به گزارش خبرگزاری شبستان از جنوب کرمان، چند روز گذشته یکی از سایت های خبری پرده از زندگی غم انگیز پسری نوجوان برداشت که زخم مادرزاد روی سرش باعث انزوا و تنهایی اش شده است.
صالح، کلاس ششم ابتدایی در چاه ابراهیم زندگی می کند؛ 150 کیلومتر دورتر از شهر رودبار جنوب، روستایی که تا سال 85 توجه چندانی به آن نشده بود و بعد از آن یک راه ارتباطی خاکی این روستا را به شهر اتصال داده است.
صالح فرامرزی در گفتگوی تلفنی با خبرنگار شبستان که با همکاری یک معلم رودباری میسر شد می گوید که 4 خواهر و 5 برادر هستند و تاکنون پزشکانی که به روستا آمده اند، هیچ مرهم و داروئی به او نداده و گفته اند طوری نیست.
اگرچه صالح درد مداوم ندارد به جز زمانی که ضربه ای هر چند اندک به سرش می خورد؛ اما درد بی صدای زندگی صالح زمانی است که عفونت زخمش عود می کند و دوستانش از بوی بد آن فراری می شوند.
زخم بزرگ روی سر این نوجوان گاهی خشک است و گاهی سر باز کرده، عفونی می شود و بوی تعفن آن باعث عدم ارتباط دوستان و نزدیکان و انزوای صالح می شود.
زندگی در روستائی دورافتاده و تنگدستی سرپرست خانواده مانع مراجعه به پزشکان حاذق در شهرهای بزرگ شده و فقط به پزشکان رودبار جنوب اکتفا شده است.
صالح علی رغم تحصیل در مدرسه ای با 79 دانش آموز و نگاه های کنجکاو و شیطنت های کودکانی که نمی دانند همکلاسی شان چه دردی را تحمل می کند از علاقه اش به مدرسه و ادامه تحصیل می گوید و از آرزوهایی که در یافتن مرهمی بر درد و زخمش خلاصه می شود.
پایان پیام/
نظر شما