به گزارش سرویس دیگر رسانه های خبرگزاری شبستان و به نقل از جام؛ امیرمؤمنان على (ع) در میان جمعیتى سخن مى گفت. ابن الکوا ( سردسته منافقان) خطاب به امیر المؤمنین (ع) گفت: ای علی! تو گفته اى رسول خدا(ص) فرموده ما دیدیم و شنیدیم مردى بود که سن و سالش بیشتر از پدرش بود.
على (ع) فرمود: آیا این موضوع براى تو مهم است؟
او گفت: آرى! فرمود: آگاه تر از من (پیامبر) به من خبر داد حضرت عُزَیر نبی وقتى به سن پنجاه سال رسید، همسرش باردار بود، عزیز از خانه بیرون رفت و (مطابق داستان معروف که در آیه 259 سوره بقره آمده ) استخوانهاى پوسیده اى را در محلى دید و درباره معاد گفت: خدا چگونه اینها را زنده کند؟
خداوند او را به مردگان ملحق کرد، پس از صد سال او را زنده نمود (و الاغش را نیز زنده کرد) و صحنه معاد را به چشم دید و بر اطمینانش افزوده شد. وقتى به خانه برگشت، همسرش که باردار بود پسرى آورده بود و آن پسر صد سال عمر کرده بود، بنابراین آن پسر بزرگتر از پدرش که پنجاه سال داشت بود.
بصائر الدرجات
زمانی وجدانی، مصطفی، داستانها و پندها
پایان پیام/
نظر شما