به گزارش خبرنگار کتاب شبستان ،برخلاف نام اثر شاید برخی از وقایع هیچگاه فراموش نشوند.چرا که اگر فراموش می شدند شاید «هانس ولفگانگ کخ» هیچگاه رمان «می توان فراموش کرد» را نمی نوشت.
کتاب «می توان فراموش کرد» یک رمان جنگی است وتصویری تکان دهنده از آلمان نازی را درواپسین سالهای جنگ دوم جهانی به تصویرمی کشد. این اثرروایت نویسنده از آنچه که در طول سالهای جنگ جهانی دوم به چشم دیده است. زیرا نویسنده در 9 سالگی داوطلبانه به عضویت سازمان جوانان هیتلری در آمده است و تا 13 سالگی که جنگ به پایان می رسد. درعضویت این سازمان به سرمی برد.
نویسنده درباره چگونگی عضویت خود در این سازمان درداستان چنین بیان می کند:«در سال 1941 هنگامی که تنها نه سال داشتم به عنوان داوطلب به سازمان جوانان هیتلری پیوستم غافل از اینکه درده سالگی ناگزیر باید در آن سازمان نام نویسی می کردم.طولی نکشید که به فرماندهی جوخه انتخاب شدم. نظامیگری درخون من بود ویا دست کم چنین می اندیشیدم. از کودکی هر چیزی که ارتباطی با زندگی سربازی داشت می ستودم. نسل های گذشته من غالبا افسر بودند. پوشیدن اونیفورم نظامی آرزوی من بود و به من امنیت، احترام و احساس قدرت می بخشید.»
در این اثر نویسنده با زبانی ساده و بی تکلف از تجربه های تلخ و شیرین خود سخن می گوید و بخشی از رویدادها حساس دورانی را که در خدمت سازمان جوانان هیتلری است از زاویه دید خود بازگو می کند و به نوعی خواننده را در جریان ماجراهای این دوره قرارمی دهد.
بیشترین جاذبه کتاب، تقابل بین معصومیت با وحشیگری است و این موضوع زمانی به اوج می رسد که بارزترین جنایتهای نازی در مقابل دیدگاه یک کودک شکل می گیرد و فاصله هولناک میان دو نگرش، پاکی و کودکی در مقابل زشتی و جنایت به خواننده اثر این فرصت را می دهد تا خود برداشتی منصفانه ازماجرا داشته باشد.
«پریچهر معتمد گرجی» ترجمه این اثر را انجام داده و نشر مروارید آن را منتشر کرده است.
پایان پیام/
نظر شما