به گزارش خبرگزاری شبستان ، همایش«آراء و افکار تولستوی» با سخنرانی ولادیمیر تولستوی(نوه تولستوی)، رضا داوری اردکانی، کریم مجتهدی، ابوذر ابراهیمی ترکمان، اصغر محدخانی، در مؤسسه فرهنگی شهر کتاب برگزار شد. در این همایش محمود دولتآبادی نیز حضور داشت.
نویسنده واقعی کسی است که نظرگاه خودش را پیدا کند
در ابتدای این همایش ،کریم مجتهدی، استاد فلسفه در این همایش گفت: تولستوی پیش از نوشتن کتابهایش دست به جمع آوری اسناد میزند و در رمان «رستاخیز» نیز این امر مشخص است. یکی از دوستان تولستوی که وکیل بود با او موضوعی را مطرح میکند و میگوید: شاهد آن بودم که در دادگاهی میخواستند زنی را محاکمه کنند. در هیأت منصفه شخصی نشسته بود که باعث بدبختی آن زن بود. دوست وکیل تولستوی جزئیات ماجرا را برای او تعریف میکند و به او پیشنهاد میدهد موضوع را دستمایه نوشتن یک داستان قرار دهد.
مجتهدی در ادامه صحبتهایش به طور مختصر قصه داستان را روایت کرد و افزود: رمان با توصیف فصل بهار آغاز میشود و تضادی در آن وجود دارد که ارتباط کاترین مالاسووا که بعدها به کاتشا معروف میشود با شاهزادهای به نام تخلدف که در داداگاه حضور دارد، محور آن را تشکیل میدهند.
وی در فرازی از سخنانش به مهارت این نویسنده روس در عرصه داستان نویسی پرداخت و یادآور شد: تولستوی با دو واژه چهره یک زن را میسازد. چهار کلمه به کار میبرد و راجع به لباس او میگوید. تولستوی از آن دست نویسندگانی نیست که 10 صفحه توصیف زائد بنویسد. کار او مانند نقاشانی است که به قول فرانسویها: «طرح سریع میکشند». در رمان «رستاخیر»چشم چپ کاترین را وصف میکند که لوچ است و این لوچ بودن به زیبایی او میافزاید.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: از دیدگاه تولستوی نویسنده واقعی کسی است که نظرگاه خودش را پیدا کند. توصیفات بیهوده کار نویسنده نیست. مهم یافتن کانون و نظرگاه اصلی در داستان است. نویسندگان فرانسه رمان نو نوشتند و نویسندگانی مثل امیل زولا در فرانسه بالیدند اما به نوعی شاید تولستوی را پیش از آنها بتوان نویسنده رمان نو دانست.
مجتهدی توضیح داد: نبوغ روسها واقع بینی آنهاست. این واقع بینی در آثار تولستوی میدرخشد. من تولستوی را مسیحی اصیل میدانم گرچه او مخالف ارتودوکسیسم و کلیسا بود. او مسیحیت را قبول دارد و در آخر کتابش نیز به این موضوع اشاره میکند. چنین نگرشی در «برادران کارامازوف» داستایفسکی نیز وجود دارد.
نویسنده کتاب «داستایفسکی آثار و افکار» گفت: اگر کتاب کانت در کتابخانه تولستوی بود خوشحال میشدم بدانم اثر او نقد نظری است یا عملی. اگر نقد عملی باشد باید بدانیم که اخلاق برای کانت ضرورت درونی است. پس نخلودف در رمان «رستاخیز» از درون عذاب میکشد. شوپن هاور نیز میتواند مورد عنایت و توجه تولستوی قرار گفته باشد.
تولستوی به سعدی و حافظ علاقه داشت
در ادامه ابوذر ابراهیمی ترکمان، رییس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در بخش نخست صحبتهایش به فعالیتها و تلاشهای لئون تولستوی برای تأسیس مدرسه برای بچهها و تدریس نویسندگی به آنها در دورهای پیش از روی آوردن حرفهای او به داستاننویسی، اشاره کرد و گفت: تولستوی به سعدی و حافظ علاقه داشت. او از تأسیس مدرسه برای کودکان و نهادینه کردن آموزش در کشورش ناامید شد و سپس به طور حرفهای نویسندگی را دنبال کرد. مجموع آثار فئودور داستایفسکی 19 جلد اما مجموع آثار تولستوی 90 جلد است.
وی افزود: کلیسا در سال 1901 به دلیل کم توجهی تولستوی به کلیسا در آثارش او را مرتد اعلام میکند و این نویسنده روس سالهای اواخر عمر خود را به سختی میگذارند. او در جایی از این تصمیمات کلیسا شکوه میکند و مینویسد: «پیرزنی را دیدم که عصایش را روی شانهام گذاشت، بیشترین توهینها را به من کرد و آخر هم گفت که تو باید خاک روسیه را ترک کنی.» شب گذشته از نوه تولستوی پرسیدیم آیا هنوز هم کلیسا نسبت به آثار تولستوی همین نظر دارد و او گفت بله!
ابراهیمی در پایان صحبتهایش کتاب «راه رفتن با کفشهای تولستوی» را معرفی کرد که از سوی انتشارات علمی فرهنگی منتشر شده و حاصل تلاشهایی است تا تولستوی را به علاقهمندانش عمیقاً بشناساند.
چند کتاب به زبان فارسی در کتابخانه تولستوی وجود دارد
ولادیمیر تولستوی، نوه کنت لئون تولستوی نیز دقایقی برای مخاطبان فارسی زبان آثار تولستوی سخن گفت. او به نقل خاطراتی از دوران کودکی خود پرداخت و گفت: هنگامی که خیلی کوچک بودم روی زانوهای لئون تولستوی مینشستم. لئون تولستوی نیز روی زانوی پدربزرگش یعنی ولادیمیر مینشست و به همین دلیل نام مرا ولادیمیر گذاشت. وقتی اینجا بنر تولستوی را دیدم، تعجب کردم. احتمالاً کسانی که این بنر را تهیه کردهاند، گمان کردهاند این تصویر تولستوی است اما او تولستوی اصلی نیست. تصویری که اینجاست متعلق به ایلیا تولستوی پسر تولستوی بزرگ است.
وی از کاناپهای چرمی یاد کرد که تولستوی بزرگ روی آن به دنیا آمد و افزود: این کاناپه هنوز در محل زادگاه تولستوی در یاسنایا پالیانا نگهداری میشود. کتابخانه تولستوی حاوی 29 هزار کتاب به 38 زبان دنیاست و این را هم به شما بگویم که چند کتاب به زبان فارسی نیز در کتابخانه او وجود دارد. دست نوشتههای تولستوی همچنان محفوظ است و میز تحریری نیز که از پدرش به ارث برده بود، در موزه است.
وی به بیان خاطرهای دیگر پرداخت و اضافه کرد: چون تولستوی کلیسا را قبول نداشت حتی صلیبی هم بالای قبر او نگذاشتند؛ حتی تصویر یا سنگی که نشان دهد او در آن محل دفن شده. خاک محل دفن او را پوشانده و محل دفن او وسط جنگل، جایی که برادر بزرگ تولستوی در کودکی افسانه چوب کوچک سبز رنگ را برایش تعریف میکند، قرار دارد. برادر بزرگ تولستوی در زمان کودکی او به تولستوی میگوید چوب کوچک سبز رنگی در این جا وجود دارد که دستور یافتن حقیقت خوشبختی رویش نوشته شده. تولستوی در تمام عمر به دنبال این چوب کوچک سبز رنگ میگردد حتی در 85 سالگی مقالهای مینویسد با عنوان «چوب کوچک سبز رنگ»!
ولادیمیر تولستوی ادامه داد: وصیت تولستوی این بود که او را در همان محلی دفن کنند که برادرش در زمان کودکی افسانه این تکه چوب را برای او بازگو کرده بود. من هم امروز به شما میگویم که آن تکه چوب هنوز وجود دارد و اگر به موزه و محل دفن تولستوی سر بزنید آن را خواهید دید!
اصغر محمدخانی نیز در بخشی از سخنان کوتاه خود گفت: آثار تولستوی را میتوان با مثنوی معنوی، شاهنامه و پرسشهای او را با پرسشهای خیام مقایسه کرد.
تولستوی به روح تاریخی روسیه تعلق دارد
رضا داوری اردکانی، رییس فرهنگستان علوم نیز در این همایش گفت: شاعران و نویسندگان و فیلسوفان هم گاهی که از مرگ حرف میزنند خیلیها میگویند که از مرگ حرف نزنید چون سخن گفتن از مرگ آن را به خانه ما میآورد. مرگ از عشق چیزی نمیگوید و همواره رازپوش است اما عشق گاه به آن اشاره میکند و نویسندگان و شاعران نمیتوانند مرگ را نادیده بینگارند. مرگ پایان زندگی نیست بلکه سراسر زندگی است.
وی درباره رمان «مرگ ایوان ایلیچ» تولستوی ادامه داد: از جوانی به آثار نویسندگان روس و به ویژه تولستوی علاقه داشتم و زمانی که این کتاب را خواندم پیش خودگفتم: ما چه کردهایم؟، چه میکنیم؟، سرانجام ما چیست و چه میشود؟
داوری اضافه کرد: گزارشی درباره تولستوی نوشتهام که آن را قرائت میکنم: تولستوی هم میتوانست مثل همه مردم عادی مرگ شخص دیگری را روایت کند اما او عظمت و حقارت آدمی را در این مرگ دیده است.
رییس فرهنگستان علوم یادآور شد: تولستوی به روح تاریخی روسیه تعلق دارد هر چند شاید از همه نویسندگان روسیه متجددتر و جهانیتر باشد. تولستوی در پایان عمر در برابر نیست انگاری متداول در دوران خود سخت موضع گرفت. وی در نوشته و زندگی عادی خود از روسیترین نویسندگان روسیتر بود و همه عمرش در روستا زندگی کرد.
داوری اردکانی گفت: رمان «مرگ ایوان ایلیچ» گزارش زندگی مردی است که حقوق خوانده و به شغل خود به طرزی اغراق آمیز اهمیت میدهد. برخی نویسندگان گفتهاند که این کتاب داستان واقعی زندگی و مرگ قاضی ایوان ایلیچ مچنیکف است اما خود مچنیکف معتقد است که شخصیت او از آنچه در اثر تولستوی آمده برجستهتر بوده است. تولستوی در «مرگ ایوان ایلیچ» از دیدگاه فلسفی قهرمانانش را مهمان مرگ میبیند. وی در «جنگ و صلح» و «آناکارنینا» تجربه خود را از مرگ بیان کرده است بنابراین میتوان به این نتیجه رسید که در این اثر نخواسته صرفاً مرگ مچنیکوف را بیان کند.
گفتنی است :همایش «آراء و افکار تولستوی» عصر امروز در مؤسسه فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
پایان پیام/
نظر شما