسیده است. هیچ کدام از اینها حاصل نمیشود مگر با ترمیم، حفظ و تماشای همه فیلمهای قدیمی. کاش میشد این کلمه «همه» در جمله پیشین را برجسته چاپ کنیم.
پایان پیام/
نظر شما