امام جواد علیه السلام مولودی پرخیر و برکت

خبرگزاری شبستان: در محضر امام رضا (ع) بودیم که کودک را آوردند، عرض کردیم: این همان مولود پرخیر و برکت است؟ حضرت فرمود:«آری، این همان مولودی است که در اسلام با برکت تر از او زاده نشده است.»

گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان: امام نهم که نامش «محمد» و کنیه اش «ابوجعفر» و لقب وی «تقی» و «جواد» است، در ماه رجب سال 195 هجری قمری در شهر مدینه دیده به جهان گشود.(1) مادر او «سبیکه» نام دارد (2) که از نظر فضایل اخلاقی در درجه والایی قرار داشت و برترین زنان زمان خود بود،(3) به طوری که امام رضا(ع) از او به بانویی منزه و پاک دامن و بافضیلت یاد می کرد.(4) روزی که پدر بزرگوارش در گذشت، او حدود هشت سال داشت و در سن 25 سالگی به شهادت رسید(5) و در قبرستان قریش در بغداد کنار قبر موسی بن جعفر(ع) به خاک سپرده شد.

دلایل و شواهد امامت امام جواد(ع)
از آن جا که امام جواد(ع) نخستین امامی بود که در کودکی به مقام امامت رسید، اولین سؤالی که به ذهن متبادر می شود این است که چگونه یک نوجوان می تواند مسئولیت سنگین امامت مسلمانان را برعهده بگیرد و جانشین پیامبر خدا(ص) باشد؟
در جواب می گوییم: این امر ممکن بوده و دلایل و شواهد متعددی نیز بر آن وجود دارد که به بعضی از آن ها اشاره می کنیم:

الف) نص بر امامت
ما شیعیان باور داریم که خداوند، امام را منصوب می کند، زیرا او مصالح بندگان خود را بهتر می داند. بی تردید امامت، استمرار خط نبوت است. خداوند که انسان را برای پیمودن راه کمال و سعادت آفریده، همان گونه که باید برای ارائه طریق و رسیدن به مطلوب، پیامبرانی را مبعوث کند، لازم است برای تداوم این راه بعد از رحلت پیامبران، جانشینان معصومی را قرار دهد، زیرا عقل انسان ها به تنهایی برای تشخیص تمام عوامل و اسباب پیشرفت و کمال، کافی نیست.
از سوی دیگر، آیین انبیا ممکن است بعد از رحلت آن ها دستخوش انواع تحریفات شود، به همین دلیل، پاسدارانی معصوم لازم است تا از آن محافظت کنند. امام صادق (ع) می فرماید: «در میان ما اهل بیت، در هر نسلی، افراد عادلی هستند که تحریف غلوکنندگان را از آن [اسلام] نفی می کنند و دست بدعت گذاران و دین سازان و اهل باطل را کوتاه می سازند و تأویل و تفسیر نادرست جاهلان را کنار می زنند.»(6)
از طرف دیگر، تشکیل حکومت الهی که انسان را به تمام اهداف مورد نظر برساند، فقط از طریق پیشوایان معصوم امکان پذیر است، زیرا حکومت های انسانی، همیشه در مسیر منافع مادی افراد یا گروه های خاص سیر کرده اند.(7)
مطالعه دقیق قرآن به ما می فهماند که این کتاب دستورهای خود را به شکل کلی بیان کرده و خدای تعالی تبیین و تفسیر آن را بر عهده رسول خدا(ص) قرار داده است؛ مانند: «و انزلنا إلیک الذکر لتبین للناس ما نزل الیهم»(8)، «اقیموا الصلوه»، «آتو الزکاه» بیان تعداد رکعات نماز و یا بیان حد و نصاب زکات، در قرآن نیامده است و پیامبر اکرم (ص) همه این ها را برای مسلمانان تفسیر و تشریح فرمود.
مسئله امامت امامان اثنی عشر نیز با همین شیوه (به صورت کلی) در قرآن ذکر شده است که حدود 84 آیه به آن دلالت دارد؛ از جمله: «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الأمر منکم»،(9) «فسئلوا اهل الذکر إن کنتم لا تعلمون»،(10) «اتقوا الله و کونوا مع الصادقین».(11)

سن، اگر چه در بسیاری از امور یک مقیاس در نظر گرفته می شود اما در نزد خداوند، ملاک معتبری به شمار نمی آید. همیشه کسانی که سن و سال بیشتری دارند، در پیش گاه خدا بزرگ تر و بلند مرتبه تر از دیگران نیستند.
چه بسا پیر فرتوتی که در نزد پروردگار، مطرود است وچه بسا جوان یا کودکی که در نزد خداوند، محبوب و عزیز است. در واقع، این عمل صالح و نیت پاک و موهبت های الهی و امثال این هاست که به فرد ارج و ارزش می بخشد و نخستین مقیاس به شمار می آید.
در روایتی از ابوبصیر نقل شده که به امام باقر(ع) عرض کردم: مردم (اهل سنت) به ما اعتراض می کنند که اگر امامان حقند، چرا خدا نامی از آن ها در قرآن نبرده است؟ امام باقر(ع) فرمود: در پاسخ آن ها بگویید: خدا نماز را بر پیغمبر(ص) نازل کرد و اسمی از سه یا چهار رکعت آن نبرد، تا این که رسول خدا(ص) آن را توضیح داد و نیز فریضه حج را نازل فرمود، ولی تعداد طواف های هفتگانه آن را نازل نکرد، تا پیغمبر(ص) آن را تفسیر کرد؛ همین طور است امامت ما. خداوند آیه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» را نازل و پیامبر اولواالامر را به ائمه اثنی عشر تفسیر فرمود و اگر ساکت می شد و بیان نکرده بود، آل عباس و آل عقیل و یا دیگران مدعی می شدند که مراد از اولی الامر ماییم.(12)

بدین سان پیامبر اسلام(ص) به دستور خدا امامان دوازده گانه را بعد از خود امام و پیشوا معرفی کرده است. این امور نشان می دهد که امام جواد(ع) لایق ترین و شایسته ترین فرد برای رهبری بوده است.

ب) جایگاه و فضایل امام
بی تردید واگذاری منصب امامت لیاقت و شایستگی را می طلبد. این شایستگی را هر کسی داشته باشد خداوند مقام امامت را به او عنایت می کند. ممکن است این قابلیت در انسان خردسال باشد یا بزرگ سال. در قرآن از زبان حضرت ابراهیم آمده است: خدایا! امامت را در ذریه من قرار بده و خداوند در جواب فرمود: امامت، عهدی است که به هر کس عطا نمی گردد.(13) خداوند نیز می داند که این مقام را به چه کسی واگذار نماید.(14)
شخصیت امام جواد به گونه ای بود که فضایل و ابعاد شخصیت او اعجاب دانشمندان اسلامی، اعم از شیعه و سنی را برانگیخت و آنان امام را شایسته خلافت دانستند. برای نمونه، ابن جوزی می گوید: «او در علم و تقوا و زهد و بخشش، بر روش پدرش بود.»(15)
ابن حجر هیثمی می نویسد: «مأمون، امام جواد(ع) را به دامادی انتخاب کرد، زیرا با وجود کمی سن، از نظر علم و آگاهی و حلم، بر همه ی دانشمندان برتری داشت.(16)

شبلنجی می گوید: «مأمون، پیوسته شیفته ی او بود، زیرا با وجود کمی سن، فضل و علم و کمال عقل خود را نشان داده، برهان (عظمت) خود را آشکار ساخت.»(17)

ج) مولودی پر خیر و برکت
در مجامع شیعه، از امام جواد(ع) به مولودی پر خیر یاد می شد.(18) امام رضا(ع) نیز به مناسبت های مختلف، از فرزند خود با این عنوان یاد می کرد و این موضوع در میان شیعیان، معروف بود. دو تن از شیعیان به نام «ابن اسباط» و «عباد بن اسماعیل» می گویند: در محضر امام رضا (ع) بودیم که ابوجعفر را آوردند، عرض کردیم: این همان مولود پرخیر و برکت است؟ حضرت فرمود: «آری، این همان مولودی است که در اسلام با برکت تر از او زاده نشده است.»(19)
تولد امام جواد(ع) در شرایطی صورت گرفت که خیر و برکت خاصی برای شیعیان به ارمغان آورد، زیرا عصر امام رضا(ع)، عصر ویژه ای بود و حضرت در تعیین جانشین خود، با مشکلاتی مواجه شد که در عصر امامان قبلی، بی سابقه بوده است. از یک سو پس از شهادت امام کاظم (ع) گروهی به نام «واقفیه» بر اساس انگیزه های مادی، امامت حضرت رضا(ع) را انکار کردند و از سوی دیگر، امام رضا (ع) تا حدود 47 سالگی فرزند نداشتند و چون احادیث رسیده از پیامبر (ص) حاکی بود که امامان دوازده نفرند فقدان فرزند برای امام رضا(ع)، هم امامت خود آن حضرت و هم تداوم آن را زیرسؤال می برد و واقفیه این موضوع را دست آویز قرار داده بودند.
گواه این معنا، اعتراض «حسین بن قیاما واسطی» به امام هشتم و پاسخ حضرت است. «ابن قیاما» که از سران «واقفیه» بود، (20) طی نامه ای به امام رضا (ع) او را متهم به عقیم بودن کرد. امام (ع) در پاسخ نوشت: از کجا می دانی که من فرزندی نخواهم داشت، سوگند به خدا، بیش از چند روز نمی گذرد که خدا پسری به من عطا می نماید که حق را از باطل جدا می کند.(21) امام رضا(ع) همواره سخنان و دلایل آنان را رد می کرد(22) تا آن که تولد حضرت جواد(ع) به این سم پاشی ها خاتمه داد و موضع امام و شیعیان، تقویت گردید و اعتبار تشیع بالا رفت.(23)
با برکت بودن تولد امام جواد (ع) علاوه بر تقویت شیعیان، دلیل مهم دیگری نیز برای رهبری اوست.

د) نبوت برخی انبیا در کودکی
درست است که دوران شکوفایی عقل و جسم انسان معمولا حد و مرز خاصی دارد، ولی چه مانعی دارد که خداوند قادر، برای مصالحی، این دوران را برای بعضی از بندگان خاص خود کوتاه و خلاصه کند. در تاریخ، افرادی بوده اند که در پرتو عنایت خاص خداوندی در سنین کودکی به مقام پیشوایی امتی رسیده اند. در این خصوص نمونه ها و شواهد متعددی وجود دارد؛ از جمله:
1- قرآن درباره حضرت یحیی و رسالت او و این که در دوران کودکی به نبوت برگزیده شده است، می فرماید: «و اتیناه الحکم صبیا؛(24) ما فرمان نبوت را در کودکی به او دادیم.»
2- با این که برای آغاز تکلم و سخن گفتن کودک معمولا زمانی حدود دوازده ماه لازم است، ولی حضرت عیسی (ع) در همان روزهای نخستین تولد زبان به سخن گشود و از مادر خود دفاع کرد و یاوه های معاندان را با منطق و دلیل رد کرد، در صورتی که اینگونه سخن گفتن و با این محتوا، در شأن انسان های بزرگ سال است.(25)
همان طور که نوزادی چون عیسی که هنوز شیر می خورد می تواند به پیامبری مبعوث شود، امام جواد(ع) نیز در سن کودکی می تواند امام باشد.

 

 پی نوشت ها :

1- اصول کافی، ج1، ص 492؛ شیخ مفید، الارشاد، ص 316. برخی تولد او را در نیمه ی رجب همان سال نوشته اند: طبرسی، اعلام الوری، ص 344.
2- همان، ص 315 و 492؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ج 4، ص 379.
3- مسعودی، اثبات الوصیه، ص 209.
4- بحارالانوار، ج 50، ص 15.
5- اصول کافی، ج 1، ص 492؛ شیخ مفید، الارشاد، ص 316؛ طبرسی، اعلام الوری، ص 344.
6- اصول کافی، ج 1، ص 80.
7- ر.ک: آیه الله مکارم شیرازی و دیگران، پیام قرآن، ج 9، ص 38 و 39.
8- نحل(16) آیه ی 44.
9- نساء (4) آیه ی 59.
10- همان، آیه ی 43 و انبیاء (21) آیه ی 7.
11- توبه(9) آیه ی 119.
12- تفسیر عیاشی، ذیل آیه ی 59 سوره ی نساء.
13- بقره(2) آیه ی 124.
14- انعام(6) آیه ی 124.
15- تذکره الخواص، ص 359.
16- الصواعق المحرقه، ص 205.
17- نور الابصار، ص 161.
18- شیخ مفید، الارشاد، ص 319؛ طبرسی، اعلام الوری، ص347؛ فتال نیشابوری، روضة الواعظین.
19- بحار الانوار، ج 50، ص 20.
20- شیخ مفید، الارشاد، ص 318.
21- اصول کافی، ج 1، ص 320؛ طبرسی، اعلام الوری، ص 346.
22- همان، ص 321

23- سید کاظم قزوینی، الامام الجواد من المهد الی اللحد، ص 337.
24- مریم(19) آیه ی 12.
 

پایان پیام/
 

کد خبر 366316

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha