خبرگزاری شبستان: به مناسبت فرا رسیدن بهار طبیعت که فصل نو شدن ها و شاد شدن ها است با حجت الاسلام رسول حسن زاده، نایب رییس موسسه علمی بهداشت معنوی پیرامون عوامل شادی در سبک زندگی به گفتگو نشسته ایم؛ گفتگوی ما را با این استاد حوزه و دانشگاه و مولف کتاب "نگاهی متفاوت به افکار نیل دونالد" می خوانید:
به ظاهر امروز شادی از زندگی افراد جامعه رخت بربسته و به نوعی افسردگی و ناراحتی جایگزین آن شده است؛ دلیل این موضوع چه می تواند باشد؟
انسان دارای یکسری احساساتی است که این احساسات و هیجانات، آن بُعد اصلی زندگی را تشکیل می دهند که برخی از آنها شادی هستند. شادی در دین اسلام احساس صرف تنها نیست بلکه خدا نیز که احساس در او جریان ندارد، یکی از نامهایش سرور است و اگر بخواهیم به آن شادی واقعی دست پیدا کنیم، باید به این مرتبه یعنی مرتبه سرور برسیم. لذا شادی در دین ما مراتبی بالاتر از تعریف عامیانه آن دارد.
چطور می توان به این شادی دست یافت؟
اگر بخواهیم این مساله را ریشه یابی کنیم، باید ببنیم شادی و افسردگی که به سبک زندگی مردم باز می گردد، چه منشایی دارد. منشا شادی احساس رضایتمندی است که باید در سبک زندگی افراد جامعه جای خود را پیدا کند و معمولا امروز وقتی از مردم در خصوص میزان رضایتمندی سوال می شود، آنها احساس نارضایتی دارند و بیان می کنند ما در زندگی خود مشکل داریم. نباید فراموش کرد که همه در زندگی خود مشکل دارند اما نباید به دلیل وجود آن خود را از زندگی محروم کرد.
نکته مهمی که در اینجا باید توجه کرد آن است که با وجود مشکلات، برخی افراد با زندگی مشکل دارند نه در زندگی. باید به این عبارت دقت شود. فردی که از اساس با زندگی مشکل دارد، نمی تواند فردی شاد باشد و فردی که در زندگی مشکل دارد، جایگاه او فرق می کند. باید به این موضوع رسید که سیستم زندگی انسان طوری طراحی شده است که خداوند نیازها و شادی های او را در نزد خود قرار داده است و شادی اصلی نزد اوست. البته گاه غم هایی نیز از جانب خداوند به انسان ها داده می شود و همه غم ها مذموم نیست بلکه گاه هدیه الهی است.
چطور غم می تواند هدیه الهی باشد؟
ببینید برخی مواقع غم ها بر انسان نازل می شود تا اوج تنهایی را حس کرده و هیچ تکیه گاهی را جز خدا برای خود نبیند و به او برسد و تکیه کند. گاهی نیز غم به دلیل عذاب وجدانی که از گناه حاصل می شود که اگر این نباشد، انسان دچار توبه و انابه نمی شود و بنابراین این غم پسندیده است.
اما به طور کلی شادی باید تعریف شود، متاسفانه ما گاه در تعریف فرهنگ، معنویت یا شادی و امثال آن دچار اشتباه می شویم. به طور مثال برخی شادی را به قهقهه تعریف می کنند برای همین بسیاری از جنبش های نوپدید و کاذب به افراد توصیه می کنند که 10 دقیقه بدون فکر کردن به مشکلات بخندند و شاد باشند. در واقع این خنده مصنوعی و پاک کردن صورت مساله بوده که مشکلی را حل نمی کند و موقتی است. اسلام دستور به پاک کردن صورت مساله نمی دهد بلکه توصیه به ریشه یابی غم های زندگی می کند. گاهی این غم های آنچنان زیاد می شود که از آن تعبیر" ادبار" می شود؛ اینها نشانه هایی است که باید درمان شود و با مسکن ده دقیقه خنده درست نمی شود همان طور که فردی درد در بدن خود حس کند، به سراغ دکتر می رود و او مسکن برای ریشه کن شدن مشکل تجویز نمی کند بلکه آزمایش هایی انجام می دهد تا به ریشه بیماری پی برده و سپس آن را با درمان ریشه کن می کند.
ورود سبک زندگی غربی به جامعه ایرانی تا چه اندازه شادی را در زندگی ما کمرنگ کرده است؟
برخی گمان می کنند سبک زندگی مرفهی که غرب تعریف می کند، شادی را به ارمغان می آورد در صورتی که این طور نیست. حتی پائولو کوئیلو که یکی از سردمداران جنبش های معنوی است، وقتی به ایران می آید و با مردم در مراسم سوگواری اهل بیت (ع) مواجه می شود، بیان می کند من تا کنون گمان می کردم انسان ایده آل انسان شاد است. او با دیدن چهره های آرام و معنوی و حزین تصویر سازی زیبایی در ذهن خود کرده بود و به این مطلب رسیده بود. البته این حزن زمانی زیبا است که منشا آن از افسردگی و یاس نباشد.
چه عواملی می تواند شادی را در سبک زندگی ما به ارمغان آورد؟
ببینید عوامل متعدد است؛ گاهی وجود یک بچه و حرکات شیرین او در زندگی شادی آفرین است که ما انسان ها در مواقع بسیاری خود را از این نعمت محروم می کنیم. به طور مثال آن قدر سرگرم کار شده ایم و بچه را به مهدکودک می سپاریم که وقتی برای بودن با او و دیدن و لمس شیرینی های حرکات او را از خود گرفته ایم. در حالی که در روایات ساعاتی نیز به تفریحات اختصاص داده شده است. امام کاظم (ع) توصیه می کنند که اوقات شبانه روز خود را به سه بخش تقسیم کنید؛ هشت ساعت کار، هشت ساعت عبادت و هشت ساعت تفریح. ما انسان ها از این هشت ساعت خود را محروم کرده ایم و غرق کار شده ایم.
عامل دیگر داشتن دیدگاه سخت گیرانه به زندگی است؛ اغلب انسان ها زندگی را به خود سخت گرفته اند و همین موجب شده تا یاس و ناامیدی و غم در زندگی آنها حاکم شود. از سوی دیگر در روایات تاکید شده است اگر کوهی از غم هم در دل دارید، هنگام مواجه با مردم صورت خندانی داشته باشید، در صورتی که ما امروز در جامعه خود به طور معمول خلاف این مساله را مشاهده می کنیم.
گاهی برخی عوامل توفیق زا، شادی را در زندگی به ارمغان می آورد. شخصی خدمت امام صادق (ع) رسید و گفت من چهل سال در زندگی خود گره داشتم و دعاها و اذکاری بسیاری را با خود همراه آورده بود و به امام آنها را عرضه کرد. سپس گفت می خواهم بدانم کدامیک از این ابزار مشکل من را حل کرده است. امام (ع) لبخندی زد و گفت هیچ کدام! یادت می آید روزی زن و شوهری در حال طلاق بودند و فرزند آنها با دیده غمناک به آنها می نگریست و تو مانع این طلاق و جدایی شدی و همین موجب لبخند آن فرزند شد؟ آن لبخند گره از کار تو باز کرد.
متاسفانه امروز ما نسبت به همدیگر بی تفاوت شده ایم و همین عامل باعث می شود در بسیاری مواقع گره از کار ما نگشاید.
همچنین برخی از زمان ها و مکان ها نیز می تواند در ایجاد شادی دخیل باشد؛ به طور مثال فصل بهار و دیدن زیبایی های آن نیز شادی آفرین است یا رفتن به مجالس دعا. بنابراین ما نباید از این فرصت های غافل باشیم.
پایان پیام/
نظر شما