به گزارشخبرنگار ادبیات خبرگزاری شبستان، مراسم پایانی اولین جایزه کتاب بلخ روز 28 بهمن ماه با حضور «سیدعباس صالحی» معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، «ابوذر ابراهیمی ترکمان» رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، «دکتر افتخار حسین عارف» رئیس موسسه فرهنگی اکو و جمعی از فعالان فرهنگی ایران و افغانستان در پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری برگزار شد.
«سیدعباس صالحی» معاون فرهنگی وزارت ارشاد، در این مراسم با اشاره به روابط ایران و افغانستان گفت: روابط ایران و افغانستان نه تنها در طول تاریخ وجود داشته بلکه فراتاریخی است و این روابط از دوره اساطیری مطرح بوده است. همان طور که می دانیم به روایت فردوسی، زال پسر سام با رودابه دختر مهراب کابلی ازدواج میکند و قهرمانی شاهنامه از دل این ازدواج برمیآید. بعدها هم آنگاه که تاریخ تدوین میشود روابط این دو ملت تداوم ویژهای می یابد.
وی به کتیبههای هخامنشیان که نام اقوام آریایی در آنها مطرح میشود، اشاره کرد و افزود: در این کتیبه ها قومهای ایران و افغانستان امروزی نیز وجود دارند که قابل توجه هستند. پس از اسلام نیز این دو مجموعه با هم خندیده و گریستهاند با هم شادی کرده و غمها را تقسیم کردهاند. بلخ و نیشابور در قرن سوم و چهارم با هم اوج تمدن را تجربه کرده و آنگاه که حمله مغول آغاز شد بلخ سالیانی زودتر و نیشابور سالیانی دیرتر فروریختند و جوامعی را در فراغ تمدنی خود نهادند.
صالحی ادامه داد: این دو ملت اشتراکات و ارتباطات متعددی داشته و دارند. گذشته از این، تاریخ دراز دو ملت زبان فارسی علقه مشترک بعدی میان این دو ملت است. اگر سه ملت هستند که زبان فارسی در آنها رسمی است باز ایران و افغانستانند که هم با این زبان سخن میگویند و هم به این زبان مینویسند و با مکتوبات خود بیگانه نیستند.
وی، شعر را زبان پیونددهنده ملت ایران و افغانستان دانست و گفت: از گذشته تاکنون شعر پیونددهنده این دو ملت بوده است؛ شاعران دو ملت در طول تاریخ حلقه وصل اتصال زبانی، فرهنگی و قومی دو کشور بودند همچنین در حوزه آیینها و مراسمها و حوزه فرهنگ عمومی مشترکات دو ملت بس گسترده و فراوان بوده است. اشتراکات دینی و فرهنگی بین دو ملت عمیق بوده و هر جامعه اسلام را با رگ و پوست و از عمق وجود پذیرفتند.
معاون امور فرهنگی وزارت ارشاد حضور جریان شیعی مقتدر بر افغانستان به مانند ایران از نقطههای مشترک دیگر دو ملت برشمرد و بیان کرد: انقلاب اسلامی ایران نیز یک نگاه مضاعف در این قرابتها ایجاد کرد. پژواک انقلاب یک پژواک فراملی بود اما در حوزه افغانستان تأثیرات ویژه خود را گذاشت. شعر و ادبیات برادران افغان ملهم شده از انقلاب ایران بود و عملا بخشی از شعاع انقلاب در ادبیات نوین افغان خود را نمایان کرده است. همچنان که امروزه به سختی می توان شعر و ادبیات انقلاب را از شعر و ادبیات افغانستان متمایز کرد.
وی در توضیح این مطلب گفت: هر دو مجموعه با یک لحن و تشابه بسیار از این حادثه بزرگ سخن می گویند، همچنین مجموعه در فضای این سه دهه دغدغه استقلالخواهی و مبارزه با قدرت طلبیهای فزاینده استعمار را داشته اند شعار استکبارستیزی شعار هویتی هر دو ملت بوده است. چند دهه مقاومت مردم افغانستان نیز مقاومت برای اسلام بود مقاومت علیه قدرتطلبیهای لیبرالی غربی بود. هر دو جامعه ایران و افغانستان درگیر این افزون خواهیها بودند و همچنان کینهای که استکبار از هر دو ملت دارد بابت این مسیر عزت خواهی و استقلال طلبی است.
صالحی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به جریان تکفیری در کشورهای اسلامی، خاطرنشان کرد: دو ملت ایران و افغانستان درگیر جریان های تکفیری و خشونت طلبانه هستند، جریانهایی که نمیخواهند اسلام با وجه رحمانی و انسانی به نمایش درآید. جریان های تندگرایانه افراطی مشکلات بسیاری برای مشترکات گسترده ملت ایران و افغانستان ایجاد می کند که لازم است برای مقابله با این جریان ها توجهات جدیتری به ابعاد این اشتراکات صورت گیرد.
وی تصریح کرد: نگرشهای افراطی قومی مذهبی که تلاش میکند چه در ایران و چه در افغانستان اشتراکات را ندیده گرفته و بر افتراقات دو ملت تأکید کند، مانع تداوم ارتباط هویتی در جامعه است. همچنین کلیشههای غلط، صنعت اطلاعرسانی و ... مانع دیگری برای تداوم ارتباطات مطلوب است. کسانی که به تداوم این ارتباطات می اندیشند باید بکوشند با تدابیر و راهکارهایی این ارتباطات عمیق و گسترده را تداوم بخشند.همچنین از یک سو لازم است نکات رسانهای افزایش پیدا کند تا همبستگی دو ملت افزایش یابد.
معاون فرهنگی ارشاد در پایان به سه پیشنهاد برای افزایش تداوم روابط بین دو ملت اشاره کرد و توضیح داد: پیشنهاد نخست همان افزایش تحرکات رسانه ای است که به آن اشاره کردم چرا که رسانه ها مسئولیت اندکی در این زمینه ندارند اما پیشنهاد دوم من تشکیل مرکز مطالعات ایران و افغانستان که می تواند اقدامی برای مباحث میراثی، جاری و آیندهنگرانه باشد. این دو ملت باید از یک پشتوانه مطالعاتی عمیقتری برخوردار شوند. پینشهاد سوم شکلگیری یک پارلمان فرهنگی بین دو ملت است؛ امروز مفاخر زنده دو ملت اندک نیستند این پارلمان می تواند راهی برای ارتباطات گسترده باز کند.
پایان پیام/
نظر شما