این تقلید رهاوردی برای ملت ها ندارد جز ضررهای بی شمار

خبرگزاری شبستان: رهبرمان از روی حکمت و تحقیق، همگان را از تقلید از غرب زنهار و پرهیز می دهد که این تقلید هیچ ملتی را به هیچ جایی نمی رساند جز به منافعی زودگذر سطحی و غیر اصیل در قبال ضررهای بی شمار.

به گزارش خبرگزاری شبستان، انسان استعداد دارد که تا آخرین نقطه تعالی حیات ممکنات بالا برود اما بقیه موجودات این امکان را ندارند. در آیه شریفه" لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم"، "احسن تقویم" معنایش این نیست که ما جسم انسان را طوری آفریده ایم که مثلا سرش با دستش تناسب دارد. این که مخصوص انسان نیست؛ هر حیوانی نیز همین طور است. در بهترین تقویم، یعنی در بهترین اندازه گیری انسان را آفریدیم. یعنی آن اندازه گیری و قوامی که رشد او دیگر نهایت و اندازه ای ندارد و تا آنجا پیش می رود که در عالم وجود سقفی بالاتر از آن نیست. یعنی می تواند از فرشتگان و از موجودات عالی و از همه اینها بالاتر برود. اگر بشر بخواهد این سیر را داشته باشد جز با استفاده از از امکانات عالم ماده ممکن نیست. این جزو مسلمات است؛ لذا می گوید:"خلق لکم ما فی الارض جمیعا". بنابراین سیر تعالی و تکامل انسان در خلأ نیست. با استفاده از استعدادهای ماده است. بنابراین با هم سیر می کنند. یعنی شکوفایی انسان، همراه با شکوفایی عالم ماده و عالم طبیعت است. این در شکوفایی او اثر می گذارد و پیشرفت های شگفت آور را به وجود می آورد. در اندیشه امام خامنه ای، پیشرفت مادی در کنار پیشرفت معنوی از مبانی انقلاب اسلامی به شمار می آید. از این روست که برای حرکت فرهنگی در جامعه و پیشرفت معنوی، لاجرم باید الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت شکل بگیرد و جامعه به سوی پیشرفت های مادی گام بردارد. از این رو نمی توان مدیریت فرهنگ که متصدی پیشرفت معنوی است را از مدیریت عمرانی و خدمات اجتماعی و ... امری دوگانه پنداشت و آنها را جدای از یکدیگر برنامه ریزی نمود.
از همان روز نخستی که خشت های اول انقلاب اسلامی گذارده می شد، این گفتمان و جنبش چند دال مرکزی و پایه را هرگز رها نساخت و هر چه پیش رفت، صورت و صبغه اش به آن پی رنگ بیشتر آمد. دال ها و محورهایی همچون ولایت فقیه و تسری اندیشه و مرام ولایت در زیستن، دین را به قامت تمام زمان ها، جامع در رفع نیازهای زندگی فردی و اجتماعی دانستن و نفی سکولاریسم، دغدغه عدالت بر تارک نشاندن مستضعفین در تمام عرصه های حاکمیت. اما در کنار این وجوه ایجابی و دال های گفتمانی، گفتمان انقلاب اسلامی دربردارنده سلب هایی نیز هست. و مگر نه آنکه هر هویتی را غیرتی است و باید برای هر گفتمان وجوه سلبی اش را نیز ترسیم نمود تا از گزند التقاط در امان باشد. هنوز طنین طاغوت شکن نه شرقی نه غربی حضرت روح الله، آهنگ انقلاب است. اما امام خامنه ای خویش را غرب ستیز می نامد. زیرا شرقِ گفته آمده در ادبیات امام خمینی، یعنی مارکسیسم، سوسیالیسم و کمونیسم که در اقلیم هایی مثل شوروی، کوبا و چینِ آن زمان نمود داشتند. آن شرق خود جلوه ای از تمدن غرب است؛ غربی که در هنگامه و جغرافیایی، میل به مارکسیسم و کمونیسم داشت و امروزه غالبا به لیبرال دموکراسی تمسک دارد. این تعبیر از شرق تعبیری رایج در آن زمان بود. اما امروزه گاهی در نظرگاه تحلیلگران، انگار فراموش می شود که مارکس اندیشمندی آلمانی بود و نظریه اش را برای تمدن غرب پایه ریزی کرد و استاد او هگل با همان بن مایه هایی که به مارکس آموخته بود، نظریه لیبرالیسم را برای پایان تاریخ، تئوریزه کرد. بنابراین نه شرقی نه غربی همان غرب ستیزی است. امام ما خامنه ای چون امام خمینی وجه مهم انقلاب اسلامی را از حدیث تاریخی و نظری گرفته تا سیاسی و اجتماعی و رسانه ای در تقابل تام با تمدن غرب و بنیان هایش می پندارد. از این روست که در برابر الگو توسعه، الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت مطرح می شود، یا بنیان لیبرال دموکراسی و مارکسیسم با مردم سالاری دینی به تزلزل کشیده می شود، یا آمریکا یعنی آرمانشهر غرب مدرن، شیطان بزرگ و بزرگ ترین دشمن انقلاب اسلامی ترسیم می شود. یا رهبرمان از روی حکمت و تحقیق همگان را از تقلید از غرب زنهار و پرهیز می دهد که این تقلید هیچ ملتی را به هیچ جایی نمی رساند جز به منافعی زودگذر سطحی و غیر اصیل در قبال ضررهای بی شمار.
این نزاع، نزاع سیاسی نیست بلکه نزاعی تمدنی تاریخی است. برای همین هر چه انقلاب و بیداری اسلامی پیش می رود، تمدن غرب خطر را در بن استخوان بیشتر احساس می کند و سطح نزاع را بسط می دهد.
غرب ستیزی، مبارزه با طاغوت جهانی، مبارزه با نظام سلطه، مبارزه مستضعفین با نظام استکبار عالم عالم و مبارزه با صهیونیسم جهانی همه اینها میدان های مجاهدت هات انقلاب اسلامی است با امامت آیت الله خامنه ای در سطحی جهانی و تمام اینها در ادبیات ایشان به معنای نفی برخی از خوبی های فرهنگ غرب نیست؛ خوبی هایی چون روحیه کار و تلاش، اعتماد به نفس، ریسک پذیری، نظم، روحیه کار جمعی، بهره گیری تام و متعهدانه از هنرهایی چون موسیقی و سینما.
بنابراین از منظر امام خامنه ای تمدن برآمده از انقلاب اسلامی در حال نضج گرفتن است و در مقابل تمدن غرب در حین سقوط و در پایان مسیر و این دو تمدن در تضاد با یکدیگر و در مسیر و ماهیتی متفاوتند که فراز یکی، نشیب دیگری را در برخواهد داشت و اکنون زمانه سقوط تمدن غرب است. ستیز با غرب در این گفتمان نه برآمده از احساس است نه برداشتی سیاسی اجتماعی بلکه سخن از ستیزی تمدنی است که کارزاری تاریخی را جلوه گر ساخته است.
آنچه بیان شد از سلب غرب، نافی تضاد و تقابل انقلاب اسلامی با تفکر ارتجاع و تحجر که با تکیه بر غرب امروز زیستن خویش را در عالم اسلامی می دهد نیست. همچنین این تفکر ناقد بسیاری از اندیشه ها و فرهنگ های حاکم بر شرق نیز هست.
*برگرفته از کتاب مبانی نظری تفکر فرهنگی حضرت امام خامنه ای؛ گذاری بر اندیشه آیت الله العظمی امام خامنه ای
پایان پیام/
 

کد خبر 355177

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha