واکنش خسروپناه به سخنان ضد فلسفی حسن عباسی

خبرگزاری شبستان: کسی که به شخصیت‌هایی از جمله علامه طباطبایی، شهید مطهری و حضرت آیت‌الله جوادی آملی با آن ادبیات توهین‌آمیز صحبت می‌کند به نظر من بیشتر دارای مشکل روان‌شناختی است تا فلسفی...

به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان، پارسینه در ادامه نوشت: چندی پیش سخنان حسن عباسی درباره فلسفه اسلامی جنجال زیادی به پا کرد و واکنش های شدیدی از چهره های حوزوی و دانشگاهی برانگیخت. در همین رابطه ماهنامه مهرنامه در شماره 21 اردیبهشت 1392 مصاحبه ای با حجت الاسلام خسروپناه ترتیب داده است:


رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه، شأن موسسه تحت ریاست خود را بالاتر از آن می‌داند که بخواهد به اظهارات حسن عباسی پاسخ دهد. به باور عبدالحسین خسروپناه، سخنان عباسی در خصوص فلسفه اسلامی غیر منطقی‌تر و غیر اخلاقی‌تر از آن است که ارزش بحث و نقد داشته باشد.


اظهاراتی که اخیراً از سوی آقای عباسی در خصوص فلسفه اسلامی مطرح شده را چطور ارزیابی می‌کنید و آیا ایشان صلاحیت ورود به مباحث فلسفی از جمله فلسفه اسلامی را دارند؟

در این مدت از نشریات مختلف با بنده تماس گرفته شده و خواسته‌اند که نظرم را در مورد اظهارات ایشان‌ بیان کنم اما من موافقت نکردم که بخواهم به‌طور مستقیم به نقد ایشان بپردازم. دلایل آن هم روشن است. اول اینکه اظهارات ایشان اصلاً در حوزه تخصص‌شان نیست و بعد هم مواضع خودشان را با یک ادبیات منطقی و اخلاقی اظهار نکرده‌اند که ارزش بحث داشته باشد. به همین دلایل من تا کنون با نشریات مختلف حاضر نشدم که در این مورد مصاحبه‌ای داشته باشم. اما در عین حال گفتم که حاضر هستم بحثی ایجابی در راستای چیستی و کارایی فلسفه داشته باشم که مجله پنجره پیشنهاد من را پذیرفت و چندی پیش هم مطلبی از من در این خصوص در آن نشریه منتشر شد. الان هم به شما عرض می‌کنم که به دلیل اینکه ایشان در حوزه مباحث فلسفی صاحب‌نظر نیستند و اصلاً تخصصی در آن ندارند و همچنین با توجه به ادبیات غیر منطقی و غیر اخلاقی که داشتند صلاح نمی‌بینم که ایشان را به طور مستقیم نقد کنیم چراکه این مساله شاید نوعی ارزش نهادن بر سخنان ایشان تلقی شود.


اما به هر حال ادعای ایشان این است که من فلسفه اسلامی را خوانده‌ام و موهای خود را در خواندن فلسفه ملاصدرا سفید کرده‌ام و از سوی دیگر به هر حال ایشان در رسانه‌های متعدد در مورد مسائل مختلف بارها سخنرانی کرده‌اند و...

نه ایشان جایگاهی به آن صورت ندارند.


به هر حال ایشان بارها در رسانه ملی به اظهارنظر در مورد مسائل مختلف پرداخته‌اند.

به هر ترتیب من مصلحت نمی‌بینم که بنده یا دیگر شخصیت‌های علمی به طور مستقیم به اظهار نظر در مورد سخنان ایشان بپردازیم.


شما در جایگاهی قرار دارید که شاید لازم باشد نسبت به برخی از این سخنان موضع مشخصی داشته باشید. شما به عنوان رئیس موسسه حکمت و فلسفه بفرمایید که اساساً مباحث سیاسی از قبیل انقلاب و اصلاحات و... در فلسفه صدرایی محل بحث واقع شده است؟ چون آقای عباسی در این اظهارات خود تاکید می‌کنند که انقلاب ما (انقلاب اسلامی) صدرایی نبوده است؟

اگرچه به تک‌تک سخنان ایشان ایرادات جدی وارد می‌دانم. به هر حال فکر می‌کنم در چنین مسائلی باید طرف بحث انسان کسی باشد که حوزه کاری و تخصص‌اش همین مباحث باشد.


بسیار خب من به سخنان آقای عباسی استناد نمی‌کنم. اصلا شما بفرمایید که آیا می‌توان در فلسفه صدرایی در مورد مباحث سیاسی از جمله انقلاب بحث کرد؟ و مثلا بگوییم که انقلاب سال 57 صدرایی بوده یا نبوده؟

شما دارید ما را به بحث می‌کشانید (خنده). ببینید من تنها به عنوان یک شخص حقیقی مطرح نیستم بلکه دارای شخصیت حقوقی هم هستم. اگر من بخواهم به این سوالات شما پاسخ دهم بعد برخی خواهند گفت که رئیس موسسه حکمت و فلسفه به سخنان این آقا جواب داده است. می‌خواهم بگویم که شأن موسسه حکمت و فلسفه را ما آنقدر تنزل ندهیم. ضمن اینکه من اگر بخواهم اظهارنظری در مورد صحبت‌های ایشان داشته باشم، دوستان ما در موسسه و اعضای هیات علمی حتماً گله خواهند کرد و می‌گویند که چرا شما آنقدر شأن موسسه را تنزل دادید. اما من حاضرم درفرصت دیگری در مورد حکمت صدرایی با هم گفت‌وگویی داشته باشیم که در آنجا به بررسی فلسفه ملاصدرا بپردازیم و اینکه چه ماهیتی و کارایی دارد و آیا می‌توان از فلسفه ملاصدرا حکمت سیاسی استخراج کرد یا نه. اینها مسائلی است که من در خصوص‌شان حرف‌هایی دارم که می‌توان در یک گفت‌وگو مورد بحث قرار گیرد.


اما آقای عباسی چند بار تاکید می‌کند که کسی حاضر نیست در مورد فلسفه اسلامی با وی مناظره کند. بعد هم می‌گوید که گنده‌هاشان – عذرخواهی می‌کنم اما تعبیر ایشان است- هم نمی‌توانند با وی مناظره کنند.

خب بگوید. این ادبیات اصلاً مشکل روان‌شناختی دارد و نه مشکل فلسفی.


یعنی شما معتقدید که اظهارات ایشان اصلا در ساحت فلسفه قرار ندارد؟

نه. اصلاً این سخنان چیزی نیست که بتواند به لحاظ فلسفی مورد بحث قرار بگیرد. این‌گونه سخنان باید توسط روانشناسان بررسی شود. بنابراین اجازه بدهید که اهل فلسفه به این نوع مسائل نپردازند. واقع امر این است که ادبیاتی که ایشان به کار می‌برند خارج از تخصص ما قرار دارد. به نظر من هر کسی که تا این سطح آن هم بدون تخصص وارد چنین مباحثی می‌شود به نظرم مشکلی فلسفی نیست. کسی که به شخصیت‌هایی از جمله علامه طباطبایی، شهید مطهری و حضرت آیت‌الله جوادی آملی با آن ادبیات توهین‌آمیز صحبت می‌کند به نظر من بیشتر دارای مشکل روان‌شناختی است تا فلسفی. در خصوص فلسفه صدرایی هم اجازه بدهید که در فرصت دیگری به طور ایجابی به بحث و گفت‌وگو بپردازیم.


آن وقت با توجه به اینکه واژه «فلسفه» در نص قرآن نیامده است، ما می‌توانیم در این مورد گفت‌وگو کنیم؟

بله. مگر مثلا 2 رکعت بودن نماز صبح یا چهار رکعت بودن نماز ظهر در قرآن آمده است؟


اما آقای عباسی می‌گوید که ادبیات‌مان را قرآنی کنیم و از واژه «فلسفه اسلامی» استفاده نکنیم و به جای آن بگوییم «حکمت اسلامی».

اجازه بدهید که بیش از این وارد این مسائل نشویم

 

پایان پیام/

کد خبر 367836

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha