خبرگزاری شبستان، به نظر می رسد که نقشه منطقه خاورمیانه پس از برافروخته شدن قیام های مردمی برای دستیابی به آزادی شاهد ترسیم و علامت گذاری دوباره خواهد بود و از توافقنامه سایکس پیکو(1916) و توافقنامه های دیگر که منطقه خاورمیانه را به کشورهای جداگانه تقسیم کرد، دور می شوند.
قیام های مردمی برای کسب آزادی خبر خوبی است، اما خبر بد این است که احتمال دارد که نقشه خاورمیانه در سالهای آینده شاهد کشورهای جدیدی همچون جنوب سودان، کردستان و چه بسا شرق لیبی، صحرای غربی در مراکش و جنوب یمن باشد و حتی امکان دارد که سوریه به سه کشور سنی، علوی و دروزی تقسیم شود و اسرائیل اشغالگر در حال تماشای این تکه تکه شدن ها و تقسیمها و چگونگی استفاده از این موقعیت باشد.
این نوع نگاه حتی پیش از برپایی رژیم جعلی اسرائیل یکی از سیاست های خارجه اسرائیل بوده است. این رژیم همیشه بر تلفیق و بالا بردن روح مجادله بین کشورهای عربی و کشورهای اسلامی دیگر تکیه کره است و بروز اختلافات و انشعابات بیشتر در آینده به معنی تسهیل در مانوردادن اسرائیل در منطقه است.
با این حال، اسرائیل و غرب در حال حاضر نسبت به حوادث کشورهای عربی، انقلاب ها و قیام های مردمی هراسانند، چرا که در نهایت به نابودی بسیاری از مزدورانشان در منطقه منجر می شود، به همین دلیل "شیمون پرز" رئیس اسرائیل به سرعت نسبت به تغییرات ریشه ای در جهان عرب هشدار داد و هرگونه تلاش ممکن برای از سرگیری سریع مذاکرات صلح را خواستار شد.
ولی غرب و دست پرورده اش - اسرائیل- به پیامد های این انقلاب ها و رویدادهای دیگر که منطقه در دهه اخیر شاهد آن بود، می نگرند و امیدوار به تقسیم بیشتر کشورهای عربی و اسلامی به کشورهای کوچک و پس از آن تضعیف بزرگی و عزت این کشورها هستند.
آنها امیدوارند که ترسیم نقشه خاورمیانه در قرن 21 به شکل های مختلف خواه از طریق جنگها و خواه انشعابات انجام بگیرد به مانند جنگ آمریکا علیه عراق که هشت سال پیش آغاز شد و به سرکوبی نظام مرکزی و درگیری نژادی در مناطق این کشور مختلف انجامید و یا همه پرسی اخیر درباره تقسیم سودان که به دو دولت جنوب و شمال منجر شد.
"پاراگ خانا" محقق و پژوهشگرآمریکایی در کتاب جدیدش به نام "اداره جهان چگونه است" که پیش از دو انقلاب تونس و مصر منتشر شد، پیش بینی می کند که جهان که در حال حاضر 200 کشور دارد، در دهه های آینده مشتمل بر 300 کشور مستقل خواهد بود.
خانا در این کتاب آورده است که تعدادی از کشورهایی که از بند استعمار رها شدند، از زمان استقلال شاهد رشد جمعیت غیر قابل کنترل بودند و از دیکتاتوری فاسد و سرکوبگر و فروپاشی زیر ساخت ها و موسسه های کشور خود برنج می بردند.
همچنانکه این کشورها شاهد قطب گرایی نژادی و قوم گرایی هستند و این دلایل توضیحی برای نوسانات کنونی در کشورهای عربی است.
در اوایل قرن بیستم قدرت های غربی بر آسیا و آفریقا و بر ثروت های منطقه خاورمیانه تسلط یافتند، در همین هنگام سر"مارک سایکس" مقام انگلیسی و "فرانسوا جورج پیکو " دیپلمات فرانسوی در سال 1916 به تدوین توافقنامه تقسیم موقت دولت عثمانی اقدام کردند؛ این نقشه در جوهره و ذات خود طمع و حرص دولتهای سایکس و پیکو را نشان می داد، به طوری که در آن زمان سوریه و بخش اعظم فلسطین برای فرانسه و عراق نیز نصیب بریتانیا شد.
دیوید فرومکین در کتاب شگفت انگیزش" صلح برای پایان دادن به همه صلح" که در سال 1989 نوشته شد، آورده است که چگونه قدرت های بزرگ نقشه خاورمیانه را در جنگ جهانی اول و پس از آن ترسیم کردند، به طوری که فرومکین می گوید : یهود قدرت تاثیرگذاری و نفوذ بر قدرت های بزرگ را دارد و توطئه هایی که اساس دیپلماسی کشورهای غربی را تشکیل داده است، در تقسیم کشورهای خاورمیانه و تجزیه آن سهیم است.
غرب تجزیه و تکه تکه شدن خاورمیانه را ترجیح می دهد و به همین دلیل حدس زده می شود که غرب هرگز برای سرکوب کردن قیام ها و توقف انشعابات در کشورهای منطقه تلاش نکند بلکه چه بسا کمک هم بکند، اما اسرائیل در این درگیری به صورت مستقیم داخل می شود و به شکل روباهی فرصت های موجود را با مخفی شدن در پشت کشورهای جدید مغتنم خواهد شمرد و چگونکی استفاده از این آشفتگی و انشعابات را برای تقویت قدرتش و نفوذش در منطقه تعیین خواهد کرد.
پایان پیام/
نظر شما