به گزارش خبرگزاری شبستان، ژان بریکمات، تحلیلگر سیاسی بلژیکی و نویسنده کتابی درباره امپریالیسم انسانی در مصاحبه با پایگاه اطلاع رسانی اینفورمیشن کلیرینگ هاوس توضیح می دهد که چرا حق مداخله نظامی در کشورهای دیگر همانطور که اکنون در لیبی و افغانستان و عراق در جریان است و قبلاً در کوزوو نیز تجربه شده است. مغایر با صلح جهانی و اصول انسانی است.
آقای بریکمانت، می توانید مفهوم امپریالیسم انسانی را برای ما توضیح دهید؟
امپریالیسم انسانی یک ایدئولوژی است که هدف آن توجیه مداخله نظامی علیه کشورهای مستقل به نام دموکراسی و حقوق بشر است انگیزه این گونه مداخله ها همواره یکی است: "یک ملت قربانی عملکردهای یک دیکتاتور است پس ما باید کاری انجام دهیم " و بدین ترتیب مداخله مسلحانه را برای خود توجیه می کنند و این همان چیزی است که در کوزوو، عراق و افغانستان اتفاق افتاد.
و اکنون نوبت لیبی است ؟
بله، با این تفاوت که این بار قطعنامه سازمان ملل این اقدام را مورد حمایت قرار می دهد اما به اعتقاد من خود این قطعنامه قابل بحث است زیرا در حقیقت صدور این قطعنامه نتیجه سالها اعمال فشار ابرقدرت ها بر سازمان ملل برای به رسمیت شناختن حق مداخله نظامی در سایر کشورها می باشد.
اما اکنون بسیاری از گروهها حتی احزاب چپ گرا مداخله نظامی در لیبی برای جلوگیری از قتل عام مردم از سوی قذافی را ضروری می دانند ایا به نظر شما قضاوت آنها اشتباه است؟
بله، به چند دلیل این مداخله اشتباه است اولین دلیل این است که این اقدام ها فقط در مورد لیبی انجام می شود ما اکنون شاهد بسیاری دیگر از منازعات در همه جای جهان از جمله در غزه و بحرین هستیم همانطور که سالها پیش در کنگو اتفاق افتاد اما چرا در این موارد قانون بین المللی برای حفظ جان میلیون ها انسان وارد کار نشد؟
علاوه بر این اگر بخواهیم حمله علیه لیبی را با اصول اساسی مداخله توجیه کنیم به این نتیجه می رسیم که هر کسی می تواند در امور هر کشوری که می خواهد مداخله کند، مثلاً روسیه در امور بحرین یا چین در امور یمن مداخله کند در این صورت جهان صحنه یک جنگ عمومی و همیشگی خواهد شد بنابراین ویژگی اصلی حق مداخله تخطی از قوانین بین المملی خواهد بود و اگر ما مجبور باشیم که قانون بین المللی را به قوانین جدیدی که حق مداخله را توجیه می کند تبدیل کنیم آنگاه نتیجه جنگ همه علیه همه خواهد شد و این همان چیزی است که مدافعان حق مداخله هرگز جوابی برای آن را ندارند و بالاخره اینکه چنین مداخله هایی باعث می شود که همه کشورهای نزدیک به آمریکا احساس تهدید کنند و به فکر افزایش قدرت تسلیحاتی خود بیفتد.
هنگامی که صدام حسین از قدرت ساقط شد قذافی به اتحادیه عرب گفته بود:" ما تنها یکی از اعضای اتحادیه عرب را از دست داده ایم و هیچ کدام از شما هیچ واکنشی نسبت به آن نشان ندادید اما این اتفاق ممکن است برای هر یکی از شما پیش بیاید اگرچه شما متحدان آمریکا هستید ولی صدام حسین هم در گذشته یکی از متحدان بود اما اکنون به این سرنوشت دچار شد."
اکنون همان اتفاق برای قذافی تکرار شده است و این تهدید که بسیاری از دولتهای عربی آن را احساس می کنند می تواند موجب آغاز دوباره مسابقه تسلیحاتی در منطقه شود روسیه که یک کشور غیرمسلح نیست اعلام کرده است که به تقویت نیروهای نظامی خود خواهد پرداخت فراتر از آن اینکه اگر لیبی دارای سلاح هسته ای بود هرگز مورد حملات آمریکا قرار گرفت و همین امر موجب می شود که همه دولتهای عرب متحد آمریکا به فکر دستیابی به سلاح های هسته ای بیفتند بنابراین گروههای چپ که از مداخله نظامی در لیبی حمایت می کنند باید متوجه باشند که مداخله به طور قطع منجر به آغاز دوباره مسابقه تسلیحاتی و جنگ های طولانی مدت می شود.
اگر مداخله نظامی راه حل مناسبی نیست پس شما چه راه حلی را پیشنهاد می کنید؟
قطعاً بهتر بود که از راه حل های صلح آمیز برای حل بحران لیبی استفاده می کردیم اما متاسفانه غرب به طور شرم آوری این راه حل ها را رد می کند و این یکی از ویژگی های اصلی جنگ هایی است که به بهانه احقاق حقوق بشر آغاز می شود. کوزوو را به یاد آورید در آن زمان پیشنهادهای بسیاری به صرب ها برای استفاده از یک راه حل صلح آمیز ارائه شد اما آنها این پیشنهادها را رد کردند. غرب هم در آن زمان شرایطی را تحمیل کرد که حتی مذاکره هم امکان پذیر نبود.
که از آن جمله می توان به اشغال صربستان از سوی نیروهای ناتو اشاره کرد در افغانستان پیشنهاد محاکمه بین المللی در دادگاه بین المللی مطرح شد اما آمریکا این پیشنهاد را رد کرد و افغانستان را بمباران کرده در مورد لیبی هم آمریکا و غرب پیشنهاد هوگو چاوز، رییس جمهوری ونزوئلا برای میانجی گری در لیبی را رد کردند اگرچه بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین و سازمان اتحادیه آفریقا از این طرح حمایت کرده بودند.
آیا رد سیستماتیک راه حلهای صلح آمیز به معنای آن است که مداخله انسانی تنها یک بهانه است؟
بله، قطعاً همینطور است متاسفانه در سطح سیاسی اکثر احزاب و گروهها از مداخله نظامی در لیبی حمایت کرده اند برخی از احزاب میانه روتر تنها حمایت خود را از ایجاد منطقه ممنوع پرواز اعلام کرده اند و می گوید مداخله نباید فراتر از این باشد اما آنها باید بدانند که براساس تجربه ای جنگهای گذشته مداخله نظامی قطعاً فراتر از ایجاد منطقه ممنوع پرواز خواهد رفت و جان بسیاری از انسانها را به خطر خواهد انداخت بنابراین می بینیم که ادعاهای مداخله انسانی کاملاً پوچ است.
اگر مداخله انسانی تنها یک بهانه است هدف اصلی این جنگ چیست؟
قیام های جهان عرب غربی ها را که به اندازه کافی از آنچه در شمال آفریقا و خاورمیانه اطلاع نداشتند غافلگیر کرد و اکنون دولتهای جدید در کشورهایی مانند مصر و تونس دیگر در جهت منافع غرب گام برنمی دارند بنابراین دشمن اسراییل خواهند بود پس غرب می خواهد در کشورهایی مثل لیبی کنترل اوضاع را خود به دست بگیرد و شرایط را به نفع خود رقم بزند.
برای در دست گرفتن کنترل منطقه و حمایت از اسراییل، غرب می خواهد دولتهایی را که خود را دشمن اسراییل و غرب می دانند ساقط کند که از جمله این کشورها می توان به ایران، سوریه و لیبی اشاره کرد و لیبی که ضعیف ترین این کشورهاست قبل از دو کشور دیگر مورد حمله قرار گرفته است.
آیا طرح غرب و آمریکا به نتیجه خواهد رسید؟
آرزوی بزرگ غرب تسلط بر جهان است اما و شکست مفتضحانه در عراق پس از حمله سال 2003 میلادی نشان می دهد که این آرزو برآورده نشدنی است. در عراق مردم خواهان دولتی هستند که هیچ رابطه ای با آمریکا نداشته باشد.
در افغانستان مردم از آمریکایی ها بیزار هستند و این مشکل برای آمریکا و غرب در لیبی هم وجود دارد که به آنها اجازه نخواهد داد کنترل این کشور را به دست بگیرند خواست مردم به غرب که زمانی تصور می کرد می تواند کل جهان عرب را تحت کنترل خود دربیاورد ثابت کرد که با استفاده از عروسک های خیمه شب بازی مانند بن علی و مبارک نمی تواند منافع خود را برآورده کند.
پایان پیام/
نظر شما