به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان به نقل از جام نیوز، ابن خلّکان در «وفیات الاعیان» نوشته است که سرّی سقطی (1) گفت: سی سال است که از یک جمله «الحمد للّه» که بر زبانم جاری شد، استغفار میکنم. گفتند: چگونه؟ گفت: شبی حریقی در بازار رخ داد. بیرون آمدم ببینم که به دکان من رسیده یا نه؟ به من گفته شد: به دکان تو نرسیده است. گفتم: «الحمد للّه»، یک مرتبه متنبه شدم که گیرم دکان من آسیبی ندیده باشد، آیا نباید در اندیشه مسلمانان باشم.
سعدی به همین داستان (با اندک تفاوتی) اشاره کرده و میگوید:
شبی دود خلق آتشی برفروخت شنیدم که بغداد نیمی بسوخت
یکی شکر گفت اندر آن خاک و دود که دکان ما را گزندی نبود
جهان دیده گفتش اندر آن بُو الهوس تو را خود غم خویشتن بود و بس
پسندی که شهری بسوزد به نار اگر خود سرایت بود بر کنار؟ 2
1.از عرفای معروف قرن سوم هجری، متوفای سال 245 یا 250 ق در سنّ 98 سالگی. او شاگرد و مرید معروف کرخی و استاد و دایی «جنید بغدادی» بوده است.
2. دوره کامل آشنایی با علوم اسلامی، مرتضی مطهری، ص 208؛ داستانهای استاد، علیرضا مرتضوی، نشر فرهنگ و هنر اسلامی، ج 2، ص 12.
نظر شما