کور و کریم که از رستاخیز طبیعت درس معاد نمی‌گیریم

خبرگزاری شبستان: مشکل بشر از آیات نیست بلکه از کوری و کری درون است. برای مثال شما بهترین صحنه‌ها را مقابل یک نابینا قرار دهید از آن هیچ لذتی نمی‌برد در حالی که مشکل از تصاویر و صحنه‌ها نیست.

خبرگزاری شبستان: به مناسبت فرا رسیدن بهار و نو شدن طبیعت با حجت الاسلام علی فرخ، مدیر حوره علمیه اباصالح (عج) فردیس کرج در خصوص وجوه عرفانی فصل بهار گفتگویی انجام داده ایم؛ گفتگوی ما با این استاد عرفان از نظرتان می گذرد:

 

با توجه به اینکه بهار رستاخیز طبیعت و رویش دوباره است و از این جهت یکی از نمادها و مصادیق عرفانی است که توجه به آن می تواند آدمی را نسبت به مسائل متافیزیک تنبه دهد، چه وجوه عرفانی می توان در این عروس آفرینش یافت؟
بهار آیتی از آیات خداوند سبحان است همچون آیات دیگر که در تمام هستی جریان دارد. آیات الهی رمز و رموزی است که ما را می تواند با پیگیری عقلانی و اعتبار و پند گرفتن از آن، به مبدأ هستی هدایت کند. آیات الهی در عالم بسیار است بلکه می توان گفت از هر طرف بنگری آیات خداوند را به عیان و وضوح خواهی دید؛ حتی چشمی که این آیات را می بیند خود نوع بالاتری از آیات خداوند سبحان است.
اما درباره بهار، بهار فصل رویش و حیات طبیعت است؛ فصل سرسبزی است؛ فصل حیات خاک سیاه و مرده، فصل حیات زمین مرده بعد از موت زمستان، فصل زمستان غایتِ مُمیت از جانب خداوند است و فصل بهار آیتی از آیات محیی از جانب خداوند.
سرسبزی بهار ما را به یاد بسیاری از چیزها می اندازد اول آنها که بیان شد، حیات بعد از مرگ که خود آیت بزرگی است و یادآور حیات خود انسان که نوعی حیات نباتی است:" وَاللَّهُ أَنبَتَکُم مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا " که ما و جسم ما حیات نباتی زمین است.
همان گونه که تمام درختان و نباتات حیاتی دارند که در بهار از خود آن ظهورات را نشان می دهند، بدن انسانی نیز نوعی نبات است. در فرهنگ قرآنی نبات طبیعت در سه ماه یا بیشتر به اوج رشد خود می رسد اما نبات بدن انسانی در حدود 20 و تا 25 سال به اوج طراوت خود نائل می آید؛ یعنی زمان ها متفاوت است، ولی مطلب واحد. این خود آیتی است از آیات الهی که بدانیم ما نباتیم و گیاهیم از زمین هستیم و در دامن مادر زمین رشد می کنیم، همان گونه که نباتات و گیاهان و اشجار در دامان زمین رشد می کنند و می بینیم که برای تمام گیاهان و درختان خزانی در پیش است و بعد از رسیدن به اوج طراوت زرد شده و در نهایت طراوت خود را از دست می دهند و پژمرده می شوند و باز به خاک بر می گردند. جسم انسانی نیز چنین است که در اوج طراوت گردش خود را بر می گرداند و پژمرده و زرد می شود و در نهایت به خاک بر می گردد: وَمَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَکِّسْهُ فِی الْخَلْقِ أَفَلَا یَعْقِلُونَ"؛ این آیه درباره تمام گیاهان و انسان ها و اشیای دیگر است ولی در آخر می فرماید: افلا یعقلون؛ آیا در این مطلب تعقل و تدبر نمی کنید؟ یعنی آینه هستی در هر سال بوضوح برای انسان های تحصیل کرده و بی سواد همه چیز را در آینه صاف و بی زنگار خویش نشان می دهد که نهایتِ تو ای بشر! به کجا ختم می شود. اما بشر در هر سال این را به عیان می بیند ولی از آن عبرتی نمی گیرد.
 

علت این موضوع چیست و چرا بشر نمی تواند از این رستاخیز عبرت بگیرد؟
آیات سبحان بوضوح در جلوی چشم هر بیننده ای است ولی از آن عبرت نمی گیرد عجبا!
ولی عجیب نیست چون معارف الهی و قرآن کریم برای ما همه چیز را بیان کرده اند و چون و چرایی این مسائل را نیز بیان نموده اند. خداوند کریم در قرآن در جایگاه های مختلف می فرماید:" اَفَاَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ کَانُوا لاَ یَعْقِلُونَ؛ آیا تو می‏توانی سخن خود را به گوش کران برسانی، هر چند نفهمند" و در جای دیگر می فرماید: ای پیامبر! تو می خواهی به اینان چیزی را نشان دهی در حالی که اینان نابینا هستند؟
مشکل بشر از آیات نیست بلکه از کوری و کری درون انسان است. برای مثال شما بهترین صحنه ها را در جلوی چشم یک نابینا قرار دهید این نابینا از آن هیچ لذتی نمی برد و هیچ عبرتی نمی گیرد. مشکل از آن تصاویر و صحنه ها نیست؛ بلکه مشکل از درون انسان است و چون انسان از دورن خود کور و کر است "صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَرْجِعُونَ "یعنی آنهایی که از بصیرت درون نابینا و از گوش دادن به حرف های درست ناشنوا باشند، به ناچار حرفی برای گفتن ندارند و آنها حیران در همان جایگاه اول خواهند بود تا قیامت و به طرف خداوند باز نمی گردند در حالی که وجود آنان ساخته شده بود برای برگشت به طرف خداوند هستی انا لله و انا الیه راجعون. آیا آن کسی که را ه را نمی بیند، نمی شنود و هیچ علمی از آن ندارد، از او می توان انتظار برگشت به خداوند را داشت و حال انتظاری محال است...
این مساله درباره همه انسان ها صادق است؛ اگر کسی دین خداوند را به بازی گرفت و با او به جدیت برخورد نکرد، خداوند او را هم بازی می گیرد.
 

در این باره توضیح بیشتری دهید.

بازی گرفتن انسان ها از سوی خدا به این صورت است که آنها را در جایگاه اول خود سرگردان و حیران نگهدار می دارد تا مرگشان فرا رسد و این در مورد همه انسان ها از جمله جوانان صادق است مگر آنهایی که از صمیم جان به طرف خدا باز گردند و خود را اصلاح کنند.
پایان پیام/
 

کد خبر 353994

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha