به گزارش خبرگزاری شبستان از اهواز، حسن لاسجردی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، صبح امروز(15 اردیبهشت) در نشست بررسی علل خیزش مردمی و بیداری اسلامی کشورهای خاورمیانه گفت: با توجه به غیر قابل پیش بینی بودن تحولات منطقه، شناخت این تحولات نیازمند زمان است از این رو دلیل وقوع، دامنه، شدت و فراگیری آن تاکنون برآورد نشده است.
وی با بیان اینکه کشورهای در حال خیزش شرایط بالقوه بروز چنین تحولاتی را داشتند، افزود: کشورهای تونس، مصر، لیبی، یمن و بحرین پنج کشوری هستند که با توجه به داشتن شرایط بروز تحول، نیازمند یک تلنگر بودند که آغاز آن از تونس بوده است؛ برخی بر این باورند که قیامهای مردمی در این کشور ماهیتی بومی داشته و تحولات اخیر در خاورمیانه نیز ساختار قدرت سیاسی پنج کشور تونس، مصر، لیبی، یمن و بحرین است.
لاسجردی با بیان اینکه برخی معتقدند حاکمیت اغلب این کشورها اقتدارگرا و یا موروثی است، اظهار داشت: در حاکمیتهای موروثی تلاش میشود از پیوندهای خانوادگی و قبیلهای برای مقابله با این تحولات استفاده شود و عنصر نظامی این کشورها در سایه قرار دارد؛ این در حالی است که در حاکمیتهای اقتدارگرای نظامی عنصر نظامی مطرح و انعطاف حاکمیت موروثی را ندارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه، حاکمیت اقتدارگرای نظامی را حاکم بر کشورهای در حال خیزش دانست و ادامه داد: عامل دیگری که طرفداران اندیشه بومی بودن این تحولات مطرح میکنند نوع تعامل حاکمیتها با توده عامه است، در واقع نوع حاکمیت این حاکمان یک حاکمیت عمودی از مرکز به توده عامه بوده و در گذر زمان حاکم بودن این نوع نگاه در کشور موجب عدم سمپاتی بین فرمانبر و فرمانروا میشود.
وی خاطر نشان کرد: عامل سوم که معتقدان اندیشه بومی بودن تحولات مطرح میکنند تغییرات اجتماعی این پنج کشور است؛ از نظر آنها، تنوع حزب و گروه در این کشورها، آنها را در معرض تحولات سیاسی دیگر واحدهای سیاسی قرار میدهد.
این عضو هیئت علمی عنوان کرد: دید دوم به تحولات منطقه خاورمیانه یک نگاه منطقهای است، این دیدگاه منشأ تحولات را فضای منطقه میداند و اسلام یکی از اشتراکهایی است که در خاورمیانه داریم و میتواند انرژیزا و موجب خیزش شود؛ از محدوده جغرافیایی شبه قاره هند تا کشور مراکش اغلب کشورها اسلامیاند و یا بیش از 90 درصد ملت این کشورها مسلمان هستند.
لاسجردی با بیان اینکه بسیاری معتقدند که تنها منطقهای که هنوز جوشش فکری دارد خاورمیانه است، اضافه کرد: سال 1974 پایان عمر ایدئولوژی دنیا معرفی شد و به بیان علم سیاست دوره همزیستی مسالمت آمیز از این سال آغاز میشود.
وی اذعان داشت: طرفداران این اندیشه معتقدند که از نظر تولید فکر و ایده جدید همه جای دنیا به جز خاورمیانه خاموش شده و آخرین افرادی که در دنیا طالب تحول و انقلاب بودند در آمریکای جنوبی فیدل کاسترو و چگوارا بودند و پس از آنها در دنیا خواهان تحول و انقلاب دیگر مشاهده نشده است.
وی با اشاره به اینکه تنها جای جغرافیای که امروز بشر توانسته تفکر ملی و مذهبی و یا تفکر سوسیالیستی معنوی را تولید کند، خاورمیانه است، یاد آور شد: از دهه 70 تاکنون نه اروپا و آمریکای جنوبی و نه شرقی دور هیچ کدام " ییسم" جدیدی را تولید نکردهاند و تنها خاورمیانه است که در طول 40 سال بعد از دهه 70 میلادی سه مکتب خمینیزم، بنیادگرایی و طالبانیزم را ارائه کرده و به این دلیل منطقه را جوششپذیز و خیزش ناپذیر تعریف میکنند.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه، بیان کرد: انقلاب اسلامی پنج سال بعد از پایان عصر ایدولوژی رخ داد و امام خمینی(ره) شعارهای خود و موضوع وحدت جهان اسلام را مطرح و چندین بار تکرار کردند اگر ملتها بخواهند میتوانند حکومتها را اصلاح کند، در تفکر اهل سنت فرد منتخب و حاکم به هر دلیل مشروع است در حالی که در اهل شیعه این طور نبوده و حاکم مردم شیعه از فیلتر خبرگان رد میشود.
وی تأکید کرد: فناوری نو نکته دیگری است که موافقان منطقهای بودن تحولات خاورمیانه مطرح میکنند، کسانی که معتقدند خاورمیانه خیزش پذیرترین منطقه بوده و به دلیل تاثیرپذیری آن از فناوری می باشد، پرمخاطبترین منطقه دنیا برای کانالهای خبری و استفاده از اینترنت، خاورمیانه است، همچنین قابلیتهای بومی این منطقه از جمله ضریب هوشی مردم آن خود عامل ترقی و پیشرفت آنهاست و وقتی این قابلیتها در کنار فناروی قرار بگیرد شرایط به گونهای میشود که نمیتوان به راحتی حقیقت را از مردم خاورمیانه پنهان کرد.
وی ادامه داد: دیدگاه سوم که ماهیت تحولات را نشان میدهد دلیل تحولات منطقه را فرامرزی و عامل بیرونی اعلام میکند، افرادی که مسائل خاورمیانه را تحلیل میکنند مسائل مربوط به خاورمیانه را بومی نمیدانند و معتقدند که این مسایل از بیرون و در جای دیگری مدیریت و هدایت میشود.
لاسجردی خاطر نشان کرد: از این دیدگاه حکومتهای منطقه حکومتهای وابستهای هستند و پیوندهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی آنها موجب هدایت و کنترل شرایط درون این کشورها از طرف عوامل بیرون میشود.
وی گفت: پس از فروپاشی شوروی در پایان نظام دو قطبی، پنج مدل مدیریت دنیا ارائه شده است، در پنجمین مرحله که ابتدای قرن 21 می باشد، مدل هارتلند مطرح می باشد و امروز هارتلند دنیا خاورمیانه است و تمام قدرتهای بزرگ درجه یک و درجه دو میگویند اگر میخواهیم دنیا را در اختیار داشته باشیم باید مشخص کنیم که هارتلند دنیا کجاست و بیشترین تاثیر بر جهان امروز را این منطقه دارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، افزود: کسانی که معتقدند این تحولات از بیرون هدایت میشود میگویند به دلیل خاصیت هارتلندی که خاورمیانه دارد و به دلیل حضور شرق و غرب در این منطقه نباید در منطقه به دنبال دلیل این تحولات بود و باید دلیل آن را در بیرون جستجو کرد.
وی بیان داشت: به عقیده من نگاه میانی و منطقهای علت اساسی این تحولات است، پیش از آغاز این جوششها و خیزشها مجموعهای از حوادث و اتفاقات به صورت نوسانی و سینوسی در منطقه رخ داد؛ نکات مشترکی که در مورد منطقه وجود دارد این است که همه مسلمانند، با توجه به حضور مردم و گروهای سیاسی مختلف، محور کار در دست گروههای اسلامی بوده و اساس تفکر انقلابیون اسلامی و شعار مشترک گروههای مختلف اصلاح جامعه براساس قوانین اسلامی می باشد.
وی اضافه کرد: اگر آمریکاییها مطمئن بودند که در مصر میتوانند وابستههای خود را روی کار بیاورند، این میزان نیرو را وارد نمیکردند و اگر دیدگاه اسلامی در منطقه محور نبود کشورهای اروپایی این قدر فشار وارد نمیکردند.
لاسجردی یادآور شد: اگر چه جمهوری اسلامی از نظر اجرایی اقدامی نکرده، اما دست برتر را در تحولات دارد و دانسته و ندانسته از طرف عوامل بیرون متهم شماره یک شمرده میشود و خیلیها معتقدند باید جلوی این تحولات را گرفت تا مورد انقلاباسلامی، جمهوری اسلامی ایران تکرار نشود.
لاسجردی اذعان کرد: شعار بزرگ عوامل بیرون برای ترساندن مردم این است که ایران دوم در مصر در حال شکلگیری است، در بحرین هم با همین شعار وارد شدهاند اما در جاهای دیگر به دلایل مختلف این شعار را سر نمیدهند.
وی تصریح کرد: اگر چرخش قدرت در منطقه صورت گیرد و حاکمان چند دههای منطقه کنار روند به طور حتم خاورمیانه اسلامی با مدلهای مختلف شکل می گیرد که فضا را برای آمریکاییها تنگتر میکند و با تمایل منطقه به سمت عوامل منطقهای فشار روی خروج خارجیها زیاد میشود.
پایان پیام/
نظر شما