به گزارش خبرگزاری شبستان از استان گلستان، در پی برگزاری مراسم و جلسات مختلف به مناسبت عاشورای حسینی و حضور فعال علماء و اقشار مختلف اهل سنت ترکمن صحرا دراین مجالس حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی طی نامه ای به حضرت آیت الله نورمفیدی نماینده ولی فقیه دراستان گلستان و امام جمعه گرگان فرمودند: احترام به همّت والای علمای بزرگ، امامهای جمعه و جماعت، اساتید و مدرسان دانشمند حوزههای علمیه ترکمن صحرا که مودّت و علاقه و افر خود را نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) اظهار و در جریان تعزیت حضرت حسینبنعلی(علیهما السلام) و سایر شهدای کربلا همانند برادران شیعه خود سوگمندانه حضور یافته و قیام تاریخساز آن حضرت(علیه السلام) را در برابر دودمان ننگین اُمَوی و مروانی، مصداق بارز امر به معروف و نهی از منکر دانسته و حمایت خویش را از مبارزه خالصانه در برابر هر استکبار زیادیخواه اعلام داشتند، لازم است.
این هدف برین در قرن حاضر از حضرت امام خمینی(ره) و مراجع ممتاز جهان اسلام و مقام محترم رهبری و امّت بزرگواری است که تمدن اصیل خود را در تدیّن به اسلام ناب میداند. از مساعی مدبّرانه آن نماینده محترم ولیّ فقیه در استان گلستان و مردم بزرگ آن منطقه و آقایان محترم اهل سنّت و جوانان غیور و دینمدار آن مرز و بوم که مهد پرورش نامآوران علوم عقلی و نقلی بوده و میباشد، تقدیر میشود.
در متن این نامه آمده است؛
بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ إیّاهُ نَسْتَعِین
حمد ازلی خدای سرمدی را سزاست، تحیّت ابدی پیامبران الهی به ویژه حضرت ختمی نبوت(صل الله علیه و آله و سلم)را رواست.
درود بیکران دودهٴ طاها و اُسْرهٴ یاسین خصوصاً حضرت ختمی امامت مهدی موعود موجود را بجاست. به این ذوات قدسی تولّی داریم و از معاندان لَدود آنان تبرّی مینمائیم.
حضور محترم آیت الله آقای حاج سید کاظم نور مفیدی(دامت برکاته)
با سلام و دعا به عرض میرساند
مرقوم شریف همراه با تصویر علماء، ائمّه جمعه و جماعات، زعمای حوزههای علمیّه ترکمن صحرا و آثاری از بیان و بنان بزرگان و برادران اسلامی اهل سنّت منطقه پیرامون محبّت و مودّت به اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) به ویژه حضرت سیّدالشهداء حسینبنعلی(علیهما السلام) و شهدای سانحه بیبدیل و جهانی کربلا واصل شد و از مساعی خردمندانه آن جناب و درایت عالمان آگاه به زمان که از گزند هجوم لوابس محفوظ و از آسیب دسیسه منادیانِ «فَرِّق تَسُد» مصوناند سپاسگزاری میشود. ضمن درخواست قبولی اعمال عزاداران حسینی(علیه السلام) و مسئلت پیوند ناگسستنی همگان با قرآن و عترت اطهار(علیهم السلام) یادآوری چند نکته میتواند در تحکیم مبانی اتحاد سهم تعیین کنندهای داشته باشد.
یکم: خدای سبحان کلام بیمثیل و کتاب بیعدیل خود را که ندید آن را در غابْر و قادم و سالفْ و آنفْ اَحدَی ندید و نخواهد دید، همانند روح مجرّد از صقع ربوبی تنزّل داد تا کسوت و جامه آویختن در بَر کند و به وصف کمالی تجلّی موصوف شود، نه همانند برف و باران که از جوّ نزدیک و فضای مادّی نازل فرمود تا بتوان از آن به انداختن نام برد و آن به وصف میانی تجافی متصف گردد. حضرت امیرمؤمنان علیّ بن ابی طالب(علیه السلام) دربارهٴ تنزّل قرآن حکیم چنین فرمود: «فَتَجَلَّی لَهُمْ سُبْحَانَهُ فِی کِتَابِهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَکُونُوا رَأَوْهُ»[1] و آنچه در حدیث معروف و مقبول برادران اسلامی شیعه و سنّی آمده دلالت دارد که قرآن الهی همانند باران به زمین انداخته نشد، بلکه همسان روح مجرّد به ابدان و قلوب بشریّت توسط حضرت ختمی نبوّت(صل الله علیه و آله و سلم)آویخته شد که همچنان طرف بالای آن به دست بیدستی خدای سبحان است و طرف پایین آن به دست امّت اسلامی تا همگان با هم به آن اعتصام نمایند و همگی به سوی مقام برتر (هر کدام برابر کوشش خود) صعود نمایند و از این منظر نهی از منکر تفرّق، در کنار امر به معروف اعتصام قرار فضیلت وحدت با انزجار از رذیلت کثرتِ شوم و اختلافِ مشئوم که رهتوشه تلخ اصحاب مشئمت است، واقع شدهاند: ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا﴾[2]. این حبل متین اسلام که استحکام خود را از قدرت ازلی قدیر محض دارد، جامعه اسلامی را از هر حبل مَتین و پوسیده غیر دینی بینیاز، بلکه بیزار میکند ـ به امید آن ـ لذا امیرمؤمنان(علیه السلام) فرمود: «... عَلَیْکُمْ بِکِتَابِ اللَّهِ فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِینُ وَ النُّورُ الْمُبِینُ وَ الشِّفَاءُ النَّافِعُ وَ الرِّیُّ النَّاقِعُ وَ الْعِصْمَةُ لِلْمُتَمَسِّکِ وَ النَّجَاةُ لِلْمُتَعَلِّقِ ... مَنْ قَالَ بِهِ صَدَقَ وَ مَنْ عَمِلَ بِهِ سَبَقَ».[3]
دوم: قرآن حکیم و سنّت معصومان(علیهم السلام) که میزان حق و باطل و معیار صدق و کذب و مدار خیر و شرّ و محور حسن و قبح و سرانجام ملاک سعادت و شقاوتاند، ضمن تبیین اهل بهشت و سیرت محمود آنان و تشریح اهل دوزخ و عادت مذموم آنها، نموداری از جامعه عقلانی و جمعیت جاهلی را ترسیم فرمودهاند.
شعار اهل بهشت تسبیح خالق و تحیّت مؤمنان به او و فرجام آن همانند آغاز آنان حمد خداست: ﴿دَعْوَاهُمْ فِیهَا سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَتَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلاَمٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمِینَ﴾[4]
و دثار اهل دوزخ، دشنام به یکدیگر، بی زاری از همدیگر و درخواست عذاب افزونتر برای رقیبان است: ﴿کُلَّمَا دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَهَا﴾[5]﴿رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَیِنِ مِنَ العَذَابِ وَالعَنْهُمْ لَعْناً کَبِیراً﴾،[6] امّت اسلامی که مأمور به وحدت و مودّت و منهیّ از کثرت و عداوت است، باید نموداری از سیرت بهشتیان را در پرتو تمدن غنیّ و قویّ اسلام ارائه دهد و از صلاح الفت به سلاح تکفیر و نفرت روی نیاورد و ابزار استعمار، آلات استثمار، ادوات استعباد وسایل فرسوده استعمار بیگانه مخصوصاً استکبار جهانی و دسیسه صیهونیست نشود؛ هر چند هر آتشی که صیهانیه برافروزند، خداوند سبحان آن را خاموش خواهد کرد: ﴿کُلَّمَا أَوْقَدُوا نَاراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ﴾[7]. برادران اسلامی ما آگاهند که گروه نژادپرست اسرائیل زخم کهنه و به جا مانده از صدر اسلام در ساحت قدس حضرت پیامبر اعظم(صل الله علیه و آله و سلم)که خدای منّان آن حضرت را از خیانت مستمرّ و فریب فراگیر و عهد شکنی مستدام آنها خبر داد و چنین فرمود: ﴿وَلا تَزال تَطَّلِعُ عَلی خائِنَةٍ مِنهُم﴾[8].
البته خیانت در هر عصر و مصری متناسب با آن زمان و زمین است، امروز بارزترین خیانت به اسلام و جهان مسلمانان به کارگیری حربه زنگ زده تکفیر و ایجاد جنگ داخلی و از بین بردن حرث و نسل بیگناه است.
سوم: اسلام که دینی است همگانی و همیشگی برابر دو عنصر محوری کلّیت و دوام نقشه جامع جهاندانی، جهانداری و جهانآرایی را به خوبی در راستای تعلیم کتاب و حکمت و تزکیه نفوس مستعد طرح و توضیح داد؛ لذا وظایف متنوّع مسلمان در سه قلمرو ملّی، منطقهای و بینالمللی به خوبی بیان شده است؛ اصل جامع و فراگیر آن براساس عقل و عدل است. جریان عقل با تفسیر: «ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان»[9] روشن شد و داستان عدل که: «وَضعُ کُلّ شَیْءٍ فی مَوْضِعه» است با رهنمود خدای خالقِ هر شیء و شخص معلوم است. زیرا موضع اشیاء و اشخاص را تنها آفریدگار آنها تحدید مینماید و دیگران را از دخالت در مرزبندی مخلوقات خود تهدید کرده است. از این منظر میتوان گفت قوانین وضع شده دربارهٴ حقوق بشر فاقد صبغهٴ علمی است، زیرا موادّ قانونی و حقوقی از مبانی آنها استنباط میشود و مهمترین مبنا که سایر مبانی حقوقی مانند مساوات، مواسات، استقلال، آزادی، امنیّت، امانت، احترام متقابل، زندگی سالم و مسالمتآمیز و ... در پرتو آن رسمیّت مییابند. قانون مقدّس عدل است که مفهوم آن یعنی هر چیزی را در جای خود نهادن باشد، بسیار روشن است، اما حقیقت آن که آگاهی عمیق از موضع اشیاء، اشخاص، عقاید، اخلاق، حقوق و نظیر آنها است فقط در حوزه علمی آفریدگار آنها است و علوم وحیانی خدای سبحان که توسط پیامبران او به جامعه بشریت ارائه شد، تنها منبع استخراج مبانی یاد شده از آنهاست؛ لذا قانونهای تصویب شده بشری که از منبع وحیانی بهره نبرده است، هرگز صبغه علمی نخواهد داشت؛ زیرا مبنای بدون منبع همانند نهال بیریشه است که هرگز رشد نمیکند و بار نمیدهد. عقل تجربی و نیمه تجربی و تجریدی هرچند کارآمد و لازماند، لیکن نسبت به اسرار غیبی گذشته و آینده به ویژه خصوصیتهای پیچیده و پوشانده، صعب و مُسْتَصْعَبِ جریان معاد که تنها رهتوشه آن توحید تام و تقوای ناب است، آگاه نیست. قرآن کریم ضمن احترام به عقل خداداد و فکر و فطرت خدابخشوده، از عدم کفایت آن چنین استدلال میکند: ﴿رُسُلاً مُبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَکَانَ اللّهُ عَزِیزاً حَکِیماً﴾[10]. کلمهٴ بعد گرچه ظرف است و مفهوم ندارد، لیکن چون در مقام تحدید است مفهومی دارد که مقابل منطوق آن است؛ یعنی اگر وحی الهی نبود انسان میتوانست در ساحت ساهره معاد چنین احتجاج کند: خدایا تو میدانستی که بشر بعد از گذران وادی هولناک مرگ به عالم جاوید میرسد و در آنجا با احکام و لوازم خاص میماند، چرا راهبران نبوّت و رسالت که آنان را از علوم غیبی برخوردار نمودی، اعزام نکردی! این برهان نشان عدم کفایت عقل برهانی در عین لزوم آن دارد؛ یعنی خود عقل با رهنمود وحی از قصور خویش با خبر میشود، بلکه قبل از دلیل نقلی به ضرورت وجود وحی پی میبرد.
چهارم: در نظام هستی، اثربخشی از آنِ موجود نیرومند است. اقتدار جامعه در گرو اتحاد آن است. قدرت دینی و توانمندی اسلامی از بارزترین مصداق آیهای است که بیگانه را از تجاوز به حریم اَمْن مسلمانان ناامید میکند، گرچه تهاجم امّت اسلامی به مظلومان پذیرفته نیست؛ ولی صیانت از تعدّی ظالمان به قلمرو امّت اسلامی کاملاً عقلانی و مقبول است؛ آیهٴ: ﴿وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً﴾[11]، بیانگر استوار و ستبر شدن جامعه مسلمانان را در بر دارد به طوری که هیچ بیگانه خیال خام قرار دادن گزینه نظامی روی میز دولتمردان خود را در سر نپروراند و راز ناکامی مبتلایان به اختلاف آن است که عصارهٴ هر اختلاف به یک اتحاد مشئوم رجوع مینماید. تحلیل قرآن مجید در فروپاشی امّتِ آفتزدهٴ نزاع، این است که سستی و ضعف اوّلین اثر تلخ تنازع بوده و زوال رَوح عزّت و رخت بربستن شکوه و عظمت اوّلین پیامد زشت آن خواهد بود: ﴿.. ولاَتَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ﴾[12]. تنها نیروی مقتدری که میتواند قوّت را به ضعف و عزّت را به ذلت تبدیل نماید، اتحاد پلید و اتفاق نامیمون است زیرا دو گروهِ مُتخاصم هر کدام دو کار انجام میدهند که عصاره این چهار کار منحوس یک امر نامیمون است. یکی از دو کار زشت صَرف نیروی خود و کندن آن از هویّت خویش و دیگری کاربرد آن در کندن توان رقیب است، چنان که رقیب منازع نیز همین دو کار را دامن میزند. ثمر این چهار کار منسجم رخت بربستنِ عزّت و اقتدار جامعه است؛ یعنی این اتّحاد و انسجامِ زشت است که آن پیامد تلخ را به همراه دارد. و اگر اتّحادی که عصارهٴ چند کار مبارک است پدید آید، عزّت موعود و اقتدار نوید داده شد ظهور میکند که اثر پرافتخار زهور آن مایهٴ تحقق حدیث معروف است: «الاسلام یَعْلو ولا یُعلی علیه».[13]
پنجم: تفاوت اساسی سیره معصومان(علیهم السلام) و روش مشئوم مبتلایان به آفت غرور و اُفتِ جاهطلبی این است که آنان نموداری از حکمت کوثری پروردگارند و جامعه اسلامی را به محکمات راستین دعوت مینمایند و معاندانِ آن ذوات قدسی الگوی تشابهاند و اذناب خویش را به متشابهات فرا میخوانند. کلام نورانی باب مدینه علم نبوی(صل الله علیه و آله و سلم)راجع به لزوم اتحاد و پرهیز از اختلاف این است: «لَیْسَ رَجُلٌ فَاعْلَمْ أَحْرَصَ عَلَی أُمَّةِ مُحَمَّدٍ(صل الله علیه و آله و سلم) وَ أُلْفَتِهَا مِنِّی»[14] و نیز دربارهٴ نافع نبودنِ اختلافْ چنین است: «فَإِیَّاکُمْ وَ التَّلَوُّنَ فِی دِینِ اللَّهِ فَإِنَّ جَمَاعَةً فِیما تَکْرَهُونَ مِنَ الْحَقِّ خَیْرٌ مِنْ فُرْقَةٍ فِیما تُحِبُّونَ مِنَ الْبَاطِلِ وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ یُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَیْراً مِمَّنْ مَضَی وَ لاَ مِمَّنْ بَقِیَ»[15]. خدای سبحان هیچکس را از تفرّق و پراکندهگی خیر نداده و نخواهد داد.
آنچه در پایان این مکتوب مطرح میشود، لزوم احترام به همّت والای علمای بزرگ، امامهای جمعه و جماعت، اساتید و مدرسان دانشمند حوزههای علمی ترکمن صحرا است که مودّت و علاقه و افر خود را نسبت به اهل بیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) اظهار و در جریان تعزیت حضرت حسینبنعلی(علیهما السلام) و سایر شهدای کربلا همانند برادران شیعه خود سوگمندانه حضور یافته و قیام تاریخساز آن حضرت(علیه السلام) را در برابر دودمان ننگین اُمَوی و مروانی، مصداق بارز امر به معروف و نهی از منکر دانسته و حمایت خویش را از مبارزه خالصانه در برابر هر استکبار زیادیخواه اعلام داشتند. این هدف برین در قرن حاضر از حضرت امام خمینی(ره) و مراجع ممتاز جهان اسلام و مقام محترم رهبری و امّت بزرگواری است که تمدن اصیل خود را در تدیّن به اسلام ناب میداند. مجدّداً از مساعی مدبّرانه آن نماینده محترم ولیّ فقیه در استان گلستان و مردم بزرگ آن منطقه و آقایان محترم اهل سنّت و جوانان غیور و دینمدار آن مرز و بوم که مهد پرورش نامآوران علوم عقلی و نقلی بوده و میباشد، تقدیر میشود.
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
قم المقدسه
جوادی آملی
اسفند 1392
پایان پیام/
نظر شما