حجتالاسلام دکتر مصطفی صادقی کاشانی، پژوهشگر تاریخ اسلام در گفتوگو با خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان ضمن اشاره به افسانه ابو لوء لوء و بارگاهی که در کاشان به این فرد نسبت داده میشود، گفت: اصل آنچه که درباره این فرد گفته میشود که غلامی فیروزنام و از ایران بوده است، صحیح میباشد اما با توجه به حواشی زیاد و شاخ و برگهایی که به این موضوع داده شده بخش زیادی از آنچه در این رابطه بر سر زبانهاست، اشتباه، غلوآمیز و مبالغه است.
وی افزود: «ابولوءلوء» که شکل صحیح آن در زبان عرب «ابولولوئه» است و چون دختری به نام لولوئه داشته اعراب چنین نامی را به عنوان کنیه به وی نسبت دادند، یک غلام ایرانی به نام فیروز است که از «موالی» بوده و در پارسی به غلط تعبیر به «غلام» میشود. «موالی» جمع مولا و به معنای فرد وابسته است. فیروز اصالتا اهل نهاوند بوده است که در جنگ بین اعراب و ایران اسیر میشود و پس از انتقال به کوفه، او را «ابولوءلوء» می نامند. مذهب او نیز قاعدتا باید زرتشتی بوده باشد چرا که ایرانیان در آن زمان به آیین زرتشت بودهاند.
این کارشناس تاریخ با بیان این که اهل کاشان بودن «ابولوءلوء» صحیح نیست، خاطرنشان کرد: بر اساس شواهد تاریخی وی تنها یک فرد ایرانی بوده به عنوان مثال یک سرباز ایرانی ! که در جنگ اسیر میشود و پس از انتقال به کوفه جزء موالی شمرده شده و به «مغیره بن شیبه» که از صحابی پیامبر(ص) بوده، تعلق میگیرد. مغیره از شخصیتهای متنفذ و مشهور و در عین حال در بسیاری از موارد، در تاریخ اسلام یک چهره منفی است.
حجتالاسلام صادقی کاشانی تصریح کرد: فیروز از خلیفه دوم درخواست میکند که به جهت هنرهایی که دارا بود به وی اجازه ورود به مدینه را بدهد. اما چنین اجازهای به او داده نمیشود چرا که خلیفه دوم اجازه نمیداد که غیر اعراب به مکه و مدینه وارد شوند همچنان که اجازه نمیداد صحابی بزرگ پیامبر (ص) از مدینه خارج گردنند. اما به هر شکل مغیره با رایزنیهای مختلف، موفق میشود ابولولوئه (غلام خود) را وارد مدینه کند و حادثه کشتن خلیفه نیز در مدینه اتفاق میافتد.
وی در رابطه با زیارتگاهی که در کاشان ساخته شده و منسوب به این فرد است، گفت: تاریخی که به روی سنگ قبر قدیمی که در این مکان وجود داشت و در حال حاضر در موزه نگهداری میشود، حک شده سال 777 هجری را نشان میدهد و بر روی آن نیز نوشته شده «عبد من عبادالله» بنابراین این قبر مربوط به قرن هشتم است و به نظر تنها یک بنای یادبود میباشد. امااین که چنین شاخ و برگ و حواشی ای در رابطه با آن ساخته شده شاید به این دلیل است که احتمالا در گذشته و پس از سقوط بنی عباس که فرصتی برای شیعه و ابراز عقاید و احساسات آنها پیش آمد، شیعیان مراسم هایی را در این مکان انجام برپا می کرده اند چرا که در آن روزگار قم و کاشان به عنوان یکی از مراکز تشیع مطرح بوده است.
این استاد تاریخ افزود: به هر حال این محل جایی برای برگزاری مراسم و آداب و رسومی خاص بوده است اما درباره اینکه چه کسی بانی ساختهشدن آن بوده ؟ یا این بنا به عنوان بنای یادبود برای چه کسی و در چه زمانی ساخته شده؟ اطلاع دقیقی در دست نیست. سابقه قبر از حیث باستانی و گنبد مخروطی آن چنین نتیجه میدهد که این بنا مربوط به قرن هشتم هجری است اما اینکه در داخل قبر چه کسی مدفون است، مشخص نمی باشد.
حجتالاسلام صادقی خاطرنشان کرد: شایعه ورود چنین فردی به نام ابولوءلوء به کاشان، بر اساس صحبتهای عوامانهای است که متاسفانه در برخی از کتب ما نیز مطرح شده اما سخن معتبری نمیباشد. حتی در کتاب معروفی به نام «کامل بهایی» که در قرن هفتم و هشتم نگاشته شده و کتابی نسبتا قدیمی محسوب میشود به این موضوع اشاره شده اما این کتاب برای ما چندان اعتباری ندارد به جهت اینکه هر چه از تاریخ اسلام دورتر میشویم اعتبار منابع و کتبی که بعدها نگاشته شده ، کمتر می شود . به عبارت دیگر اگر قرار باشد حادثهای که در سال 23 هجری اتفاق افتاده (یعنی قتل خلیفه دوم به دست ابولوءلوء که اصل آن صحیح است) در قرن هفتم و هشتم گزارش شده و از آن صحبت شود چندان قابل استناد نیست .
بنابراین باید به منابع اولیه که در قرن اول یا دوم ثبت شدهاند، مراجعه کرد. علاوه بر این سخنی که به شکل واحد و بعد از چند قرن بیان میشود در حالی که تعدد ندارد و همگان از آن صحبت نمیکنند و تنها در همین کتاب مطرح شده جای تردید دارد.
این کارشناس مسایل تاریخی در ادامه تصریح کرد: در این کتاب گفته شده که «ابولوءلوء » پس از قتل عمر نزد امیرالمومنین (ع) آمد و حضرت وی را از طریق طیالارض به قم و سپس به کاشان فرستاد و به او فرمود که در آنجا ازدواج کن تا از دست دشمنان در امان بمانی.
وی ضمن بیان اینکه امروز ادعا میشود که بنای یادبود موجود در کاشان برای ابولولو ساخته شده، گفت: چنین سخنی صحت ندارد و برخی نیز حدس میزنند که این قبر متعلق به یکی از اشخاص متنفذ بوده است که در جشنهای مربوط به ایام به درک واصلشدن عمر (عمرکشون) به صورت فعال حضور داشته و پس از مرگ وی نیز او را در همین جا دفن کردهاند اما آنچه که از منابع تاریخی بدست میآید و کاملا مشهود و مبرهن است این است که فیروز در سال 23 در همان جا که عمر را به قتل میرساند ابتدا از صحنه میگریزد اما وی را دستگیر کرده و سپس به قتل میرساند و قبر و محل دفن مشخصی نیز برای وی بیان نشده است هر چند که این موضوع نیز کاملا طبیعی است چرا که با توجه به وضعیت آن روزگار آیا میتوان تصور کرد فردی خلیفه جامعه را به قتل برساند و امکان فرار برای او وجود داشته باشد،
ثانیا اصل موضوع ارتباط ابولوءلوء با امیرالمومنین (ع) جای سوال و تردبد است. اگر بسیار خوشبینانه به موضوع تغییر و تحول ابولوءلوء بنگریم در نهایت تا این حد را میتوان پذیرفت که وی از آیین زرتشت دست برداشته و دین اسلام را پذیرفته و مسلمان شده باشد اما مسلمانی مانند سایر مسلمانان که خلفا را به عنوان جانشین پیامبر(ص) میدانستند.
این پژوهشگر تاریخ اسلام تصریح کرد: البته فیروز از خلیفه دوم کینهای به دل داشت چون خلیفه دوم برخلاف خلفای اول و سوم نژادپرست بود و شخصیتا برخلاف خلیفه اول و سیره پیامبر(ص) از نظر روحی، روحیه نژادپرستی و تبعیض نژادی داشت به گونهای که اجازه ورود غیر اعراب را به مکه و مدینه نمیداد، بنابراین چنین احساس خشمی در ایرانیها که به عنوان موالی شناخته میشدند و بخصوص در فیروز وجود داشت و چه بسا نوعی نگاه ملی در ورای آن دیده میشد اما به هر حال در شیعهبودن این فرد شک است و حداکثر چیزی که میتوان پذیرفت مسلمانبودن اوست.
حجتالاسلام صادقی کاشانی افزود: بنابراین میتوان نتیجه گرفت ابولولو شیعه نبوده و شاید اصلا ارتباطی با امیرالمومنین (ع) و اهل بیت نداشته است و کار او در کشتن خلیفه دوم نیز یک موضوع و درگیری شخصی بوده است که بعدها به آن شاخ و برگ داده شد.
وی یادآور شد: متاسفانه این خود ما شیعیان هستیم که با پر و بال دادن به مسایل اینچنینی دستاویزی به دست دشمنان بخصوص تکفیریها میدهیم.
وی در ادامه تاکید کرد: بارگاه و مقبرهای که در کاشان منصوب به ابولولو است مدتها پیش بسته شده، از سوی دیگر باید توجه داشت اصل جشنگرفتن و شادیکردن در نهم ربیعالاول به عنوان روز قتل خلیفه دوم از نظر تاریخی صحیح نیست چرا که خلیفه در اواخل ذیالحجه یعنی 26 یا 27 این ماه ترور شد و شیعیان با توجه به نزدیکبودن این ایام به محرم و صفر مراسم جشن و شادی خود را به بعد از این دو ماه موکول کردند و در نتیجه به ربیعالاول رسید اما اینکه در حال حاضر این روز به عنوان روز تاجگذاری امام زمان (عج) بزرگ داشته میشود یک فرهنگ بسیار خوب و بجا است که باید در این زمینه بیشتر فرهنگسازی کرد.
پایان پیام/
نظر شما