خبرگزاری شبستان: فرهنگ که اصلی ترین دغدغه نظام جمهوری اسلامی است، در همه دولت های پس از جنگ مورد ظلم و بی مهری قرار گرفته است. بی توجهی دولتمردان در شعار های انتخاباتی به فرهنگ، نداشتن منش فرهنگی در چیدن کابینه، فقدان نگرش فرهنگی در برنامه های بودجه باعث شده است تا گذر سال ها تنها به رهاتر شدن امور فرهنگی منجر شود. در این میان اما آنچه واضح است آن است که ذات فرهنگ به گونه ای نیست که اصلاح آن تنها از عهده دولت ها برآید. رسانه ها و مردم نیز نقش مهمی در اصلاح فرهنگ دارند .
نگاهی اجمالی به مجموعه های تلویزیونی سیما
یکی از گونههای پرطرفدار تلویزیون، سریالهای خانوادگی است، اما پرداخت به این مقوله مهم و اساسی نیاز به شناخت، پژوهش و اجرای درست دارد که اگر هر کدام از این معیارها بدرستی رعایت نشود، نمیتوان پاسخ مناسب دریافت کرد.
در واقع سریالهای اجتماعی و خانوادگی پرتعدادترین آثار رسانه ملی را شکل میدهد. بنابراین انتظار میرود در این سریالها به خانواده نگاه سطحی نشود و به نقش فرهنگ خانواده و سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی درست پرداخته شود. در این باره گاهی در سریالهای خانوادگی شاهد نقاط ضعف هستیم، اما کلا استقبال زیادی از این مجموعهها شد و فارغ از کاستیها، این آثار نقاط قوت و امتیازات فراوانی دارد که باعث شد مخاطبان زیادی به رسانه ملی جلب شوند .
سریالهای نوروز امسال با محوریت مسائل خانواده تولید و پخش شد و توانست نظر بسیاری از مخاطبان از اقشار مختلف را جلب کند. در میان سریالهای پخششده، پایتخت 3 بیشتر از بقیه توانست خانواده الگو و خوب را به نمایش بگذارد.
آشنا بودن مردم با شخصیتهای قصه، فیلمنامه منسجم و ساختار حرفهای در کنار تنوع لوکیشن توانست ویژگیهایی به این سریال بدهد و آن را برای مخاطبان جذاب کند. یکی از ویژگیهای این سریال پرداختن به مفهوم خانواده از نوع بومی و ملی بود. مخاطبان در این سریال شاهد روابط انسانی از نوع آشنا و مطلوب اجتماعی بودند. ارتباط بین اعضای خانواده بخوبی برقرار بود و سنت و مدرنیته بدرستی در کنار هم گذاشته شده بود.
اما پایتخت نیز خالی از ضعف نبود . محور داستانکهای فرعی پایتخت دارای حادثهسازیهای سطحی و مصنوعی بود که با شرایط طبیعی زندگی آدمها و حتی خود شخصیتهای این مجموعه نیز همخوانی نداشت .
حضور و زیست عده زیادی از افراد در یک زندگی گروهی و خانوادگی به صورت کولیوار در شرایط اقتصادی و اجتماعی امروز جامعه ما علاوه بر اینکه فرعی نیست، بلکه رخداد آن همه حادثه برای شخصیتها نیز طبیعی نیست .
بیکاری نقی، ریزش خانهی او، مجروحیت بهبود، ازدواج پرماجرای ارسطو و آمدن همسر چینیاش، داستان کشتی گرفتن نقی، ناقص شدن اوس موسی، عمل جراحی بهبود، قهرمانی نقی و ... در سریال پایتخت 3 وچسباندن این همه ماجرا به خط اصلی قصه پایتخت که این خطوط اصلی خود در لابهلای داستانکها نقل نشده بود، منطقی و نمایشی نبود در حالی که جا داشت روی بیکاری نقی و تلاش او برای جستن کار که معضل اصلی این خانواده بود کار میشد که این اتفاق نیفتاد .
یکی دیگر از سریالهای تلویزیونی نوروز امسال ، مجموعه خوب بد زشت بود .
این سریالها هم از زوایای مختلف به مفهوم خانواده پرداخته بود. آمارهای موجود نشان می دهد این مجموعه نیز نه در حد پایتخت و کلاه قرمزی ولی حداقل در اندازه های خود توانست مخاطب و درصد رضایت نسبتا خوبی به دست آورد .
البته ضعف این سریال محور قرار دادن یک شخصیت که پیشینه مثبت برای مخاطبان ندارد، بود و روابط بین اعضای خانواده تحتالشعاع نوع فرهنگ و دیالوگهای قهرمان اصلی قرار گرفت.
در این سریال از لایههای مختلف اجتماع و خانواده نگاه شده بود و با پررنگ شدن ارتباط میان اعضای خانواده رنگ و لعاب خاصی بهخودش گرفته بود. بنابراین مخاطبان در این سریال شاهد ارتباط ملموس میان اعضای خانواده بودند که با وجود سلایق مختلف، در کنار یکدیگر بخوبی زندگی میکنند.
سریال ما فرشته نیستیم هم تلاش کرد با بهره بردن از زبان طنز، حرفهایش را برای مخاطب بازگو کند که البته کاستیهایی هم داشت ولی در مجموع خوب بود .
با همه خوبی ها ، سریالهای نوروزی دچار ضعفهایی هم بود . مهمترین مشکل برنامهها و مجموعههای ارائه شده در نوروز 93 ، دوری این محصولات از ایدههای تازه، بکر، طرح مسایل و حرفهای شنیدنی، جذاب و تازه بود اغلب تولیدات سیما در بخش برنامههای مناسبتی، روتین و مجموعهها همچنان در دام تکرار و کلیشه بودند و حتی مسابقات و سرگرمیهای آن نیز فاقد جذابیتهای لازم بودند.
«خوب، بد، زشت» و «ما فرشته نیستیم» مجموعههای متوسط رو به بالایی بودند که به نظر می رسد بیشترین ضربه را از ناحیه انتخاب سوژه، پرداخت سطحی و تیپسازی و کلیشهکاری خوردهاند ..
ار طرفی انتخاب شخصیتهای خلافکار به عنوان قهرمانهای مجموعه نه تنها جذابیتی برای مخاطبان تلویزیون ندارد، بلکه با فرهنگ جامعه ما سازگار نیست و حتی میتواند اقدامی در جهت اشاعه ضد فرهنگ، لمپنیسم و تطهیر خلاف و خلافکاران محسوب شود.
و از سوی دیگر می توان به سر یال بد بدر اشاره کرد که مهمترین امتیاز سریال سعید آقاخانی موضوع آن بود که متاسفانه در میان بازیهای سطحی و تیپسازی از شخصیتها و حوادثباورناپذیر گم شده بود .
روزهای بد بدر علیرغم تلاش خوب کارگردانش، به دلیل حرکت روی خط کلیشهها، گفتارها و رفتارهای تکراری، تقلید از کمدیهای رایج نازل و دوری از نوآوری، جزء سریالهای درجه پایین تر نوروزی محسوب میشد ولی درصد رضایت این مجموعه نیز طبق آمارهای موجود خوب بود .
اما یکی دیگر از برنامها هایی که توانست مثل سالهای اخیر نظر قشرهای متنوع بینندگان سیما را جلب کند کلاه قرمزی بود .
کلاه قرمزی توانست مانند هر سال توجه مخاطب را به خود جلب کند چون مانند هرسال شخصیت جدید خلق کرد و جایگاه شخصیتهای قبلی را با دیالوگهای طنز و کنایه های اجتماعی و گاه حتی سیاسی ( و نه با عبور از خط قرمزها ) ، توانست همچنان جذاب برای مخاطب خود نگه دارد .
برخی آمارهای رسمی نشان می دهد درصد رضایتمندی کلاه قرمزی حتی از مجموعه پایتخت نیز بیشتر بود .
در مجموع نمیتوان تاثیرگذاری سریالهای نوروزی در میان اعضای خانواده را نادیده گرفت.
رسانه ملی با توجه به صحبتهای رهبر معظم انقلاب درباره پرداختن به مفهوم خانواده، گامهای خوبی برداشته اما هنوز هم جای کار دارد و باید سعی کند توقعات ایشان و مردم را در یک مسیر درست برآورده کند.
روی هم رفته سیمای جمهوری اسلامی در نوروز امسال نمره قبول را گرفت ، گرچه هنوز برای رسیدن به نقطه مطلوب . مورد انتظار راه بسیار است و نقاط ضعف را باید ترمیم کرد .
سمیه کرکوند
پایان پیام/
نظر شما