به گزارش خبرنگار شبستان، در نشست تخصصی سرای اهل قلم بیست و چهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، اندیشههای استاد شهید مرتضی مطهری بررسی شد.
در این نشست، یاسر هدایتی، دکتر عبدالله نصری، دکتر یحیی یثربی، حجتالاسلام والمسلمین علی رضوانینسب معاونت پژوهشی مؤسسه مطهری حضور داشتند.
در ابتدای این نشست، یاسر هدایتی با خطاب قرار دادن یحیی یثربی نشست را با این پرسش آغاز کرد، با توجه به اینکه شهید مطهری چهره های گوناگونی داشتند آیا میتوانیم شهید مطهری را یک فیلسوف بدانیم یا یک شارح؟ یحیی یثربی در پاسخ چنین گفت: مرحوم مطهری باید با شرایط زمان خودش سنجیده شود. ما چند قرن بود که تنها چیزی که به عنوان فلسفه میشناختیم فلسفه ابن سینا و ملاصدرا بود، بنابراین اکثر افرادی که بعد از یک افرادی میآیند یک دورانی شارح میشوند، ما به این مسئله در ابن سینا گرفتار شدیم، ملاصدرا در جایی ترکیبی از عرفان و فلسفه را سامان داد و شد قدم آخر، بعد از اول و آخر هر کس بیاید شارح میشود، مؤسسی که طرح جدیدی بنا نهاد ما آن مؤسس را در نظام بعد از ملاصدرا نداشتیم حتی خود ملاصدرا هم ترکیبی از فلسفه مشا و ابن عربی بود. طبیعی است که شهید مطهری را در ردیف شارحان موجودمان به شمار آوریم. شهید مطهری و علامه طباطبایی هر دو شارح هستند. این دو بزرگوار معلمان فلسفه سنتی ما بودند، مهمترین ویژگیای که شهید مطهری را از این شارحان جدا میکند این است که در قرن آنها نبود و در قرن ما زندگی میکرد.
هدایتی سپس از یحیی یثربی پرسید: آیا شهید مطهری نگاه نقادانه به فلسفه مشا دارد؟ یثربی چنین پاسخ داد: شهید مطهری فرزند زمان خودش است اما از نظر کارهایی که کردهاند اینها را در حد تعلیقات و حاشیه ارزیابی میکنم، منطق ارسطو حاشیه است، فلسفه ما همان فلسفه ارسطو و مشایی است و در آن تولید علم و نوآوری نیست.
سپس هدایتی از دکتر نصری پرسید: مقام فلسفی شهید مطهری چه جایگاهی در میان فیلسوفان معاصر دارد، آیا شما اعتقاد دارید که مطهری یک شارح بوده است؟دکتر نصری پاسخ داد: اولا پرسش اصلی این است که فیلسوف را چه کسی بدانیم، چه در تاریخ فلسفه اسلامی و غرب به ندرت میتوانید فیلسوف مؤسس پیدا کنیم و بقیه را باید حذف کرد، فیلسوف کسی است که یا پرسش جدید فلسفی پیدا میکند یا پاسخ پرسشهای گذشته را میدهد. مطهری هم پرسشهای جدیدی مطرح میکند و هم پاسخهایی به پرسشها میدهد و برخی از پرسشهای گذشته را بسط میدهد. شهید مطهری در فلسفه اخلاق، حقوق، حقوق بشر، مطالبی را بحث میکند که در حد یک فیلسوف است. ایشان در باب عدالت، اندیشه سیاسی مطلب دارد. اینها را که جمع کنیم و در کتاب اندیشهشناسی ایشان بگنجانیم نشان میدهد که جایگاه مطهری کجاست. کتاب فلسفه و روش رئالیسم ایشان نقطه عطفی در تاریخ فلسفه است.
به گفته دکتر نصری مرحوم مطهری اگر به هیچ دلیلی نباشد و همه بحثهای فلسفی ایشان را کنار بگذاریم یک دلیل که ایشان را فیلسوف اسلامی بدانیم این است که ایشان مباحث فلسفی ما را از مسایل معرفتی شروع میکند و نشان میدهد که اگر این مسئله تکلیفش روشن نشود، نمیشود.
یثربی سپس در ادامه سخن دکتر نصری افزود: من شارح را در مقابل مؤسس میدانم نه فیلسوف، مطهری را میشود فیلسوف گفت یا ملاهادی را، معیار فیلسوف این است که مقیاس ایشان در شارح بودن این امتیاز را دارد که به جهان آگاه است، من هم علامه طباطبایی را فیلسوف میدانم هم شهید مطهری ولی این جدا و آن یکی نیز جدا است.
سپس هدایتی پرسید: نگاه شهید مطهری به تفکر غرب چگونه بود با توجه به اینکه ایشان مسلط به زبان غربی نبودند؟دکتر نصری پاسخ داد: مرحوم مطهری به فلسفه غرب توجه داشت و در اینکه آثار فلسفه غرب به صورت دقیق و درست به زبان فارسی ترجمه شود حساسیت داشت. این نکته برای امروز ما اهمیت دارد ایشان مقید بودند که آثار غربی از زبان اصلی به فارسی با دقت ترجمه شود. ایشان در سالهای آخر خود متون فلسفه هگل را به زبان انگلیسی مطالعه میکردند که مطالب را از زبان هگل مورد بحث و بررسی قرار دهند. اینکه ایشان زبان بلند نبودند بحث مهمی نیست. برای شهید مطهری این سؤال مهم است که آیا این نگاه معرفتشناسانه کان سر از ایدئالیسم در میآورد؟ نگاه شهید مطهری به فلسفه غرب اینگونه بود، تفسیر شهید مطهری از مقوله معرفتشناسی کان را خیلی از فیلسوفان غربی قبول دارند.
وی در ادامه افزود: یکی از پیشفرضهای شهید مطهری و برخی از بزرگان ما برخلاف بسیاری که تصور میکنند که همه معرفتها را به فیلسوفهای اسلامی دادهاند این است که شهید مطهری آن نگاه رابه فلسفه غرب نداشت. بسیاری از فیلسوفان جهان که به ایران سفر میکردند با ایشان دیدار، بحث و گفتوگو میکردند.
در ادامه این نشست، یاسر هدایتی از حجتالاسلام رضوانینسب، معاون پژوهشی مؤسسه شهید مطهری پرسید: نگاه شهید مطهری به اندیشههای بیدارگرایانه در جهان اسلام چگونه است؟در نهضتهای اخیر بیداری اسلامی که در کشورهای اسلامی الان به وجود آمده با بازشناسی اندیشه مطهری چه نقشی برای وی قایل هستید؟ حجتالاسلام رضوانینسب پاسخ داد: نوآوریهای شهید مطهری نکات بسیار زیادی دارد که آن را در اندیشه و آثار ایشان آنها را میشود دید. شهید مطهری بحثهای متفاوتی انجام میدهد، یکی از ثمراتی که در بحث بیداری اسلامی مطرح میکنند برخی فکر میکنند رویکرد ایشان کلامی عرفانی است اما بحث ایشان احیای تفکر اسلامی است، رویکرد ایشان، رویکرد سیاسی اجتماعی است.رویکرد شهید مطهری به نهضتها از نهضت حسینی تا نهضتهای مهدویت و در صد ساله اخیر نهضتهایی همانند سیدجمال اسدآبادی و غیره رویکردی اصلاحی است، به طور کلی شهید مطهری آنچه را که مشخصات یک جامعه زنده میداند این است که مسئله تفکر در جامعه زنده لحاظ شود و همیشه مبتنی بر واقعبینی و اعتدال باشد. اندیشه شهید مطهری جلوگیری از افراط و تفریط است. آنچه که در کشورهای اسلامی روی داده بر اساس نظریه استاد شهید مطهری ادامه کارش بیشتر اهمیت دارد و آن هم حکومت کردن یک شعور واحد است که به رهبری نهضت اشاره میکند. شهید مطهری وابستگی فکری به اندیشههای دیگر را نشانه مردگی جامعه میداند. ایشان نهضت انقلاب اسلامی را الگوی کاملی از یک نهضت به رهبری حضرت امام خمینی میدانند.
در ادامه این نشست، هدایتی از یحیی یثربی پرسید: ارزیابی نقادانه شما از آثار فلسفی شهید مطهری چیست، برخی از کتابهای شهید مطهری به عنوان متن دانشگاهی در دوره دکترا تدریس میشود؟یثربی در پاسخ گفت: ارزیابی من از کار استاد مطهری این است که ایشان فیلسوف شارح بود و فلسفه اسلامی را خوب میدانست و نظر هم خوب میدادند در حد شرح و تألیف. ایشان توجه به زمان داشتند، ایشان میخواستند همین فلسفه در مقابل هگل و کان بایستد. یک حرکتی را هم آغاز کردند که ناقص ماند فلسفه در انتزاعیات میماند و شهید مطهری این فلسفه را آورد به زندگی به اخلاقیات به سیاست شاید این ابداع را کرد تا آن را ادامه دهیم. شهید مطهری فلسفه را عینی و کاربردی میکرد، در مورد نهضتهای بیداری جرأت مطهری ستودنی است ایشان عوامزده نبودند و حالت عوامزدگی نداشتند این جرأت میخواهد که شهید مطهری این جرأت را داشتند، جهان سنتی ما یک نفر را میبرد بالا زیر پرچم آن سینه میزند. ما هم سه دهه است که زیر پرچم شهید مطهری سینه میزنیم باید مطهریهای دیگر را هم ببینیم شارح نباشیم ما خاصیتمان تجلیل است بیاییم کارها را تجلیل کنیم از نظر من فلسفه شهید مطهری فلسفه طباطبایی و فلسفه طباطبایی در چارچوب ابن سینایی و صدرایی است و بجاست که فلسفه جدید داشته باشیم ، فلسفه با آن تعریف برای من قابل قبول نیست من نقدهایی که در تعریف فلسفه به طباطبایی دارم به شهید مطهری هم دارم.
در ادامه هدایتی از دکتر نصری پرسید: مطهری چگونه مطهری شد؟دکتر نصری در پاسخ گفت: کسی قابل مقایسه با شهید مطهری نیست، شاید برخی افراد در ابعاد انتزاعی با مطهری قابل مقایسه باشند، اما در مجموع ابعاد کسی را قابل مقایسه با شهید مطهری نمیدانم. مطهری تفکر را جدی گرفته بود این جدی گرفتن تفکر مسئله مهمی است که کسی میتواند جدی باشد که تکلیفش با خودش روشن باشد و به دنبال خیلی از مسایل نباشد. شهید مطهری در مواجهه با روشنفکران، دانشجویان و قشرهای مختلف جامعه را جدی میگرفت، اگر مطهری در حوزه باقی میماند مطهری نمیشد به خاطر اینکه مواجهه با شخصیتهای جدید پیدا کرد مطهری شد.
وی از نکات قابل توجه درباره شهید مطهری را این میداند که در مقابل جریانهای دیگر شبههمحور حرکت نمیکرد و ایشان همیشه در متن حرکت میکردند، سعی میکردند با تفکرات دیگر آشنا شوند. شهید مطهری در متن اندیشههای دیگران حرکت میکرد.
به گفته دکتر نصری از نکات قابل توجه در مورد شهید مطهری این است که وی بحثی را که مطرح میکردند این بحث را در جلسات متعدد پختهتر میکردند و سپس به شکل کتابی در میآورند، یک کتاب انسان کامل یک بحث اجمالی بود که ایشان در مسجد الجواد برای انجمن پزشکان مطرح کرده بودند و این یک بحث را به طور مفصل تبدیل کردند به این کتاب. وقتی مسئله ذهن شهید مطهری را اشغال میکرد سالها بر روی این مسئله کار میکردند و از نقاط قوت ایشان این بود که رابطه اش با استاد و دانشجو رابطه مرید و مرادی نبود با همه ارادتی که به علامه طباطبایی داشت در عین حال نقدهای بسیاری به ایشان داشتند، از طرفی آسیبشناسی مسایل فکری جامعه برایش بسیار اهمیت داشت، لذا میبینیم نگاه تیزبینی داشتند که پاسخگوی نیازهای زمان خودشان بودند.
پایان پیام/
نظر شما