به گزارش خبرگزاری شبستان، استاد محسن اسماعیلی در جلسه شرح نهج البلاغه که چهارشنبه شب ها بعد از نماز مغرب و عشا در محل سابق حزب جمهوری اسلامی، سرچشمه تهران برگزار می شود گفت: در نگاه امیرالمومنین دروغ "ننگ اخلاق های زشت" است. یعنی در همه زشتی ها دروغ زشت ترین آن ها و ننگ آن هاست. آن قدر دروغ بد است که امام فرمود: بدی ها از دروغ ننگشان می آید.
متن کامل جلسه درس شرح نهج البلاغه استاد محسن اسماعیلی 23 بهمن ماه در مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی به شرح ذیل است:
وَ قَالَ [علیه السلام] لِابْنِهِ الْحَسَنِ [علیه السلام] یَا بُنَیَّ احْفَظْ عَنِّى أَرْبَعاً وَ أَرْبَعاً لَا یَضُرُّکَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ وَ أَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ وَ أَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ وَ أَکْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ یَا بُنَیَّ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرَّکَ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِیلِ فَإِنَّهُ یَقْعُدُ عَنْکَ أَحْوَجَ مَا تَکُونُ إِلَیْهِ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ
فَإِنَّهُ یَبِیعُکَ بِالتَّافِهِ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَادَقَةَ الْکَذَّابِ فَإِنَّهُ کَالسَّرَابِ یُقَرِّبُ عَلَیْکَ الْبَعِیدَ وَ یُبَعِّدُ عَلَیْکَ الْقَرِیبَ .
به فرزندش امام حسن [علیه السلام] فرمود : پسرم ! چهار چیز از من یادگیر (در خوبى ها ) ، و چهار چیز به خاطر بسپار (هشدارها)، که تا به آن ها عمل مى کنى زیان نبینی:
الف ـ خوبى ها
1 ـ همانا ارزشمند ترین بى نیازى عقل است . 2 ـ و بزرگ ترین فقر بى خردى است . 3 ـ و ترسناک ترین تنهایى خود پسندى است . 4 ـ و گرامى ترین ارزش خانوادگى ، اخلاق نیکوست.
ب ـ هشدار ها
1 ـ پسرم ! از دوستى با احمق بپرهیز ، چرا که مى خواهد به تو نفعى رساند اما دچار زیانت مى کند.
2 ـ از دوستى با بخیل بپرهیز ، زیرا آنچه را که سخت به آن نیاز دارى از تو دریغ مى دارد.
3 ـ و از دوستى با بدکار بپرهیز، که با اندک بهایى تو را مى فروشد.
4 ـ و از دوستى با دروغگو بپرهیز که به سراب ماند: دور را به تو نزدیک ، و نزدیک را دور مى نمایاند.
در ادامه مباحث گذشته؛
فقره آخر را کمی بیشتر توضیح می دهیم:
گفته شد که
در نگاه امیرالمومنین دروغ "ننگ اخلاق های زشت" است. یعنی در همه زشتی ها دروغ زشت ترین آن ها و ننگ آن هاست. آن قدر دروغ بد است که امام فرمود: بدی ها از دروغ ننگشان می آید.
درخصوص تفاوت کاذب و کذاب هم توضیحی دادیم و گفتیم که
کاذب کسی است که گهگاهی دروغ می گوید، اما کذاب عادتش دروغ است؛ روش و منش او دروغ است. نمی تواند دروغ نگوید.
از امام صادق سوال شد: الکذاب هو الذی یکذب فی الشئ؟حضرت فرمودند: لا، ما من أحد إلا ویکون منه ذلک، ولکن المطبوع. یعنی بالاخره ممکن است از دهن کسی در رود و دروغی بگوید. کذاب کسی است که طبعش و خلقش دروغگویی شده است.
در روایتی داریم:
ما یزال أحدکم یکذب حتى لا یبقى فی قلبه موضع إبرة صدق فیسمى عند الله کذاباً
سپس این سوال
را مطرح کردیم که آیا کذاب
یعنی کسی که "زیاد" دروغ می گوید؟
و گفتیم که بله؛ اما
گروه دیگری هم هستند که کذابند: آن ها که دروغ های بزرگ می گویند
برخی دوستان سوال هایی مطرح کردند که لازم دیدم کمی بیشتر توضیح دهم.
ما از آیات و روایات این گونه می فهمیم که دو دسته افراد مصداق کذاب هستند (در فارسی تعبیر مناسبی برای تفکیک کاذب و کذاب از هم نداریم. شاید تعبیر دروغگو را ما بیشتر به جای کذاب استفاده می کنیم، نه آن کس که از دهانش در می رود و دروغی می گوید).
دسته اول آن ها که زیاد دروغ می گویند و دسته دوم آن ها که دروغ های گنده می گویند. دروغ بزرگ گفتن نیز نشانه کذاب بودن است.
در سوره ص آمده است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
ص وَالْقُرْآنِ ذِی الذِّکْرِ ﴿1﴾
بَلِ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی عِزَّةٍ وَشِقَاقٍ ﴿2﴾
کَمْ أَهْلَکْنَا مِن قَبْلِهِم مِّن قَرْنٍ فَنَادَوْا وَلَاتَ حِینَ مَنَاصٍ ﴿3﴾
وَعَجِبُوا أَن جَاءهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْکَافِرُونَ هَذَا سَاحِرٌ کَذَّابٌ ﴿4﴾
أَجَعَلَ الْآلِهَةَ إِلَهًا وَاحِدًا إِنَّ هَذَا لَشَیْءٌ عُجَابٌ ﴿5﴾
پیامبر گرامی اسلام از زمان جاهلیت به "امانت" و "صداقت" شهره بودند. به ایشان اعتماد داشتند. اما چه می شود که به یکباره کفار ایشان را، که حتی یک دروغ هم از او نشنیده بودند، "کذاب" خطاب می کنند؟ او که یک حرف بیشتر نزده بود و آن دعوت به اله واحد بود. پس چرا به او گفتند کذاب؟
چون می گفتند که همین یک حرفش، خیلی حرف عجیبی است! می گفتند همین یک دروغ، نعوذبالله، آنقدر گنده است که برای کذاب بودنش کافی است.
این موضوع منحصر به پیامبر ما هم نبوده است.
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآیَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِینٍ ﴿23﴾
إِلَى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ کَذَّابٌ ﴿24﴾
إِلَى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ کَذَّابٌ ﴿24﴾
در این آیه از 3 نفر اسم آمده است:فرعون و هامان و قارون، که به ترتیب طاغوت های سیاسی، تبلیغاتی و اقتصادی بودند.
می فرماید وقتی موسی علیه السلام را برای انذار 3 طاغوت زمانش فرستادیم؛ او را ساحر و کذاب نامیدند و هر سه هم در این تهمت متفق القول بودند. او را لاف زن و کذاب و هوسباز خطاب کردند.
و یا در سوره حاقه و در آیات 40 تا 48، خداوند می فرماید که این قرآن گفتار رسول کریمی است که شاعر و کاهن نیست و ... در نهایت می فرماید: ما به راستى مىدانیم که از [میان] شما تکذیبکنندگانى هستند.
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ ﴿40﴾
وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِیلًا مَا تُؤْمِنُونَ ﴿41﴾
وَلَا بِقَوْلِ کَاهِنٍ قَلِیلًا مَا تَذَکَّرُونَ ﴿42﴾
تَنزِیلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِینَ ﴿43﴾
وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ ﴿44﴾
لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ﴿45﴾
ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِینَ ﴿46﴾
فَمَا مِنکُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِینَ ﴿47﴾
وَإِنَّهُ لَتَذْکِرَةٌ لِّلْمُتَّقِینَ ﴿48﴾
وَإِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنکُم مُّکَذِّبِینَ ﴿49﴾
در ذیل این آیات روایتی از امام هفتم علیه السلام آمده و این آیات را مربوط به وقتی دانسته اند که پیامبر اکرم خواستند امیرالمومنین را ولی امر مومنین بعد از خود قرار دهند. آن گاه بود که پچ پچ ها شروع شد و برخی به یکدیگر گفتند: ان محمدا کذابا (پناه بر خدا) و گفتند: وما امره الله بهذا فی علی؛ خدا درباره علی او را به این موضوع، ولایت امر، امر نکرده است و ...
که این آیات را خداوند نازل می فرماید.
نتیجه: اگر کسی
بدون استناد، ادعای بزرگی کرد؛ او نیز کذاب است.
ابن شهرآشوب در مناقب از امیرالمومنین علیه السلام نقل می کند:
أنا عبد الله وأخو رسول الله، وأنا الصدیق الأکبر والفاروق الأعظم،
لا یقوله غیری إلا کذاب
امام حسن عسکری علیه السلام در حدیثی می فرمایند:
اوصیکم بتقوی الله و الورع فی دینکم و الاجتهاد لله و صدق الحدیث و اداء الامانة الی من ائتمنکم من بر او فاجر و طول السجود و حسن الجوار فبهذا جاء محمد صلی الله علیه و آله صلوا فی عشایرهم و اشهدوا جنائزهم و عودوا مرضاهم و ادو حقوقهم فان الرجل منکم اذ ورع فی دینه و صدق فی حدیثه وادی الامانته و حسن خلقه مع الناس قیل هذا شیعی فیسرنی ذالک اتقو الله و کونوا زینا و لا تکونوا شینا جر و الینا کل مودة و ادفعوا عنا کل قبیح فانه ما قیل فینا من حسن فنحن اهله و ما قیل فینا من سوء فما نحن کذالک،
لنا حق فی کتاب الله و قرابة من رسول الله و تطهیر من الله لا یدعیه احد غیرنا الا کذاب، اکثروا ذکر الله و ذکر الموت و تلاوة القرآن و الصلوة علی النبی صلی الله علیه و آله فان الصلوة علی رسول الله عشر حسنات، احفظوا ما وصیکم به و استودعکم الله و اقراء علیکم السلام.
شما را به تقوای الهی، پرهیزکاری در دین، جهاد کردن در راه خداوند، راست گویی، رد امانت از کسی که گرفته اید نیکوکار باشد یا بد کار، طول سجود، نیکی به همسایه ها توصیه می کنم؛ این ها چیز هایی است که حضرت محمد صلی الله علیه و آله آورده است، بر اقوام خود درود بفرستید، به جنازه های همدیگر حاضر شوید، مریض های همدیگر را عیادت کنید، حقوق هم نوعان خود را ادا کنید، چون که اگر مردی در دین خود ورع را پیشه کرد، راست گفت، امانت را خیانت نکرد و با مردم رفتار نیک کرد می گویند این شیعه است [نمونه باشید] من از این کار خوشحال می شوم، تقوای الهی پیشه کنید، زینت ما باشید نه موجب سر شکستگی ما، همه دوستی ها را به سوی ما بکشید، و هر زشتی از ما دفع کنید، به خاطر که آنچه به ما نسبت داده می شود حسن و نیکو است، ما سزاوار آن هستیم، آنچه که بدی و زشتی است از ما دور است، برای ما در کتاب خدا حقی است، ما قرابت رسول خدا را داریم، آیه تطهیر در حق ما نازل شده،
اگر کسی غیر از ما این ادعا را بنماید او کذاب است، خدا را زیاد به یاد بیاورید، مرگ، تلاوت قرآن و درود فرستادن بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از یاد شما نرود، چون درود فرستادن به نبی خدا ده حسنه دارد، آن چه که من به شما نوشتم و وصیت کردم حفظ کنید؛ شما را به خدا می سپارم، و به شما درود می فرستم.
روایت را مرحوم ابنشعبه حرانی در تحفالعقول
نقل
کرده و خیلی از بزرگان امامیه هم آن را نقل کردهاند
.
این روایتی است که امام به همه شیعیان خطاب کرده اند و فرموده اند به همه شیعیان تاریخ این ها را برسانید. در انتهای روایت هم فرموده ند:
ای شیعیان آنچه که من وصیت کردم حفظ کنید و من شماها را به خدا میسپارم و با شما وداع میکنم.
در جلسه گذشته درباره مدعیان ارتباط با امام زمان نیز مطالبی گفتیم.
اکنون بهتر متوجه می شویم که چرا این مدعیان از مصادیق کذاب اند. عشق به امام زمان متعلق به شیعه و مسلمان نیست. مال همه است و همه منتظر منجی هستند. همه به آن امید آخرین چشم دوخته اند. حال اگر کسی شیادی کند و بگوید با امید ناامیدان مرتبط هستم؛ می دانید چه خسارت سنگینی بر جای می گذارد؟ او دارد آن اعتقادی را خراب می کند و به انحراف می کشاند که بشریت را زنده نگه داشته است.
امام عصر ارواحنا فداه در آخرین نامه به آخرین نایب خاص خود فرمودند:
...
تو ظرف شش روز آینده خواهى مرد، پس خود را براى مرگ مهیّا کن و به احدى وصیّت مکن که پس از وفات تو قائم مقام تو شود که غیبت تامّه واقع شده و ظهورى نیست مگر پس از اذن خداى تعالى و آن پس از مدّتى طولانى و قساوت دلها و پر شدن زمین از ستم واقع خواهد شد. و به زودى کسانى نزد شیعیان من می آیند و ادّعاى مشاهده می کنند، بدانید هر که پیش از خروج سفیانى و صیحه آسمانى ادّعاى رؤیت و مشاهده کند دروغگویی مفتر است.
خود حضرت فرموده اند که افرادی می آیند و ادعای مشاهده می کنند و اینها کذابند.
پس در دستگاه خداوند، هم تعداد دروغ مهم است و هم نوع دروغ.
اگر کسی با آن بزرگترین راز آفرینش در ارتباط بود، لو نمی دهد؛ فاش نمی کند.
آن کسی که نمازش درست نیست و در جلساتی که می گذارد محرم و نامحرم را رعایت نمی کند، می تواند ادعای ارتباط با امام زمان کند؟
آن کس که فرج را دور نشان می دهد، حال آنکه: انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا؛ و آن کس که چیزی که خدا وعده نداده را وعده می دهد، می تواند ادعای ارتباط کند؟
حضرت علی علیه السلام در این روایت می فرمایند: دروغگو مانند سراب است؛ جالب آن که در قرآن کریم، اعمال کافران نیز به سراب تشبیه شده است:
والذین کفروا أعمالهم کسراب بقیعة یحسبه الظمآن ماء
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
همه طالب آب هستند؛ ولی کفار به سراب و مومنین به آب می رسند.
و با این وصف، این فرمایش مرحوم آسید علی آقای قاضی برایمان بیشتر قابل فهم می شود که فرمود:
اگر کسی نصف عمر خود را دنبال استاد و عاللم بگردد ضرر نکرده است.
و اکنون این سوال مطرح می شود: چه کسانی عالم نمای کذاب اند؟ در ادامه توضیح می دهیم...
پایان پیام/
نظر شما