به گزارش خبرنگار شبستان،خزعلی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و رییس شورای اجتماعی و فرهنگی زنان و خانواده در مورد دستاوردهای انقلاب اسلامی پرداخته اند که متن کامل آن به شرح زیر است:
· سوال اول: دستاوردهای انقلاب در تحولات حضور اجتماعی زنان در جامعه را چگونه ارزیابی می کنید؟
انقلاب اسلامی که تداوم حرکت انبیاء بود با دم مسیحایی روح الهی، در کالبد نیمه جان جامعه، جانی دوباره بخشید و سعی و جحد دین در عصر جاهلیت اخری شد و باعث تحول فکری روحی زنان و حضور فعالی آنان در ایجاد، حفظ و تداوم انقلاب شد.
هنر انقلاب افزایش حضور چشمگیر و حقیقی زن اما با نماد فرهنگی، اعتقادی و ولایی بود و پشت پا زدن او به فرهنگ غربی و ضد ارزشی در حضور اجتماعی با نماد کسب قدرت و ثروت و لذت را عملاً به جهانیان نشان داد.
هنر انقلاب اسلامی هدایت زنان جامعه در مسیر اسلام و ارزش های الهی
هنر انقلاب اسلامی این بود که زنان جامعه ما را متحول ساخت و در مسیر اسلام و ارزش های الهی هدایت کرد و از بی هویتی و بی بند و باری و ابتذال که سوغات غرب بود، به سوی عزت خواهی، عفاف، درک شخصیت و کمال جویی و تحول فکری و روحی هدایت کرد و از دون مایگی به اوج انسانیت ارتقا بخشید. زنان مسلمان در انقلاب اسلامی شخصیت و هویت خویش را یافتند و به مقام و منزلت والای خویش پی بردند و بینش سیاسی، فرهنگی و اجتماعی پیدا کردند. این تحول فکری و روحی بزرگی که نصیب زنان شد، موهبت الهی بود که امام خمینی (ره) بارها از آن به بزرگی یاد کرده و آن را افتخار بزرگ ملت ایران دانستند:
«من در جامعه زن ها یک جور تحول عجیبی میبینم که بیشتر از تحولی است که در مردها پیدا شده است».
«این تحول که در ایران پیدا شد، تحول همه جانبه بود»؛ یعنی زنان در تمام زمینههای روحی، فکری، اخلاقی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و انگیزهها و اهداف، الهی شده بودند و میخواستند در صبغه اسلام قرار گیرند و در مسیر حرکت زهرا (س) و زینب کبرا (س) قدم بردارند. لازم به ذکر است که این عزت را زنان ما از دین مبین اسلام دارند. در کجای دنیای مدرن میتوان سراغ داشت که رهبر آن کشور بگوید: «زنان باید در همه مناصب امور شرکت داشته باشند».
مقام معظم رهبری :امام، نخستین کسی بود که جایگاه مردم و تأثیر حضور آنان را درک کرد
در این راستا مقام معظم رهبری حضرت آیت ا... خامنهای «مدظلهالعالی» در رابطه با شخصیت پردازی و هویت بخشی به جامعه زنان فرمودند: «نخستین کسی که نقش و جایگاه ممتاز بانوان را درک کرد و زمینه ساز نقش آفرینی برجسته زنان در عرصههای گوناگون شد، امام بزرگوار بود، همچنانکه آن امام، نخستین کسی بود که جایگاه مردم و تأثیر حضور آنان را درک کرد.» و نیز با بهرهگیری از سخنان گهربار امام خمینی (ره) در خصوص نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی میتوان سخنان امام خمینی (ره) را در چند محور به تصویر کشید. از محورهای اصلی میتوان به «تحول فکری و روحی زنان»، «حضور زنان در صحنه انقلاب اسلامی»، «انگیزه حضور زنان در انقلاب اسلامی» و «ویژگی زنان انقلابی» اشاره کرد.
· سوال دوم: نقش زنان در ایجاد و تداوم انقلاب چه بود؟
زنان در ایجاد انقلاب و الهام بخشی مردان برای حضور فعالتر و نیز ایثار جان و مال و فرزند پیشگام بودند که به برخی از این محورها اشاره می کنم:
به نقش الگویی زنان در خانواده و اثرگذاری انها کمرنگ می پردازیم
الف ـ پیشگام در انقلاب اسلامی
همانگونه که میدانید امام (ره) مکرر از حضور ولایی زنان در انقلاب با تکریم یاد میکردند و میفرمودند:
زنان در انقلاب اسلامی، پیشگام و جلودار نهضت بودند و پیشاپیش مردها در صف تظاهرات خیابانی علیه نظام طاغوت حرکت میکردند. زنان مسلمان در تمامی نهضت ها و حرکت های اسلامی پیش قدم بودند، در مسأله تنباکو پیش قدم بودند. در مسأله مشروطیت پیش قدم بودهاند و بحمدالله زن ها در این جمهوری اسلامی چنان که در همه مسائلی که عمومی پیش آمده است، برای ایران پیش قدم بودهاند.» «در مملکت ما این طور شد که بانوان همدوش، بلکه جلوتر از مردها از خانهها بیرون آمدند و در این راه اسلامی زحمت کشیدند و رنج دیدند، جوان دادند، شوهر دادند، برادر دادند، معذلک رنج کشیدند، عمل کردند، پشتیبانی از اسلام کردند و مردها هم به تبع زن ها این کار را کردند». حضرت امام در این جمله به نقش الگویی زنان در خانواده و اثرگذار آنها اشاره به حقی داشتهاند که متأسفانه خیلی از اوقات ما این نقش را کمرنگ میپنداریم.
امام خمینی (ره): «زن های محترم متعهد ایران پیشاپیش مردان به میدان رفتند و سد عظیم شاهنشاهی را در هم شکستند و ما و همه مرهون قیام و اقدام آنان هستیم» (صحیفه نور، ج12، ص72)
ب ـ نقش هدایتگری و تشویق مردها
همانطور که مستحضر هستید زنان نقش کلیدی در تربیت دارند و به همین دلیل در هدایت و یا گمراه کردن، نقش بسزایی دارند.
خداوند متعال در قرآن کریم برای همین نقش 2 مثال آورده است:
«ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَةَ نُوحٍ وَامْرَأَةَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَقیلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلینَ» (تحریم/ آیه 10)
خداوند براى کسانى که کافر شدهاند به همسر نوح و همسر لوط مثل زده است.
و همچنین :
«ضرب الله مثلاً للذین آمنوا امرأت فرعون اذ قالت رب ابن لی عندک بیتا فی الجنة و نجنی من فرعون وعمله و نجنی من القوم الظالمین» (تحریم/ آیه 11)
«و خداوند برای کسانی که ایمان آوردند، به همسر فرعون مثل زده است، در آن هنگام که گفت: پروردگارا! خانهای برای من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش»
امام راحل ایثارگری های این قشر از جامعه را این چنین بیان میدارند:
«شما در چه تاریخی چنین دیدهاید؟ امروز زن های شیردل طفل خود را در آغوش کشیده و به میدان مسلسل و تانک دژخیمان رژیم میروند. در کدام تاریخ چنین مردانگی و فداکاری از زنان ثبت شده است؟» (صحیفه نور، ج3، ص512)
«در تظاهرات خیابانی، زنان ما بچههای خردسال خود را به سینه فشرده، بدون ترس از تانک و توپ و مسلسل به میدان مبارزه آمدهاند». (صحیفه نور، ج4، ص440)
زنها در انقلاب اسلامی انگیزه قیام و حضور در تظاهرات و مقابله با طاغوت را در مردها و جوان ها ایجاد کردند
زنها در انقلاب اسلامی نقش هدایتگری داشتند و با حضور خویش در صف مقدم تظاهرات، انگیزه قیام و حضور در تظاهرات و مقابله با طاغوت را در مردها و جوان ها به وجود آوردند.
الهام بخش بودند زیرا مردان را تشویق کردند و به جوان ها جرأت و شجاعت بخشیدند چنانچه امام (ره) فرمودند: «ما نهضت خودمان را مدیون زن ها میدانیم. مردها به تبع زن ها در خیابان ها میریختند، تشویق میکردند زن ها مردان را. خودشان در صف های جلو بودند». (صحیفه نور، ج6، ص185)
«بانوان عزیز ما اسباب این شدند که مردها هم جرأت و شجاعت پیدا کنند. ما مرهون زحمات شما خانم ها هستیم». (صحیفه نور، ج6، ص2)
به واسطه حضور زنان در صحنه، غیرت مردانگی و احساسات در مردان برانگیخته میشود و همین موجب میشود سستی و ترس را کنار بگذارند و با شجاعت قدم در میدان بگذارند. امام فرمودند:
«در مردها یک حسی است که اگر ببینند زن ها بیرون آمده از خانهها برای یک مقصدی، اگر قوهشان یکی باشد، ده تا میشود». (صحیفه نور، ج11، ص162)
ج ـ ایثار جان و فرزند
بچههای خردسال در آغوش مادران، با اسلحه دژخیمان شاه پرپر میشدند و جوانان در پیش رویشان بر زمین میافتادند و خون سرخ شهیدانشان سنگ فرش های خیابان را رنگین میساخت، اما آنان چون زینب کبری (س) تن به رضای خدا داده و پر صلابت و استوار در مقابل ستمگران میایستادند و با ایثار جان و فرزند و صبر در مصیبت ها، احساس رضایت در انجام وظایف خویش داشتند.
د ـ ایثار جان و مال
زنان نه تنها در ایثار جان و فرزند در انقلاب پیشقدم بودند که در ایثار مال هم بر مردان سبقت جسته بودند. آنان آنچه ذخیره داشتند و با قناعت جمع کرده بودند، در طبق اخلاص گذاشته، تقدیم مستضعفان و محرومان کردند.
امام چه زیبا زنان مؤمن و عفیف را در ایثار مال معرفی میکند:
«زنان ایران، هم مجاهدات انسانی عظیم کردهاند و هم مجاهدات مالی. این طبقة محترم زن ها که در جنوب تهران و در شهر قم و در سایر شهرها هستند، همین خانم های محجبه، همین ها که مظهر عفاف هستند، در نهضت پیشقدم بودند و در ایثار مال هم پیشقدم. ایثار کردند جواهرات و طلاهایی که دارند. برای مستضعفین دادند. عمده در این امور آن قصد پاک است«. (صحیفه نور، ج6، ص194)
«خداوند شما مؤمنات را حفظ کند که در نهضت اسلامی حَظّ کافی داشتید و الان هم برای مستمندان کمک کردید و کمک های شما بسیار با ارزش است. کمک های بانوان ارزشش چند برابر کمک های مردان است. خداوند شما را حفظ کند». (صحیفه نور، ج 6، ص283).
«اینها طلاهای خود را که ذخیره 50 سال، 20 سال ،30 سالشان بود، آمدند برای مستمندان دادند».
زن وقتی هویت پیدا میکند، دیگر میداند که چگونه ایثار کند، نه تنها به دنبال طلا و سکه، زندگیاش را از هم نمیپاشد بلکه آن را در راه خدا میبخشد، نه تنها فرزندان شجاع پرورش میدهد بلکه در راه خدا آنها را به میدانهای جهاد میفرستد. (صحیفه نور، ج7، ص57).
سوال سوم: انگیزه حضور زنان در انقلاب اسلامی و عامل اصلی فعالیت های آنان در پیشبرد انقلاب را چه می دانید؟
زنان و مردان مسلمان در ایران با انگیزه الهی انقلاب کردند. به فرموده امام «این انقلاب انفجار نور بود» و معنویت و الهی بودن بارزترین شاخصه این انقلاب بود. آنان خواستار حکومت اسلامی و احیای اسلام ناب محمدی (ص) و زنده شدن نام قرآن و ائمه اطهار (ع) بودند. از این رو با نام فاطمه زهرا (س) و زینب کبری و امام حسین (ع) به خیابان ها میریختند و تظاهرات راه میانداختند. مهمترین محور حرکت آنها تأسی به الگوهای متعالی برای تحقق اسلام و عشق به قرآن و تجلی آن در جامعه بود و در نهایت پیاده شدن قرآن و دین در جامعه را در مظهر اجرای کامل شعار استقلال آزادی جمهوری اسلامی میدید، بد نیست به برخی از توصیف و تکریمهای حضرت امام (ره) از این انگیزههای زنان اشاره کنم:
1- الگوپذیری از حضرت زهرا (س) و زینب کبری (س)
زنان مسلمان ایران با اقتدار و الگوپذیری از حضرت فاطمه زهرا (س) و دخت بزرگوارش زینب کبری (س) وارد نهضت شدند و در مقابل طاغوت ایستادند و از اسلام و قرآن دفاع کردند. بنیانگذار انقلاب اسلامی فرمودند:
«روز زن است. روز زنی است که دخترش، حضرت زینب (س) در مقابل حکومت های جبار ایستاد و آن خطبه را خواند... زنی که در مقابل یک جباری ایستاد که اگر نفس مردها میکشیدند، همه را میکشتند و نترسید و ایستاد و محکوم کرد حکومت را، یزید را محکوم کرد... زن یک همچو مقامی باید داشته باشد.
زن های عصر ما بحمدالله شبیه به همان ها (فاطمه زهرا (س) و زینب کبری (س)) هستند. ایستادند در مقابل جبار با مشت گره کرده، بچهها در آغوششان و به نهضت کمک کردند».(صحیفه نور، ج6، ص186).
2- عشق به اسلام و قرآن
کسی زنان مسلمان را مجبور نکرده بود کودکانشان را در آغوش گرفته، در مقابل توپ و تانک و مسلسل های رژیم طاغوت بایستند. آنان به خاطر مقام و قدرت و ریاست، خود و فرزندانشان را در معرض خطر قرار ندادند، بلکه عشق به اسلام و قرآن و پیشوایان معصوم بود که آنان را به صحنه کشاند. عشق به فاطمه زهرا (س) و زینب کبری بود که زنان مسلمان ما را انقلابی کرد. امام راحل انگیزه زنان مسلمان را عشق به اسلام و قرآن بیان داشته است:
«ملت ما عاشق اسلام بود که در همه اطراف، با دست تهی سینههای خودشان را سپر کردند، جوان های خودشان را بردند در میدان، زن ها و مردها رفتند و مبارزه کردند و پیروز شدند». (صحیفه نور، ج12، ص98)
«خانم ها برای اینکه یک چیزی مثلا دستشان بیاید یا فرض کنید که صاحب منصب بشوند، نمیآیند بیرون، خودشان و بچههایشان را به کشتن بدهند. این اسلام و قرآن است که خانم ها را آورده است بیرون و همدوش مردها بل جلوتر از مردها وارد در صحنه سیاست کرد». (صحیفه نور، ج17، ص241).
در اینجا مقام معظم رهبری «مدظلهالعالی» هم جملاتی مبنی بر اینکه داشتن پست و منصب برای زنان افتخار آفرین نیست را در نشست اردیبهشت 92 به آن اشاراتی داشتند.
مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از بانوان فرهیخته (21/2/92):
«ما الان افتخار میکنیم که فلان تعداد زن، در فلان بخشهای اجرایی کشور داریم، اشتباه نشود، از اینکه این بانوان در این مناصب اجرایی باشند من هیچ مشکلی ندارم؛ یعنی منع نمیکنم، نفی نمیکنم. ایرادی هم برایش قائل نیستم.
میبینید که امام (ره) چه زیبا به اهداف و آرمانهای زنان اشاره میکنند و نسبت به زشتی مسابقه پست و ریاست، مقام و لذت و قدرت اشاره میکنند.
3- یکی دیگر از ملاک های فعالیت های جهادی زنان رسیدن به استقلال ، آزادی، جمهوری اسلامی بود که امام (ره) به آن اینگونه اشاره فرمودند:
شعار ما در انقلاب اسلامی سه کلمه بود: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی. آنان خواستار استقلال بودند و میخواستند زیر سلطه هیچ کشور و قدرتی نباشند و میخواستند آزاد باشند؛ یعنی در سایه اسلام زیست کنند؛ بنده خدا باشند و عبد و ذلیل دیگران نباشند. جمهوری اسلامی یعنی حکومتی بر اساس اسلام ناب محمدی (ص)؛ میخواستند که ارکانش را توحید و عدل الهی تشکیل داده باشد و ولایت خدا و پیامبر بر آن حاکم گردد.
امام امت فرمودند:
«زن و مرد زحمت کشید، به خیابان ها ریخت، جورها کشید، خون ها داد که اسلام را زنده نگه دارد، برای اسلام خون داد، برای شهادت داوطلب شد،... آنکه به او رأی داد ملت ما، جمهوری اسلامی بود، اسلام مورد نظر بود». (صحیفه نور،ج6، ص269).
«آنکه از سرتاسر کشور فریادش در خیابان و در کوچهها و در مدارس و در همه جا بلند بود، این بود که استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی. این سه کلمه سر زبان همه بود.» (صحیفه نور، ج10، ص148)
سوال چهارم: نقش نسل جوان را در صیانت از این انقلاب، چگونه ارزیابی می کنید؟
صیانت از آرمان های رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و مقام معظم رهبری «مدظلهالعالی» این طلایهدار انقلاب تا عصر ظهور و ارزش های انقلاب اسلامی از مهمترین وظایف جوانان ایرانی است. امروز جوانان ایران اسلامی رسالتی سنگین بر عهده دارند و این رسالت جهاد علمی و ساختن ایرانی آباد و سر فراز بر مبنای آموزه های اصیل اسلامی است. ارزش های اسلام و انقلاب به عنوان ذخایر فرهنگی و میراثی ارزشمند است که باید به دست جوانان این مرز بوم به نسلهای آینده و همه دنیا منتقل شود. با توجه فرمایشات مقام معظم رهبری و تاکید ایشان بر توجه جوانان به تحصیل، تهذیب نفس و ورزش می توان گفت: این سه چیز جزو مطالبات رهبری است که جوانان باید آن را سر لوحه کارهای خود قرار دهند. تحصیل و جهاد علمی یکی از مهمترین وظایف جوانان است که باید با تحصیل جهاد گونه خود و با الگو قرار دادن شهدای علم و فن آوری در راه تعالی و پیشرفت ایران اسلامی تلاش کنند.
نسل جوان، سهم بزرگی از تحولات و پیشرفت های کشور دارد
قشر جوان در هر جامعهای به لحاظ برخورداری از توان، انرژی و استعدادهای فراوان قادر است، نقش تعیین کنندهای در آینده آن جامعه داشته باشد و جوانان در هر جامعهای سرمایه اصلی آن جامعه محسوب میگردند که میتوانند زمینههای رشد و پیشرفت آن جامعه را در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، هنری، ورزشی و... فراهم نمایند. در کشور ما نیز نسل جوان، سهم بزرگی از تحولات و پیشرفت های کشور را بر عهده داشته و شاهد حضور جوانان در عرصههای مختلف از شکلگیری انقلاب گرفته تا پیروزی آن و پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده و خواهیم بود و یکی از ضرورت ها برای نسل جوان، ارتقاء آگاهی تا رسیدن به اقناع ذهنی و اعتقاد عملی به آرمان ها و اهداف و ارزش های انقلاب است. نقش الگویی جوانان ما جدای جوانان دنیا بسیار روشن و مبرهن است. در بیداری اسلامی کشورهای عربی به خوبی شاهد اینگونه الگوبرداریها از جوانان رشید ایران بودیم.
برای دستیابی به این اقناع ضروری است به همراه توصیف و تحلیل و تبلیغ حقایق انقلاب و دستاوردهای عینی آن که محصول سه دهه فعالیت نیروهای انقلاب است همانگونه که بعضاً در بخشهای خبری به آن اشاره میشود دقیق و مستند به جامعه و جهان نشان داده شود و سهم مجاهدات مردم ما که در عین تهاجم وسیع سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی دشمن به این ارزشها دست یافتهاند مشخص شود.
· سوال پنجم: بحثی به نام اسلام هراسی و در همین راستا ایران هراسی مطرح است نظر شما در این زمینه چیست؟
این حرکت دو جهت دارد: 1- داخلی و تخریب پایبندی جوانان و مردم به اسلام و انقلاب) 2- بینالمللی که با نامهای اسلام هراسی و ایران هراسی معروف است.
در داخل که به نام تهاجم فرهنگی و جنگ نرم با آن آشنا شدهایم و برای مقابله، این بحث از سالهای آغازین انقلاب توسط رهبران به ویژه مقام معظم رهبری «مدظلهالعالی» مطرح بوده و تیزبینی و درایت آن حکیم فرزانه را نشان میدهد که مطالبی را آنگونه عمیق در اوایل این تهاجم میدیدند و ما امروز در آینه اجتماع در سطح داخلی و بینالمللی هجمههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و بینالمللی شاهد هستیم که نام بینالمللی این تهاجم ایران هراسی یا اسلام هراسی است.
رهبر بصیر انقلاب اسلامی اولین کسی که هشدار رسمی در مورد تهاجم فرهنگی اعلام کرد
اولین کسی که هشدار رسمی در مورد تهاجم فرهنگی را اعلان نمود، رهبر بصیر انقلاب اسلامی «مدظلهالعالی» بودند. براساس اصل 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در باب وظایف رهبری، یکی از وظایف رهبری را اعلام جنگ و صلح ذکر مینماید. حال توجه شود که سالهاست که ایشان وجود تهاجم فرهنگی را در مقابل نظام و ملت اسلام ایرانی اعلان نمودهاند.[1] و مسئولین و مردم را به دفاع فرهنگی فراخواندهاند و از آن با نام شبیخون فرهنگی و گاه به نام ناتوی فرهنگی یاد کردند و در مقابل از ایجاد قرارگاه فرهنگی در شورای عالی انقلاب فرهنگی نام بردند و فرمودند: یکی از نکاتی که توسط برخی خبرگان فرهنگی جامعه مطرح میگردد، اینکه چرا این قدر از عبارات و الفاظ جنگی و نظامی استفاده میکنید؟ از عباراتی مثل جنگ، تهاجم، شبیخون، قرارگاه، اطاق فرمان، خط مقدم فرماندهی، کارزار و ... مگر جنگ است؟ برای اثبات و ترسیم صحنه جنگ ضروری است به نکاتی اشاره شود:
در آغاز به بعضی از محورهای اصلی فرمایشات ایشان اشاره میشود:
امروز شما جوانان هدف توطئهای بسیار خطرناک هستید. میدانم که کلید حل مشکلات کشور به دست جوانان است؛ اما به شرطی که جوانان برای کشور ما باقی بمانند و اراده، روحیه و ایمان جوانان ما ـ چیزهایی که دشمنان ما آنها را هدف گرفتهاند ـ محکم و پابرجا باشد. سیاست امروز، سیاست اندلسی کردن ایران است! موضوعی که من با شما در میان میگذارم شکل موعظه ندارد؛ بلکه موضوعی اساسی است. اروپاییها وقتی خواستند اندلس را از مسلمانان پس بگیرند، اقدامی بلند مدت کردند. یکی از کارها این بود که تاکستانهایی را وقف کردند تا شراب آنها را به طور مجانی در اختیار جوانان قرار دهند! جوانان را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند تا آنها را به شهوات آلوده کنند! اقتصاد، خدای امروز دنیای مادی است؛ خدای واجبالاطاعهای که همه باید در مقابل او زانو بزنند و هر کاری برای به دست آوردن ثروت بکنند.
در این جنگ نرم، شما جوانهای دانشجو افسران جوان این جبههاید. نگفتیم هم فرماندهان طراح قرارگاهها و یگانهای بزرگ، چون آنها طراحیهای کلان را میکنند. جوان دانشجوی ما، افسر جوان است، شما که استاد او هستید، رتبهی بالاتر افسر جوانید، شما فرماندهای هستید که باید مسائل کلان را ببینید؛ دشمن را درست شناسایی بکنید؛ هدفهای دشمن را کشف بکنید؛ احیاناً به قرارگاههای دشمن، آنچنانی که خود او نداند، سر بکشید و براساس آن، طراحی کلان بکنید و در این طراحی کلان، حرکت کنید.
نمیشود با شیوههای سیاسی ـ شیوههای سیاستگران و سیاستمداران ـ در عالم فرهنگ حرکت کرد، این خلاف شأن فرهنگ است.
جنگ نرم؛ راست است، این یک واقعیت است؛ یعنی الان جنگ است. البته این حرف را من امروز نمیزنم،من از بعد از جنگ ـ از سال 67 ـ همیشه این را گفتهام؛ بارها و بارها. علت این است که من صحنه را میبینم.
چه بکنم اگر کسی نمیبیند؟! چه کار کند انسان؟! من دارم میبینم صحنه را، میبینم تجهیز را، میبینم صفآراییها را، میبینم دهانهای با حقد و غضب گشوده شده و دندانهای با غیظ به هم فشرده شده علیه انقلاب و علیه امام و علیه همهی این آرمانها و علیه همهی آن کسانی که به این حرکت دل بستهاند را؛ اینها را انسان دارد میبیند، خب چه کار کند؟ این تمام نشده. چون تمام نشده، همه وظیفه داریم.
نبرد فرهنگی را با مقابله به مثل میشود پاسخ داد. کار فرهنگی و هجوم فرهنگی را با تفنگ نمیشود جواب داد. اینجا تفنگ، قلم است.
ایشان در رابطه با تهاجم به اعتقادات و اصول نیز فرمودند.
یکی هم مسئلهی دین و بینات اسلامی و انقلاب اسلامی است. از توحید و نبوت و امامت و ولایت و از اینها بگیرید تا احکام و حجاب و حدود شرعیه و بقیهی چیزها؛ دائم دارد شبهه پراکنی می شود. باید حواسمان باشد که اینها روش دشمن است. باید در مقابل اینها تدبیر داشت، باید کار کرد.
باید این را مواظب باشیم. باید مواظبت کنیم. مسئولیت به عهدهی کیست؟ آیا به عهدهی دولت است؟ به تنهایی، نه، وظیفهدولت زمینهسازی است؛
وظیفهی عملیاتی و میدانی به عهده روحانیت است، به عهدهی زبدگان است، به عهده نخبگان حوزه و دانشگاه است. این وظیفه میدانی است. من امروز نگاه میکنم به جای این مجموعهی مکرم دینی و علمی را در خیلی جاها خالی میبینم.
راه مقابله با تهاجم فرهنگی جبهه استکبار، گسترش و تعمیق رسالتهای فرهنگی انقلاب اسلامی در عرصههای اخلاقی، رفتارهای فردی و اجتماعی، عقاید و باورهای دینی و مسائل سیاسی است.
«نظام سازی براساس فقه اسلامی» تا قبل از امام راحل عظیمالشأن سابقه نداشته است و آن بزرگوار، اول کسی است که در مقام نظر و عمل، یک نظام سیاسی را بر مبنای مردم سالاری دینی و ولایت فقیه، مطرح و ایجاد کرد.
اصلاح و تکمیل مسیر حرکت، جزو متمم نظام سازی است و باید با رصد و بررسی مداوم، اشتباهات را تصحیح، نواقص را رفع و نظامسازی را تکمیل کرد ایشان سپس با اشاره به جایگاه شورای عالی انقلاب فرهنگی در این عرصه میفرمایند:
شورای عالی انقلاب فرهنگی همچون یک قرارگاه اصلی، وظیفه سیاستگذاری راهبردی و هدایت دستگاهها و مراکز تأثیرگذار فرهنگی و بخشهای اجرایی را بر عهده دارد.
باید مراقبت کرد و مواظب بود. این یک متولی و یک مرکز میخواهد تا از یک طرف مهندسی کند، یعنی با یک فکر کلان، با یک نگاه برتر و بالاتر از همه جریانهای فرهنگی در داخل کشور، ببیند حقیقت فرهنگی و عنصر فرهنگی چگونه و با چه کیفیتی باید باشد؛ به کدام سمت باید برود و کجاهایش ایرا دارد؛ و از سوی دیگر مراقبت کند که این کارها انجام بگیرد. این مرکز را ما تعریف کردیم: شورای عالی انقلاب فرهنگی.
شورای عالی انقلاب فرهنگی در حقیقت ستاد مرکزی فرهنگ کشور
شما در این جا آن قرارگاه مقدم فرماندهی هستید. عقبه فکری شما در مراکز دانشگاهی و حوزهای و دبیرخانه خودتان که باید محور همه این مراکز باشد، آنجاهاست؛ خط مقدمتان هم عبارت است دولت، مجلس و حتی مجمع تشخیص مصلحت ـ که توضیح خواهم داد مجمع تشخیص هم یکی از مراکزی است که خط مقدم شماست و میتواند سیاستگذاری کند ـ و دستگاه قضایی و دیگر دستگاههایی که در کشور هستند؛ اینها بازاوران اجرایی شما هستند.
فرهنگ کشور کلاً به یک نظم و جهتگیری و جهتیابی و انسجام بخشهای گوناگون دولتی و غیردولتی در باب فرهنگ احتیاج دارد.
شورای عالی انقلاب فرهنگی در حقیقت ستاد مرکزی فرهنگ کشور است. این جا برنامهریزی و طراحی و آیندهنگری و کلاننگری و اشراف بر مسائل فرهنگی ـ که کار آن هم زیاد شده ـ لازم است.
من میخواهم این شورا بشود موج آفرین فرهنگی؛ موج ایجاد کنید
اگر به شرایط کنونی فرهنگی دنیا دقت شود مشاهده میشود که یک تهاجم عظیم و پیچیده در عرصه فرهنگ در جریان است.
مدیریت فرهنگی، یعنی این که دستگاه عاقلهی کشور ـ دستگاه مدیر و مدبرهی کشور ـ برای فرهنگ کشور، قراری بگذارد،ضابطهیی وضع بکند و خطکشی و قاعده و قانونگذاری بکند. مرکز مدیریت فرهنگی هم شورای عالی انقلاب فرهنگی یعنی عالیترین مرکزش این جا است.
پس طراحیهای کلان که ناظر به اجراست، صرفاً سیاستگذاری نیست. شورایعالی انقلاب فرهنگی باید یک شورای زنده، فعال، حساس، پرتحرک و پرتلاش باشد و دائم مسائل فرهنگی کشور را رصد کند.
جنگ فرهنگی راست است جنگ نرم؛ راست است، این یک واقعیت است؛ یعنی الان جنگ است.
براساس تمام مواردی که بیان شدف چه از لحاظ نقلی و چه به لحاظ عقلی، ما هم اکنون دچار جنگ تحمیلی همه جانبه فرهنگی به کشور هستیم. این فرض مسلم ماست و بر این اساس همه اسناد هویتی و راهبردی قرارگاه تدوین و عملیاتی میگردد. این جنگ فرهنگی ابعاد زیادی دارد و در همه عرصههای ممکن آثار آن مشهود است که یکی از ابعاد این جنگ، جنگ نرم است.
این در عرصه داخلی که جنگ نرم با هدف قرار دادن عقاید و افکار و ارزشهای اصیل اسلامی ـ ایرانی جوان را و نیروی انقلاب را هدف قرار داده و حوزهها و دانشگاهها و مراکز سیاستگذاریها و تصمیم گیری چون شورای عالی انقلاب فرهنگی موظف به مقابله جدی و حضور فعال هستند در بخش خارجی این تهاجم نیز اسلام هراسی و ایران هراسی دارای ابعاد وسیع و پیچیدهای است که توسط استراتژیستهای غرب در حال طراحی و توسعه است و فعلاً به برخی از ابعاد که در مطبوعات و مقالات منتشره به آنها اشاره شده است میپردازم:
به نظر شما حضور پرشور مردم در 22 بهمن چه آثار و پیامدی دارد؟
با توجه عرایض بنده که اکثراً برگرفته از مستندات بود هر انسان مسلمان و آزادهای هرگز نمیتواند به ندای هل من ناصر امام زمان پاسخی پرشور و در خور ندهد حتی اگر کسی به اسلام اعتقاد ندارد به عنوان یک ایرانی وطن دوست و آزاده که برای حفظ وطن حاضر است تن و همه هستی را بدهد ولی کشور به دشمن ندهد در حراست از انقلاب و دستاوردهای آن با حضور چشمگیری خود این پیام را به جهانیان خواهد دد که ایرانی مسلمان تا ظهور منجی عدالت گستر در جهان ایستاده است و این حرکت را تا رساندن به حرکت موعود در سپاه صلح آخرین ادامه میدهد.
پیش از بهکارگیری گسترده پدیده «اسلام هراسی»،بحثهای شرقشناسی، بهطور کلی نوعی از اسلام هراسی را، اما بهگونهای دیگر، مطرح میکردند. علاوه بر آن گرایشهای بیگانه ترسی و نژادپرستی در دنیای معاصر به ویژه در اروپا حضور گستردهای داشتند.
حادثه پیشساخته 11 سپتامبر 2001، موضوع اسلام هراسی را نه تنها در سطح آمریکا و اروپا، بلکه در سطح جهانی مطرح نمود. این حادثه، به عنوان ابزاری مهم، علیه اسلام و مسلمانان به کار گرفته شد و تصویر جدیدی از آنان در ذهن جهانیان ایجاد کرد و سعی شد بین این سناریوی غربی طالبانی با منطقه اسلامی خاورمیانه به ویژه ایران پیوند ایجاد شد که در تداوم آن مسائل مربوط به اسلام هراسی، پیوندی اساسی با ایران هراسی پیدا کرده، در اینجا بد نیست به تعاریف نظریهپردازانی در این زمینه اشاره شود:
تعاریف اسلام هراسی
زیرا نگاهی به تعاریف مربوط به اسلامهراسی میتواند ابعاد این مفهوم را برای ما بیش از پیش تبیین کند:
ـ استفن شوارتز، نویسنده آمریکایی در مقاله «اسلام هراسانی که نیستند» میگوید: «اسلام هراسی، محکومسازی کلیت اسلام و تاریخ مسلمانان به عنوان امری افراطی؛ انکار اکثریت میانهروی مسلمان و در نظر گرفتن اسلام به عنوان مشکلی برای جهان؛ و در نهایت اعلان جنگ علیه کلیت اسلام» تعریف کرده است.
ـ موسسه رانیمد تراست، به طور اختصار، چنین گفته است: «اسلام هراسی، ترس و اکراه بیاساس در برابر مسلمانان، که باعث دفع آنها و تبعیض علیه آنها میشود. (Runnymede Trust, 1996)
این موسسه برداشتهایی را دربارة اسلامهراسی به شرح ذیل بیان کرده است:
1. تمدن اسلامی، بلوکی است تکصدا، ایستا، و بدون واکنش در مقابل تغییرات.
v البته این بند نشان دهنده قدرت اسلام است که آنها از این قدرت باک دارند.
2. تمدن اسلامی، «دیگری» مجزاست که فاقد ارزشهای مشترک با دیگر فرهنگ هاست، از آنها تاثیر نمیپذیرد و بر آنها تاثیر نمیگذارد، خصومت با آن آمری عادی محسوب میشود.
v تمدن اسلامی از دیگر فرهنگها تأثیر نمیپذیرد اما بر فرهنگها تأثیر میگذارد و تاریخ شاهدی است در این رابطه
3. تمدن اسلامی، تمدنی است فرودست در مقابل تمدن غرب و تمدنی بربری، غیرعقلانی است و خصومت با آن و طرد و تبعیض در جامعه نسبت به آنان طبیعی است.
v عقلانیت بنیاد تمدن اسلامی است و برخلاف عقلانیت ابزاری حاکم بر غرب است زیرا ناشی از تفکر اسلامی است که با عدالت نسبت مستقیم دارد و این اتهامات برای اعمال تبعیض و ظلم نسبت به آنان است.
4. تمدن اسلامی، تمدنی است خشن، ستیزه جو، تهدید کننده، حامی تروریسم و درگیر در رویارویی تمدنهاست.
آنها برای اثبات این اتهام گروههایی چون طالبان، وهابیت، تکفیریها و القاعده را نیز ایجاد کردند. در حالیکه میدانیم اسلام هراسی پروژهای است که هدف نهایی آن گسترش مفهوم ترس از انقلاب و اسلام است. تمدن اسلامی نه تنها ستیزهجو و خشن نیست بلکه کاملاً حامی ستمدیدگان عالم است. و امیرالمؤمنین (ع) رهبر مظلوم و مقتدر آن از آزردن یک زن یهودی تحت حمایت مسلمین برمیآشوبد و میفرماید: «اگر مرد مسلمانی به خاطر این بیتوجهی از غصه و شرم بمیرد سزاوار است» یعنی حتی خشونت و آزار دشمن به یک زن و ربودن زینتهایی از او را برنمیتابد و اجازه نمیدهد حتی پوسته جویی از دهان موری گرفته شود.
این مسئله همان قرائت تفکر سکولاریسم از اسلام است یا برداشت تکفیری و اسلام صهیونیستی است که به دلیل ترس از وحدت مسلمین ایجاد شده است.
5. خصومت با اسلام توجیهی است برای رفتارهای تبعیض آمیز در قبال مسلمانان و طرد آنان از جامعه. )
· سوال ششم: آیا عملاً آثاری هم داشته است؟
بله، آثار عملی اسلام هراسی در زمینه های مختلف را میتوان چنین برشمرد:
دفع مسلمانان در زمینههای مختلف حتی کلاس درس برای خانمها، تبعیض علیه مسلمانان، طرد مسلمانان از جامعه و مشاغل در برخی کشورها، ایجاد خصومت با اسلام و عادیسازی این خصومت، ترویج رفتارهای تبعیض آمیز در قبال مسلمانان و در نهایت اعلان جنگ علیه کلیت اسلام. که از طریق طراحی سیاستها و برنامهریزی استراتژیک، ذیل به منظور برای استحاله مسلمین اقدام میشود«
- طراحی اسلام جدیدی برای مسلمانان
- ضرورت ادغام و همگرا شدن جوانان مسلمان در جوامع غربی
- لزوم ایجاد اسلام مخصوص اروپا که با مدرنیته همراه باشد.
- حجاب یکی از عوامل اساسی در مقابل پروژه ادغام سازی مسلمانان
- تأکید بر جوانان و نسل دوم مسلمانان برای پروژه ادغامسازی
- کمک کردن به ترک اسلام و حمایت از مرتدین
- ضرورت تأکید بر آموزش جوانان مسلمان و ائمه مساجد بر پایه تفسیر متجددانه از اسلام
- تأکید بر یادآوری جنگهای صلیبی در مبارزه با اسلام
و این تبلیغات خود ناشی از ترس غرب نسبت به اثرگذاری اسلام در جهان است به نحوی که حتی چند شبکه خبری مختصر مانند العالم و دیگر شبکههای برونمرزی را برنمیتابد و با آنهمه ادعای آزادی بیان و دمکراسی و … به راحتی حق انتخاب آگاهانه را از مردم جهان میگیرد و با سانسور شدید آنها را حتی از شنیدن پیام مختصری از اسلام منع میکند و در مقابل سعی در ایجاد فضای رعب و جنگ روانی علیه اسلام با آخرین حربههای تبلیغاتی دارد.
برای ریشهیابی این سیاست غرب مناسب است به برخی از مطالب مطروحه در مطبوعات و سایتها اشاره کنم. حتماً این عبارت را شنیدهاید:
هشدارهای هراسناک درباره اینکه ایران با ساخت سلاح هستهای چند سال و یا چند ماه فاصله دارد.
دونالد رامسفلد در سال 1998 اعلام کرد که ایران تا پنج سال دیگر میتواند یک موشک بالستیک قارهپیما که قادر است آمریکا را هدف بگیرد، بسازد.
کولین پاول در سال 2003 در مصاحبه با شبکه سی ان ان گفت که «پیشرفت ایران در برنامه ساخت تسلیحات اتمی از آنچه پیش از این عنوان شده بسیار فراتر بوده است».
بنیامین نتانیاهو در سال 1992 اعلام کرد که ایران سه تا پنج سال با دستیابی به بمب هستهای فاصله دارد و عاجزانه از آمریکا درخواست کرد که مداخله کند. شیمون پرز در همان سال گفت که ایران تا سال 1999 کلاهکهای هستهای در اختیار خواهد داشت.
نشریه «جینز دیفنس» در سال 1984 گزارش کرد که تولید بمب اتمی در ایران «به آخرین مرحله خود رسیده است.» آلن کرنستون، یکی از سناتورهای آمریکاییِ تحت حمایت صهیونیست، تخمین زده است که ایران تا سال 1991 به سلاح اتمی دست مییابد.
آمریکا ؛ نگاه نو - دکتر کوین برت استاد دانشگاه آمریکا و اسلام شناس در مقاله ای نوشت که سال ها متمادی است که امریکا و اسراییل برشیپور پر جنجال اما توخالی اسلام هراسی و ایران هراسی می دمند و با ادعاهای واهی تلاش می کنند که کشورهای مختلف دنیا با مذاهب متفاوت را مقابل ایران و اسلام قرار دهند.
در سال 2006، اوضاع تغییری نداشت. سی ان ان به نقل از ایهود اولمرت، نخستوزیر پیشین اسرائیل نوشت: « ایران با ساخت سلاح هستهای "چند ماه" فاصله دارد.»
در سال 2007، جان مک کین که همه میدانند سرسپردهی تمام و کمال اسرائیل است گفت که ایران با سلاحهای اتمی 2 سال فاصله دارد.
در سال 2008، شبتای شافیت، رئیس پیشین موساد اعلام کرد که اسرائیل تنها یک سال دیگر با توقف ساخت قریبالوقوع بمب اتم از سوی ایرانیها فاصله دارد. شافیت اظهار داشت که تهران به محض دستیابی به سلاح اتمی از آن استفاده خواهد کرد.
در سال 2009، نشریه «تایمز آو لاندن» به نقل از یک منبع اطلاعاتی ناشناس نوشت: «ایران برای راهاندازی تسلیحات اتمی تنها یک سال زمان میخواهد و منتظر دستور رهبر عالی ایران است.
در سال 2011، ایهود باراک، وزیر جنگ اسرائیل مدعی شد که ایران کمتر از یک سال دیگر سلاح اتمی تولید خواهد کرد.
در سال 2012، لئون پانتا گفت که ایران تنها تا یک سال دیگر سلاح اتمی در اختیار خواهد داشت.
پایان سال 2013 بنیامین نتانیاهو میگوید: «شما که نمیخواهید یک فرقهی مذهبی که معتقد به آخرالزمان و پایان جهان است بمب اتم در اختیار داشته باشد. هنگامی که یک معتقد ساده لوح قدرت و سلاحهای کشتار جمعی در اختیار داشته باشد، آنگاه است که جهان باید نگران باشد و این همان چیزی است که اکنون در ایران در حال وقوع است».
- رادیوی ملی آمریکا به آخرین سخن مضحکِ نتانیاهو اشاره داشته است: «احمدینژاد گرگی در لباس گرگ و روحانی گرگی در لباس میش است».
- جامعه اطلاعاتی آمریکا میداند که نتانیاهو دروغ میگوید. برآورد اطلاعات ملی آمریکا
پایان پیام/
...
نظر شما