به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان غلامحسین دینانی، استاد بازنشسته فلسفه دانشگاه تهران در همایش بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی که دوشنبه، پنجم اسفند برگزار شد در سخنرانی خود با عنوان"ویژگی های شرح خواجه بر اشارات" گفت: عقل و شرع و وحی عظیم تریم مساله ای است که بشر با آن سرو کار دارد و تمام مسائل از فروع همین موضوعات هستند.
وی با اظهار خرسندی از اینکه عقل و اندیشه در میان تمامی ادیان آسمانی وجود دارد، ادامه داد: پیامبر (ص) معجزه خود را در اژدها شدن عصا یا شفای کور و زنده کردن مرده نشان ندادند، هر چند این معجزات بی ارزش یا پیش پا افتاده نیستند، اما مهمتر از اینها معجزه ای است که حضرت محمد (ص) آورد و آن کتابی است که اگر همه عالم جمع شوند نمی توانند یک آیه مانند آن را بیاورند؛ بنابراین در یک کلمه معجزه پیامبر اسلام (ص)، سخن بود و این معجزه عظیمی است.
دینانی تصریح کرد: ماهیت سخن، ظهور عقل است و وقتی عقل نباشد، سخن تنها صوتی است که حیوانات هم صوت دارند لذا قرآن کریم سخن است و شخن ظهور اندیشه است و اندیشه یعنی عقل. وحی نیز سخن است که منشا الهی دارد و عقل هم از کوه و سلول و جسم در نمی آید بلکه الهی است و بلاهت می خواهد کسی بگوید عقل از سلول و ذهن در می آید؛ بنابراین وحی نیز عقل است اما عقلی ویژه و اگر وحی نامعقول بود، مورد پذیرش واقع نمی شد.
وی با بیان اینکه فقها و فیلسوفان افرادی مشخص هستند اما متکلمان کسانی هستند که در هر دینی وجود دارند، عنوان کرد: متکلمان جماعتی هستند که می کوشند شریعت را از طریق برهان مشخص کنند و تکلیف آنها بر خلاف فیلسوفان، از ابتدا مشخص است. متکلم از اول می داند باید عقاید دینی را هر طور شده عقلانی کند بنابراین گاه جدل می کند و گاه خطابه.
دینانی بیان کرد: تا زمان خواجه نصیرالدین طوسی اهل سنت در کلام از شیعه جلوتر یود و وقتی خواجه نصیر وارد میدان شد کلام شیعی اوج گرفت و نه تنها او به علم کلام ارتقا بخشید، بلکه کلام را تبدیل به فلسفه الهی کرد؛ کتاب تجرید العقاید او که ظاهرا کلامی است، از کتب فلسفی چیزی کم ندارد و تا کنون شرح های فراوانی بر آن نوشته شده است.
این استاد فلسفه تاکید کرد: بدون تعارف باید بگویم اگر خواجه نصیر به ظهور نرسیده بود، ما ملاصدرا و شاگردان او علامه طباطبایی را هم نداشتیم، همچنان که امروز اهل سنت ندارد و در جهان آنها یک فرد همطراز خواجه نصیر یا علامه طباطبایی پیدا نمی شود هر چند فیلسوف غربی در میان آنها فراوان است.
عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران خواجه نصیرالدین طوسی را فیلسوف گفتگو خواند و گفت: خواجه نصیر هنر خود را در گفتگو و سخن می داند و شرح زندگی او بسیار غم انگیز است چرا که دائم در حال گریز از دشمن بوده اما عجیب است با تمام این سختی ها آثار فراوانی در زمینه های گوناگون از جمله فلسفه، نجوم، ریاضیات، کلام و ... از خود بر جای گذاشته است.
وی تصریح کرد: خواجه نصیر مرد بسیار بزرگی است و خدمات فراوانی را به شیعه عرضه کرد؛ او 400 منجم، ریاضی دان، حکیم و اندیشمند را در مراغه گرد هم جمع کرد و رصد خانه ای را ساخت. اما از جمله مهم ترین اقدامات او نگارش شرح اشارات است. زمانی فلسفه در دادگاه محاکمه می شد، و در راس محکوم کنندگان امام محمد غزالی بود که کتابی بر رد فلاسفه با عنوان "تهافت الفلاسفه" نوشت، این کتاب به سراسر جهان اسلام پخش شد و او بیست مساله از فلسفه استخراج کرد که بر طبق سه مساله فلاسفه اسلامی را کافر و بر طبق هفده مساله دیگر فلاسفه را فاسق خواند و با این رویکرد فلسفه در جهان اسلام نابود شد.
وی با تاکید بر این که جامعه ای که فلسفه ندارد، عقب مانده است، اظهار کرد: در این راستا دو تن در مقام دفاع از فلسفه منزوی شده برآمدند؛ در مرحله اول ابن رشد اندلسی بود که کتابی بر رد کتاب غزالی نوشت اما ناگهان در کمال تاسف او در مسائلی علیه ابن سینا با غزالی رفیق شد و این نقطه ضعف ابن رشد است. از سوی دیگر ابن رشد با همه عظمتی که در غرب دارد و آثار او تاثیرگذار هستند (امروز در غرب آثار او بازخوانی می شوند) اما پیروی نداشت و شاگردی نتوانست یا نشد تربیت کند و بعد از او در اندلس فیلسوف هم طراز او نداریم تا ابن خلدون که البته او هم بیشتر جامعه شناس و تاریخ دان بوده است.
دینانی نصریح کرد: پیش از خواجه نصیر، امام فخرالدین رازی و خلف غزالی، شرحی بر اشارات ابن سینا نوشت و او با خود عهد می بندد در این نوشتار با این که در حال نوشتن شرح است، ایرادی به هر قیمتی شده بر ابن سینا وارد کند. خواجه وقتی این کتاب را مشاهده کرد اقدام به نوشتن کتاب شرح اشارات کرد و در واقع کتاب او دفاع از فلسفه و پاسخی است به امام فخر رازی.
وی خاطرنشان کرد: اگر خواجه نبود این کتاب را بنویسد، کسی نمی توانست حرف های بی اساس فخرالدین و امام المشککین را بدهد؛ او چنان قدرتی در ایجاد تشکیک داشت که می توانست ثابت کند روز شب است و همه باور می کردند و او در ایجاد تشکیک بی نظیر بود. اگر ابن رشد شاگرد نداشت اما خواجه نصیر جانشینی داشت و بدون تردید ملاصدار شاگرد با واسطه خواجه است.
پایان پیام/
نظر شما