به گزارش خبرگزاری شبستان اتحاد جماهیر شوروی بر اساس تئوری های اقتصادی و البته بعضا اجرای غلط آن وارد مسیر بی بازگشت فروپاشی شد، انحلالی که بیش از تمام تحولات پس از جنگ جهانی دوم بر ژئواکونومیک جهانی تاثیر گذار بود .جغرافیای به جای مانده از فروپاشی شوروی ، روسیه را به کشوری با منابع طبیعی بی شمار مبدل کرد ، منابعی که از معادن فلزات تا چاه های نفت و مخزن های گاز جملگی اولیگارشی بزرگی را در کشور ایجاد کردند. این اولیگارشی افرادی از جمله میخائیل خودروفسکی مدیر عامل شرکت نفتی « یوکاس » را علاقه مند به دخالت در حوزه های سیاسی کرد به طوری که زنگ های خطر در کرملین به صدا در آمد و دولت مردان روسی پس از یک دهه از فروپاشی شوروی دست به حرص کردن باغ رها شده خود کردند. این تحول در کنار سیاست های متمرکز اقتصادی روسیه را با دو دهه تاخیر بار دیگر به عرصه اول سیاست و البته اقتصاد جهانی بازگرداند. سوالی که اکنون مطرح می شود آن است که این روسیه با آنچه از دل اتحاد شوروی بیرون آمد چه تفاوت های دارد و البته ولادیمیر پوتین به عنوان رئیس جمهور و در مرحله ای نخست وزیر روسیه چه تاثیراتی بر آهنگ و مسیر حرکت ملت روس ایفا کرده است ؟
پوتین در اولین کنفرانس مطبوعاتی پس از الحاق کریمه به خاک روسیه در مراسم پرسش و پاسخ چهار ساعته شرکت کرد ، چهره آرام و البته خون سردی او قابل تحصین بود زمانی که به بخشی از خاک اوکراین که گفت : « نوایا راسیا » این ترکیب به زبان روسی به معنی روسیه جدید است. بازگشت کریمه به خاک روسیه تحولی است که پیش از این در دوران امپراطوری روس رخ داد ، فرماندهان پر شماری جنگ های کریمه با فرانسوی ها ، ایتالیایی ها و ترکان عثمانی و حتی آنگلوساکسون ها رهبری کردند اما پوتین توفیقات پرزرق و برق تری را نسبت به «نیکولاس اول» ، «آلکاسندر دوم» و حتی« پرس منشیکوف» بدست آورده است . برسی های سیاسی بسیاری در خصوص انگیزه های آمریکا و روسیه در اوکراین وجود دارد اما آنچه باید با عینک ذره بین به آن نگریست تحولات اقتصادی منطقه « دنیپروپتروفسک » است . آنچه روسیه از آن به عنوان دفاع از شهروندان روس یاد می کند مساله ای چندان پیچیده نیست ، آنها پیش از این در گرجستان هم با سیاست اعلامی حمایت از اقلیت روس وارد بخش های شمالی گرجستان شده بودند ، اما اکنون حاشیه رودخانه دنیپر که سومین شهر پرجمعیت اوکراین با 1.1 میلیون جمعیت را در خود جای داده است به حرکت روس ها در شرق اوکراین جهت می دهد. این منطقه از نظر اقتصادی برای اوکراین حائز اهمیت است به طوری که بخش مهمی از تولیدات صنعتی در حاشیه و شهرک های صنعتی آن انجام می شود. ورود سربازان روسی به این بخش از شرق اوکراین عملا مرزهای روسیه را با مولداوی گسترش می دهد و یادآور کاترین کبیر است زمانی که او ژنرال گئورگی پوتمکین را به این منطقه اعزام کرد . پوتین چهره ای مانند پوتمکین دارد ، او اقداماتی مشابه ژنرال دوران کاترین انجام داده است اما با ادامه این روند می توانیم شاهد تحولاتی باشیم که روسیه را به مرزهای 1920 خود باز می گرداند. شهرهای خارکیف ،لوهانسک ، دونتسک و اودسا جملگی به خاک روسیه تعلق بیشتری دارند در تمامی این مناطق روسیه علاقمندی های اتقصادی خاص خود را دارد از کارخانه های هواپیما سازی تا انتقال انرژی به شرق اروپا و صنایع اوپتیک .
همانطور که اشاره شد روسیه با حرکت به سوی شرق اوکراین از منظر اقتصادی خود صنایع وابسته و مشترکش را از بحران های که ممکن است در آینده گریبان گیر این بخش شود مصون می دارد . در همین حال نباید از نظر دور داشت که جدای بخش های صنعتی اوکراین از این کشور کار را برای دولت کودتا که اکنون با حمایت های آمریکا در کیف سر کار است سخت از گذشته می کند. سناریوی که شاید مطلوب تر برای همگان باشد آن چیزی است که پس از جنگ جهانی دوم فنلاند را به یکی قدرت بی طرف در میان روسیه و غرب مبدل کرد . کشوری که اکنون از منظر اقتصادی و اجتماعی دارای استاندارد الف است .کشمکش های سیاسی در اوکراین بدون در نظر گرفتن ظرافت های اقتصادی و مساله ترانزیت انرژی قابل بررسی نیستند به طوری که با حرکت روسیه به سمت شرق اوکراین عملا این کشور مسیرهای تازه ای را برای انتقال انرژی و ثبات اقتصادی خود در دستور کار قرار خواهد داد . در عنی حال کمک های بیست و هفت میلیون دلاری غرب برای باسازی اقتصادی اوکراین غربی چندان موفق نخواهد بود . این طرح پیش از اجرا شکست خواهد خورد عملا غرب اوکراین با توجه به تحولاتی که در شرق آن را در حال وقوع است با نوسانات سیاسی و اقتصادی همراه است که کمک های غربی در آن نیز تنها در هزار توی فساد اقتصادی نا پدید خواهد شد .
نظر شما