بفهمیم تا ایمان بیاوریم یا ایمان بیاوریم تا بفهمیم؟

خبرگزاری شبستان: عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی در سلسله نشست افکار و احوال ما ظهر امروز(28 اردیبهشت)، به بررسی محوریت 2 منازعه " بفهمیم تا ایمان بیاوریم یا ایمان بیاوریم تا بفهمیم" پرداخت.

به گزارش خبرگزاری شبستان از البرز، دکتر رسول رسولی‌پور، عضو هیأت علمی دانشگاه خوارزمی در ششمین نشست از سلسله نشست‌های «افکار و احوال ما» که ظهر امروز (28 اردیبهشت)، در دانشگاه خوارزمی برگزار شد، گفت: درباره «فهم و عشق»، «فهم و ایمان» و یا «عقل و ایمان» تعابیر مختلفی در متون رسمی و کلاسیک قرون وسطی آمده است که بر اساس گزارش تاریخی، این‌که «ایمان بیاوریم تا بفهمیم» و یا «بفهمیم تا ایمان بیاوریم» از ابتدا بین پدران کلیسا منازعه وجود داشته است.

 

رسولی پور توضیح داد: در این راستا دو جریان فکری وجود دارد؛ یکی آن که فهم مقدمة عشق‌ورزی و محبت باشد؛ یعنی انسان از ابتدا مشاهده کند و بعد دل بسپارد و دیگر آن‌که ابتدا دل بسپارد و سپس برای این‌که این دلدادگی را بتواند بیان و توجیه کند باید بفهمد.

 

این استاد دانشگاه با بیان این مهم که ایمان در جستجوی فهم است، اظهار کرد: «آگوستین» که از تأثیرگزارترین فیلسوفان و اندیشمندان مسیحیت است، تقدم ایمان بر فهم را صحه می‌گذارد و معتقد است که ایمان در جستجوی فهم است؛ یعنی انسان ابتدا ایمان می‌آورد و سپس به دنبال آن است که آن را بفهمد و صرفاً به ایمان و عشق بسنده نمی‌کند.

 

وی ادامه داد: برخلاف مشرب مسیحی که فهم بعد از ایمان قرار دارد - هرچند که در دیدگاه آگوستینی کمی تلطیف‌تر شده است و به فهم توجه می‌شود – در مشرب غالب فیلسوفان مسلمان، ایمان بعد از فهم است. در واقع با به وجود آمدن فلسفه اسلامی و تمدن اسلامی، تفکرات اسلامی در غرب گسترش یافته و در اختیار فیلسوفان بزرگ قرار گرفته و فهم پر رنگ‌تر شده است.

 

رسولی پور خاطر نشان کرد: در سنت و فلسفة اسلامی که ما وارث آن هستیم فهم تقدم دارد و انسان باید بفهمد و سپس ایمان بیاورد و عاشق شود؛ چراکه اگر انسان بدون شناخت ایمان پیدا کند، آن ایمان کورکورانه و چشم بسته است؛ همان‌طور که «یوستین شهید» اولین پدر کلیسا در قرن دوم میلادی از آن به عنوان ایمان کورکورانه یاد می‌کنند.

 

این استاد دانشگاه گفت: در غرب سنت آگوستینی حاکم بوده و «کی‌یرکگور» فیلسوف دانمارکی سنت آگوستی را به اوج خودش رسانده است. از نظر او ایمانی که فهم شده باشد ایمان نیست و مخالف تعقل است؛ ایمان یک نوع شناسایی نیست، حرکت با شور و شوق اراده است به طرف سعادت ابدی که همواره انسان خواستار آن است. اما در سنت اسلامی، به ویژه در شیعه، تعقل و فهم بر ایمان تقدم دارد.

 

وی ادامه داد: در این مباحث، ساحت اراده و باور انسان نیز مطرح می‌شود که از دیدگاه «جیمز» باورمندی ما ناشی از عشق و علاقة ماست و ما به چیزی باور پیدا می‌کنیم که می‌خواهیم به آن باور پیدا کنیم و این بدان بستگی دارد که شما به چه چیزی ایمان دارید. در ایمانِ به تعبیر آگوستینی و یا کی‌یرکگور اصلاً شناخت جایگاهی ندارد؛ همان‌طور که عرفا نیز از علم و شناخت صحبت نمی‌کنند بلکه به آگاهی انسان به معنای بیداری توجه دارند.

 

این استاد فلسفه یادآور شد: در مقطعی انسان اطلاعاتی را کسب می‌کند و با توجه به سنت فلسفی ما جانش را از این اطلاعات فربه می‌کند و اندیشه، معیار ظرفیت انسان‌ها می‌شود؛ به گونه‌ای که هر شخصی که اندیشه و تفکرش بیشتر باشد جانش فربه‌تر است؛ اما در برخی از سنت‌های دیگر، این شناخت، حجاب و مانع می‌شود.

 

وی افزود: در حال حاضر در دانشگاه‌ها هر که بیشتر کتاب نوشته باشد و علم داشته باشد عالم‌تر و ارجمندتر است. در حقیقت معیار ارزیابی انسان‌ها بر اساس دانش است؛ اما به نظر نمی‌رسد که در عرفان اسلامی و فیلسوفانی که مشرب اشراقی دارند به دانش توجه خاصی داشته باشند. در بعضی مواقع دانش حتی مقدمه نیست؛ بلکه گاهی اوقات مخرب است و به تعبیری حجاب اکبر است.

 

رسولی پور در پایان تصریح کرد: فیلسوفان در پاسخ این‌که چرا بر این مشرب عرفانی صحه نمی‌گذارند و افراد را به آگاهی و بیداری به جای دانش دعوت نمی‌کنند، به این نکته اشاره دارند که ایمانی که بدون شناخت باشد احتمال دارد که کورکورانه باشد و شما به هر چیزی دل بسپارید، بدون این‌که به آن معرفت داشته باشید. برای تشخیص این‌که به چه چیزی باید دل سپرد، شناخت، آگاهی و برهان نیاز است.

 

پایان پیام/




 

کد خبر 368625

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha