حق را نباید با افراد سنجید

خبرگزاری شبستان: اهل حق را به جای حق نباید گرفت چرا که ممکن است روزی از حق جدا شوند و اهل باطل را نیز نباید باطل انگاشت؛ چرا که ممکن است روزی از باطل فاصله بگیرند.

به گزارش خبرگزاری شبستان، استاد محسن اسماعیلی در کلاس شرح نهج البلاغه که چهارشنبه ها در محل سابق حزب جمهوری اسلامی، سرچشمه تهران برگزار می شود.
استاد اسماعیلی در این جلسه گفت: اگر کسی به جای ارزیابی افراد با حق، حق را با افراد سنجید؛ بعد از مدتی سردرگم می شود و از مسیر خارج می شود.

وی تاکید کرد: اهل حق را به جای حق نباید گرفت چرا که ممکن است روزی از حق جدا شوند و اهل باطل را نیز نباید باطل انگاشت؛ چرا که ممکن است روزی از باطل فاصله بگیرند. ملاک باید حق و شرع باشد.

 

آنچه در ادامه می خوانید، برداشتی از کلاس شرح نهج البلاغه استاد محسن اسماعیلی است.

وآخرُ قدْ تسمّى عالماً ولیْس به،فاقْتبس جهائل منْ جُهّالٍ وأضالیل منْ ضُلاّلٍ،
ونصب للنّاس أشْراکاً منْ حبال غُرُورٍ، وقوْل زُورٍ،

قدْ حمل الْکتاب على آرائه، وعطف الْحقّعلى أهْوائه، یُؤْمنُ من الْعظائم،

ویُهوّنُ کبیر الْجرائم، یقُولُ: أقفُ عنْد الشُّبُهات، وفیها وقع، ویقُولُ: أعْتزلُ الْبدع، وبیْنها اضْطجع

این عالم نماها به مردم می گویند که ما نه تنها از حرام دوری می کنیم، که گرد شبهات هم حتی نمی گردیم؛ و حال آنکه از اول دچار شبهه بوده اند. می گویند از بدعت دوری می کنیم و حال آنکه در بدعت غوطه ورند.
این جمله خیلی حرف دارد و برای فهم بهتر آن باید مقدمه ای عرض شود.
عالمان شیاد، یعنی همان ها که به ناحق خود را راهنمای دینی معرفی و قالب کرده اند، قرآن را تفسیر به رای می کنند و هواهای نفسانی را به اسم قرآن جا می زنند و گناه را نزد مریدانشان سبک جلوه می دهند: اَلاَمن من مکر الله!
فراموش نکنیم که مخاطبان اینها افرادی هستند که دنبال حقیقت بوده اند و حقجو بوده اند. وقتی می بینند که این عالم نماها قرآن را تفسیر به رای می کنند و قرآن و دین را نادرست مطرح می کنند و در عمل اینها را به سوی معصیت می کشند (که عمدتا از نوع مسایل جنسی است، زیرا جذاب است) این افراد حقجو دچار شک و تردید می شوند و از خود سوال می کنند که آیا مسیر را درست آمده اند؟ از خود سوال می کنند که چرا این فرد در خصوص ارتباط با نامحرم و ربا و .... اینگونه رفتار می کند و شک می کند که نکند خود اینها دچار انحراف های عملی و اعتقادی باشند؟!
عکس العمل عالم نماها و نقشه آنها برای این تهدید چیست؟ عالم نماهایی که نمی خواهند مغازه شان تعطیل شود و نگران آینده هستند، ماده مخدری به افراد تزریق میکنند تا نوعی آرامش خیال کاذب به آنها القا کنند. گاهی آنقدر ماهر این کار را انجام می دهند که مخاطب با اینکه خلاف روشن آنها را می بیند ولی به خود حتی اجازه سوال و جسارت نقد را نمی دهد.
به یاد بیاورید که عالمان واقعی دنبال مشتری جمع کردن نیستند. دنبال این نیستند که مخاطب از چی خوشش می آید. حرف خدا را می زنند؛ می خواهد خوشش بیاید یا خوشش نیاید.
اما دروغگوی عالم نما که می خواهد با دین به مطامع دنیایی خود برسد، سعی می کند سیستم مریدپروری و مرادپرستی راه بیندازد. رابطه ای ایجاد می کند که مخاطب به گونه ای محو شود که اصلا سوال نکند. در کتاب های خودشان اصطلاحا می گویند: مراد، مقام حفظ دارد!
حفظ یعنی عصمت ولی به صراحت ادعای عصمت نمی کنند تا دستشان رو نشود. می گویند مقام حفظ تا تو خیال کنی اساسا نمی توانی بفهمی خلاف شرع است یا نه و خیال کنی اگر دستوری دادند باید انجام دهی و اگر انجام ندادی نشان می دهد که
"هنوز مرید خودی نه مرید پیر".
یا در جای دیگر می گویند:
"همان طور که آتش ابراهیم خلیل را نسوزاند، آتش گناه نیز پیر و مراد ما را نمی سوزاند..."
یا در جای دیگر:
"مراد و پیر اگر گفت کشف حجاب کن و تو نکنی، پرده حجاب از روی چشمت نمی افتد... او اگر نگاه کند هم اشکالی ندارد..."
آن یکی یک شیخ را تهمت نهاد
کو بد است و نیست بر راه رشاد
شارب خمر است و سالوس و خبیث
مر مریدان را کجا باشد مغیث
آن یکی گفتش ادب را هوش دار
خرد نبود این چنین ظن بر کبار
دور از او و دور از آن اوصاف او
که ز سیلی تیره گردد صاف او
این چنین بهتان منه بر اهل حق
کین خیال تست، برگردان ورق
این نباشد ور بود ای مرغ خاک
بحر قلزم را ز مرداری چه باک؟

می گویند، اگر پیر و مراد عملی که شما خلاف می پندارید را هم انجام دهد، بر او اثر ندارد. مگر اقیانوس با یک مردار نجس می شود؟

برای خودشان قداستی درست می کنند که مخاطب اصلا جرات فکر کردن پیدا نکند؛ حال آنکه جز معصوم هیچ کس ملاک حق نیست. بقیه را باید با دین و با حق بسنجیم نه دین و حق را با آنها. محو شخصیت نباید شد.
اگر کسی به جای ارزیابی افراد با حق، حق را با افراد سنجید؛ بعد از مدتی سردرگم می شود و از مسیر خارج می شود.
تجربه نشان داده افرادی که دلداده افراد بی صلاحیت شده اند، به مرور از مسیر خارج شده اند.
حارث بن حوت از افرادی است که خیلی درباره وضعیت او اطلاع کاملی در دست نیست؛ اما اجمالا می توان گفت از اصحاب امیرالمومنین(ع) بوده است. در جنگ جمل نزد امام آمد و گفت آیا چنین پنداری که من اصحاب جمل را گمراه می دانم؟ چنین نیست.
امام فرمود: ای حارث تو زیر پای خود را دیدی اما به پیرامونت نگاه نکردی ، پس سرگردان شدی ، تو حق را نشناختی تا بدانی که اهل حق چه کسانی می باشند، و باطل را نیز نشناختی تا باطل گرایان را بدانی.
حارث گفت:من و سعد بن مالک، و عبدالله بن عمر، از جنگ کنار می رویم.
امام فرمود: همانا سعد و عبدالله بن عمر نه حق را یاری کردند، و نه باطل را خوار ساختند.
حارث محو شخصیت و سابقه آنان بود. فکر نمی کرد که آیا رفتارشان درست بود؟
و حضرت هم به او فرمودند که تو فقط جلوی پایت را می بینی!
حق یک چیز بیشتر نیست و از همین رو در قرآن همیشه به صورت مفرد آمده است.
صراط مستقیم یکی بیشتر نیست. صراط ها نداریم.
اهل حق را به جای حق نباید گرفت چرا که ممکن است روزی از حق جدا شوند و اهل باطل را نیز نباید باطل انگاشت؛ چرا که ممکن است روزی از باطل فاصله بگیرند. ملاک باید حق و شرع باشد.
عالم نماها داروی بی حسی و بی هوشی تزریق می کنند تا خیال نکنی حرفشان خلاف شرع و تفسیر به رای است.
اینها دو ابزار کار برای منحرف کردن جوانان متدین دارند: شبهه و بدعت!
شبهه در حوزه عملی و انحراف عملی است و بدعت در حوزه نظر و انحراف اعتقادی است. بدعت یعنی آنچه خارج دین است را در دین جابزنی و بالعکس و برای همین هم به کسی که دین جدید می آورد می گویند: بدعتگذار!!
با شبهه افکنی افراد را لاابالی می کنند و با بدعت دین را وارونه جلوه می دهند.
چون ابزار این شیادان حقه باز شبهه و بدعت است؛ از اول، به اصطلاح، دفع دخل مقدر می کنند. ادعا می کنند که ما نزدیک شبهات هم نمی شویم؛ و حضرت می فرمایند اینها اساسا در شبهات هستند. می گویند ما از بدعت دوریم؛ و حضرت می فرمایند که اینها در بدعت غوطه ورند!
من و تو که از بیرون داریم صحنه را تماشا می کنیم، تعجب می کنیم که مگر می شود؟ ولی نکته این است که این عالم نماها با این ترفند مخاطب را مسخ می کنند و دنبال خود می برند.
این عرفان های دروغین از این مدل شیادی هاست.اینها به تعبیر امیرالمومنین(ع):
1- مردم را با شبهه ناک جلوه دادن حرام به گناه می کشانند و
2- با بی محتواکردن دین آنها را از دین جدا می کنند.

کمی درباره مورد اول صحبت می کنیم.

ویُهوّنُ کبیر الْجرائم: گناه های بزرگ را خفیف و سبک جلوه می دهند. چگونه؟در گناهان کبیره "ان قلت" مطرح می کنند. مثلا می گویند: مگر زمان پیامبر هم اینها بوده است؟ آیا امیرالمومنین هم همین طور بود؟ گناه را به شبهه تبدیل می کنند و شبه را نیز جائزالارتکاب. در حالی که باید برعکس باسد. باید از شبهه دوری کرد. شبهه آن چیزی است که شبیه حق است ولی حق نیست. باطل است. امیرالمومنین فرمودند:
«وَإِنَّمَا سُمِّیَتِ الشُّبْهَةُ شُبْهَةً لاَِنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ...»؛ از آن رو شبهه را شبهه نامیده اند که به حق شبیه و همانند است.
در ادامه می فرمایند:
فَأَمَّا أَوْلِیَاءُ اللهِ فَضِیَاؤُهُمْ فِیهَا الْیَقِینُ، وَدَلِیلُهُمْ سَمْتُ الْهُدَى،
.امّا نور هدایت کننده دوستان خدا، در شبهات یقین است، و راهنمای آنان مسیر هدایت الهی است،

وَأَمَّا أَعْدَاءُ اللهِ فَدُعَاؤُهُمْ الضَّلالُ، وَدَلِیلُهُمُ الْعَمْى، فَمَا یَنْجُو مِنَ المَوْتِ مَنْ خَافَهُ، وَلا یُعْطَى الْبَقَاءَ مَنْ أَحَبَّهُ.
امّا دشمنان خدا، دعوت کننده‏شان در شبهات گمراهی است، و راهنمای آنان کوری است.
آن کس که از مرگ بترسد نجات نمی‏یابد، و آن کس که زنده ماندن را دوست دارد برای همیشه در دنیا نخواهد ماند.

به فرموده حضرت: اولیای الهی نور می خواهند و اعداء الله، یعنی همین عالم نماها، مردم را کور می خواهند.
برای مردم دام پهن می کنند و چون باید در دام غذای مورد علاقه صید را قرار دهند تا به سمت آن بیاید؛ چون حق جذاب و مطلوب است، باطلی را شبیه حق می کنند و در دام می گذارند. در شبهه می کنند.
الله اکبر از این امام که خیر همه را، حتی معاویه، می خواهد.
در نامه به معاویه می فرماید:
فَاحْذَرِ الشُّبْهَةَ وَ اشْتِمالَها عَلى لُبْسَتِها، فَاِنَّ الْفِتْنَةَ طالَما اَغْدَفَتْ جَلابیبَها، وَ اَغْشَتِ الاَْبْصارَ ظُلْمَتُها.
از شبهه و حق و باطل را به هم آمیختن دورى کن، که فتنه دیرزمانى است که پرده هایش را بر چهره افکنده، و تاریکیش دیـده هاى بینا را نابینا ساخته.
حضرت به معاویه می فرمایند که از این کارهایت دست بردار!
کاش نامه های معاویه به امام را نیز جایی جمع کنند. در یکی از نامه های آن ملعون به حضرت که در شرح ابن ابی الحدید هم آمده است، می بینیم که به حضرت گفته:
بسم الله الرحمن الرحیم؛ اتق الله...!
معاویه حضرت را به تقوا سفارش کرده است!
در روایات ما اموری که معمولا با آنها مواجه می شویم را به 3 دسته تقسیم کرده اند:
1- اموری که به وضوح حق و خوب اند.
2- اموری که به وضوح باطل اند.
3- شبهات!
روایات زیادی هست مبنی بر اینکه اگر می خواهید رستگار شوید از شبهات باید اجتناب کنید و عالم ربانی کسی است که شما را از شبهات دور کند نه فقط از حرام ها.
روایت از امام صادق علیه السلام است:
و إِنَّمَا الْأُمُورُ ثَلَاثَةٌ: أَمْرٌ بَیِّنٌ رُشْدُهُ فَیُتَّبَعُ، وَ أَمْرٌ بَیِّنٌ غَیُّهُ فَیُجْتَنَبُ، وَ أَمْرٌ مُشْکِلٌ یُرَدُّ عِلْمُهُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلى‏ رَسُولِهِ؛ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله: حَلَالٌ بَیِّنٌ، وَ حَرَامٌ بَیِّنٌ، وَ شُبُهَاتٌ بَیْنَ ذلِکَ، فَمَنْ تَرَکَ الشُّبُهَاتِ نَجَا مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ ، وَ مَنْ أَخَذَ بِالشُّبُهَاتِ ارْتَکَبَ الْمُحَرَّمَاتِ ، وَ هَلَکَ مِنْ حَیْثُ لَایَعْلَمُ»

یعنى: و جز این نیست که کارها سه قسم است:
اوّل، کارى که معلومِ واضح باشد راستى آن. پس پیروى کرده مى ‏شود.
دوم، کارى که معلومِ واضح باشد ناراستى آن. پس اجتناب کرده مى ‏شود.
سوم، کارى که مشکل است. برگردانیده مى‏ شود علم به راستى و ناراستى آن سوى اللَّه تعالى و سوى رسول اللَّه صلى الله علیه و آله.
و رسول اللَّه صلى الله علیه و آله فرمودند که:( کارها سه قسم است)
اوّل، حلالى که معلومِ واضح است که حلال است.
و دوم، حرامى که معلوم واضح است که حرام است.
و سوم، شبهه‏ ناک‏ها که میان حلال بَیِّن و حرام بَیِّن است.
پس هر که ترک کند شبهه ‏ناک‏ ها را، نجات مى‏ یابد از حرام‏ ها. و هر که عمل کند به شبهه‏ ناک ‏ها، مرتکب مى‏ شود حرام‏ ها را و جهنّمى مى ‏شود از راهى که نمى‏ داند... .
در حدیث دیگری از حضرت علی علیه السلام هست که:
و لا ورع کالوقوف عند الشبهه
و هیچ ورعی نیست همچو باز ایستادن نزد

ما هر چقدر هم تشنه باشیم، هیچگاه به آبی که مشکوک به زهرآلود بودن است دست نمی زنیم. در مواجهه با شبهه هم باید همین طور بود.
عالمان واقعی "راسخون فی العلم" هستند. واقعا علم در وجودشان رسوخ کرده است. از شبهات به محکمات پناه می برند؛ اما "و اما الذین فی قلوبهم ضیغ فیتبعون ما تشابه منه ابتغاء الفتنة و ابتغاء تاویله" آنها که در قلبشان انحرافات است، دنبال شبهات می روند...
ابزار دیگر بدعت است که در آینده درباره آن صحبت می کنیم.

 

پایان پیام/

 

کد خبر 359863

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha