به گزارش خبرگزاری شبستان از قم، سوالی که در ذهن بسیاری از مردم پدید آمده این است که حکمت حوادث و فتنههایی که گاهی در جامعه اسلامی اتفاق میافتد و موجب انحراف، غفلت و در نتیجه فتنه برای جامعه اسلامی میشود چیست؟ و چرا خداوند تقدیر را به نحو دیگری تنظیم نکرد تا زندگی مومنان بدون این حوادث و فتنهها و خیلی راحتتر جریان داشته باشد؟
در پاسخ به این سوال، جواب اجباری این است که خداوند مصلحتهایی دارد که در علم بشر نمیگنجد، اما تفصیل و تفسیر بیشتر این مصلحت چیست و آیا راهی برای فهمیدن آن وجود دارد یا نه؟پاسخی است که آیت الله مصباح یزدی، عضو خبرگان رهبری و رئیس موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی روز گذشته (14اردیبهشت) در دیدار با جمعی از سرداران و فرماندهان لشگر عملیاتی سپاه علی بن ابی طالب قم ارائه دادند که به شرح زیر است.
تاریخ گواه بر ظلم به هادیان جامعه
با نگاهی به تاریخ اسلام در مییابیم که خداوند متعال بهترین و شریفترین مخلوق خود یعنی پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت(ع) ایشان را نیز مورد، ابتلای همین حوادث قرار داده است، به گونهای که بیشرین ظلمها و فتنههای بشریت برای بهترین مخلوقات خدا روی داده، تاریخ گواه این مطلب است که بیشترین ظلمها برای پیامبران، امامان و رهبران دینی بوده که هدفی جز هدایت مردم نداشتند.
خودی ها بیشترین ظلم را به اسلام کردند!
عزیزترین و محبوبترین بندگان خدا، برای ضعیفترین و دورترین جوامع از تمدنها فرستاده شدند تا هدایت شوند ولی از سوی قبیله قریش که مثلاً خودی هم بود، بیشترین ظلمها بر این خاندان پاک و مطهر صورت گرفت و تاریخ اهل بیت(ع) سراسر سختی و دشواری است، بعد از رحلت پیامبر، هنوز ایشان را دفن نکرده بودند که بر جانشین به حقشان ظلمها روانه شد.
جنایتهایی که به اصطلاح نماز خوانها، روزه بگیرها و جهاد بروها علیه پیامبر(ص) داشتند و خیانتهایی که یاران پیامبر و مسلمانان نسبت به عزیزترین فرزندان ایشان انجام دادند در عالم نظیر ندارد. البته این جنایتها از سوی انسانهای به ظاهر نماز خوان و روزه بگیر همچنان ادامه دارد و امروز در این برهه 1400 ساله، شاهد مواردی از این دست هستیم.
مسئولینی که از پشت به ولایت فقیه خنجر می زنند!
هرچند گوشههایی از تاریخ، گروههایی از مردم از گذشته عبرت گرفتند و برخی خطاها را تکرار نکردند و به نوعی امتیازات را کسب کردند که منظورم عمدتاً رفتار جامعه ما با حضرت امام راحل است که در اطاعت و احترام به ایشان در سایه عبرتی که از گذشتگان گرفتند سربلند از این آزمون بیرون آمدند، ولی امروز نیز شاهدیم در همین نظام، کسانی که بعد از انقلاب به دست امام و به سفارش ایشان به پست و مقامی در نظام اسلامی رسیدند، از پشت به ولایت فقیه و مردم خنجر زده و خیانت کردند.
این عده با دشمنان نظام و انقلاب هم کاسه شدند و علیه رهبری و نظام توطئه کردند تا شاید به خیال خام خود این نظام را از بین ببرند.
جالب این جاست که خدای متعال نیز جلوی آنها را نگرفت و بلایی بر سرشان نازل نشد تا مردم کاری کنند، به لطف خدا مردم در صحنه حاضر شدند و نگذاشتند که این افراد به اهداف خود برسند، اما همچنان این سوال باقی ماند که چرا خداوند متعال جلوی این ظلمها و انحرافات را نگرفت؟
برای روشن شدن این موضوع باید توجه داشت که برای رسیدن انسان به هدف خلقت، مراحلی لازم است که باید گذراند و میبایست آدمی در دنیا آزمایشهایی را بگذراند و نمره قبولی را کسب کند؛ اساساً بهشت را فَلهای به کسی نمیدهند و باید برای آن بها داد.
هر فتنه، نقشه ای برای آزمایش مومنان است
پس این فتنهها، نقشهای برای آزمایش انسانها است و اینکه خداوند در طول تاریخ به نوعی در برابر ظلمهای متعدد انسان به تعبیر ناقص من سکوت کرده برای این است که این عالم آزمایشگاه بزرگی است که آدمی در آن آزموده میشود، تا مشخص شود چه کسی نمره بهتری کسب میکند.
گرچه امروز برخی با کوچکترین اهانت و مسخره دشمنان، از میدان در میروند، ولی خوب است تاریخ اسلام را مشاهده کنند که امثال عمار و یاسرها و یاران مخلص پیامبر(ص) زمانی که چند نفر بیشتر دور ایشان نبودند، شکنجهها و داغی سنگ را روی سینه خود تحمل کردند و میدان را خالی نکردند.
جامعه امروز آبستن فتنه دیگری است
شاید جامعه ما آبستن فتنه دیگری باشد و روزی چشم باز کنیم و ببینیم کسانی که به برکت این نظام، امروز به مقام و پستی رسیدن، به مردم خیانت کردند، این جریان ممکن است رخ دهد و باید هوشیار بود.
حوادث این چند سال و فتنه 88 چرا به وجود آمد، چون تمامش امتحان بود و هر امتحانی قبولی و مردودی دارد، برخی قبول و عدهای هم متاسفانه مردود شدند. باید بدانیم که به تناسب ظرفیتمان برای ما هم امتحان هست و هیچ کسی از امتحان مستثنی نیست.
وظیفه و تکلیف امروز ما چیست؟
اما وظیفه و تکلیف امروز چیست؟ اولین تکلیف ما این است که از حوادث گذشته عبرت بگیریم، شرط عقل و نقل و شکرگذاری نعمت خدا این است که بنا به سفارش قرآن و روایات از تاریخ عبرت بگیریم تا در تصمیم گیریها و موضع گیریهای آینده در دامهایی که گذشتگان افتادند نیفتیم.
اگر حوادث عاشورا پیش نیامده بود، آیا اصحاب سیدالشهدا شناخته میشدند؟ اگر دفاع مقدس برای ایران ما اتفاق نمیافتاد آیا گلهایی که به برکت امام و انقلاب از جنس قاسمها و علی اکبرها روییده بودند شناخته میشدند؟ ما غافل بودیم از این گلها و خداوند نیز آنها را از ما گرفت.
باید توجه داشت که امتحانات الهی چند دستهاند، برخی به صورت گروهی است و یک جامعه را مورد آزمون قرار میدهد، مانند 9 دی و برخی نیز فردی است، هرکسی رتبه بالاتر و کلاس بالاتری داشته باشد امتحانش سختتر است، انشا الله من و شما اهل بهشت خواهیم شد و با چشمانمان میبینیم که خدای متعال چه مقام و منزلتی به مقام معظم رهبری داده است.
این مسئله بسیار شگفت آور است که فردی در طول این 40 یا 50 سالی که از شروع فعالیتهایش برای نظام و انقلاب میگذرد، هر روز مورد امتحان و آزمایش الهی قرار گیرد و یک بار هم نمره مردودی نداشته باشد، ایشان هرگز با امثال ما که هر روز به یک شکلی هستیم و در زندگی و آزمایشهای الهی افت و خیز داریم و با تجدیدی گام بر میداریم، قابل مقایسه نیستند، خداوند چه استعداد و جوهری به وجود ایشان عطا کرده که اینگونه هستند.
قاتل شهید مطهری کافر و مشرک نبود، یک طلبه بود
در ایام شهادت شهید مطهری هستیم، خوب است این مطلب توجه داده شود که قاتل ایشان متاسفانه یک طلبه بود، کسی که سالها در قم درس خوانده بود و مدتی در تهران نزد علما تلمذ کرده بود، بهانه و شعار او حفظ اسلام و عدالت اجتماعی بود و علامه مطهری را با همین شعار انحرافی شهید کرد، بهانه او برای کشتن علامه مطهری مانع بودن ایشان برای تحقق عدالت اجتماعی در کشور بود، او تحت تاثیر افکار مارکسیستی و افکار التقاطی دیگر به این نتیجه رسیده بود که در حکومت اسلامی آخوند نباید نقشی داشته باشد.
او در اظهاراتش هرگز نگفت فردی مشرک یا کافر بوده، بلکه تاکید میکرد که برای انقلاب و رسیدن به جامعه به اصطلاح توحیدی این حرکت را انجام داده است او چنین فکر ارتجاعی را در سر می پروراند که با حضور روحانیت نمیتوان به جامعه توحیدی رسید و آخوند جماعت مانع است و باید این مانع برداشته شود.
هوشیار باشید که این طرز تفکر هنوز نمرده است و تمام نشده است، آیا با صحبتهایی که میشود در نسل موجود ما چنین تفکراتی وجود ندارد و به چشم نمیخورد؟ اگر چنین تفکری امروز به گوش ما میرسد، باید مطمئن باشیم که نطفه فتنه دیگری وجود دارد.
فتنه آینده چگونه است ؟
البته اینکه فتنه آینده چه شکلی و چه کسانی امتحان میشوند، به دلیل اقتضائات هر امتحانی نامعلوم است، چون هیچ سوال امتحانی قبل از امتحان رو نمیشود، ولی با اتفاقاتی که میافتد میتوان کلیت آن را فهمید و دانست که از چه صنفی است، همان عواملی که باعث فتنههای گذشته شد، امروز نیز به شکل دیگری وجود دارد.
از آغاز انقلاب مشروطه، تفکرات ضد آخوندی وجود داشته و همین تفکرات بود که شیخ نوری را بالای دار برد، چون ایشان از توطئهای به نام توطئه فراماسونرها پی برده بود، از همان دوران فراماسونها بر این مسئله مبارزه با آخوندها تاکید داشتند و روحانیت را مانع اهداف خود میدیدند و این فراماسونرها مانند امروز، هرگز علیه ایران نبودند بلکه بسیار میهن پرست و وطن دوست بودند و ایران، ایران میکردند.
دوست داشتند ایران کشوری پیشرفته و قوی و سر بلند باشد، ولی آخوندها را مانع این پیشرفت و توسعه میدیدند و هر کاری برای از بین برداشتن این مانع انجام میدادند و از آنجایی که نمیتوانستند علنی حرکت کنند، فراموش خانهها و خانههای تیمی را ایجاد کرده و تشکیلات فراماسونری را به وجود آوردند.
شعارهای فراماسونری از گوشه و کنار به گوش می رسد!
آنها اسم و ظواهر دین را حفظ کرده و سعی کردند محتوای آن را عوض کنند، شعارشان این بود که از متدینین، افراد با سابقه دینی و آبرومند استفاده شود و به مردم خود را دین دار و متدین معرفی میکردند، ولی در جلسات سرّی خود دینی وجود نداشت و فرقی میان مسلمان و یهودی و زرتشتی نبود، از دیگر شعارهای آنها برابری، برادری و آزادی بود، داد میزدند که همه با هم برابر و برادریم، عشق، محبت، ایران، صفا اینها شعارشان بود، تاکید داشتند که فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نیست.
امروز توجه کنید آیا این فکرها منقرض شده یا نه؟ آیا نمونهها و نشانههای آن را جاهایی نمیبینید؟ و از گوشه و کنار به گوش نمیرسد؟ نباید احتمال داد که شاید این نمونهای از همان فعالیتها است که بارها در دامش افتادیم؟
راهی که اینها میروند ضد اسلام است، ولی شعارهایشان پوششی است، آنچه دنبال میکنند مبارزه با اسلام و ولایت فقیه است، آیا این انگیزهها و طرز فکر امروز در جامعه ما وجود ندارد؟ گرچه ممکن است شکلش تغییر کرده ولی دارای همان روح است.
تنها راه نجات تمسک به قرآن، عترت و ولایت فقیه است
به گزارش مرکز خبر حوزه، خط انبیا و معصومین و جانشین آنها خط حق است و در زمان غیبت معصوم راه ولی فقیه ادامه راه امام معصوم است که بایدان را حفظ کرد، این چیزی است که میتواند ما را از فتنهها حفظ کند، هرجا عالم دین شناس مخلص و فداکاری وجود داشته باشد جامعه پیشرفت کرده و از بلاها محفوظ مانده و هرجا در این خط انحراف پیدا شد، افتادن در دامن دشمنان و انحراف و ستون پنجم دشمن شدن و جاسوس و فراماسونر شدن را به همراه دارد.
این افراد گرچه در ابتدا هدفشان خدمت به ایران و میهن عزیز و آب و خاک بوده ولی به دست خودشان دشمنان را بر کشور مسلط کردند، این خطر همچنان باقی است و تنها راه نجات تمسک به قرآن و عترت و ولایت فقیه است.
پایان پیام/
نظر شما