به گزارش خبرگزاری شبستان: با گذشت سه سال از انقلاب های منطقه ای از جمله تونس و مصر و این کشورها با تحولات و تغییرات زیادی روبه رو هستند؛ برهمین اساس شیخ شفیق جرادی، از موسسان حزب الله لبنان و مدیر موسسه معارف فلسفی بیروت درباره تحولات کشورهای عربی گفت: داستان بهار عربی چیست؟ می دانیم که برخی از کشورهای خاورمیانه از مرحله حساسی عبور کردند؛ این مرحله از حرکت تونس آغاز شد و به برخی از کشورهای عربی کشیده شد و این رخداد ها و انقلاب ها بهار عربی(بیداری اسلامی)نامیده شد.
جرادی افزود: دو مشکل بر کشورهای عربی حاکم شد؛ یکی از این مشکلات که باعث بروز انقلاب در برخی کشورها شد، مشکل استبداد بود که حکام عرب بر این کشورها مستولی کردند؛ چرا که استبداد جامعه را از رشد و پیشرفت و پویش و پویایی بازمی دارد؛ برخی از حکام عرب همچنین با نام رئیس و پادشاه با کشورهای غربی و آمریکا ارتباط برقرار کردند و نماینده ویژه آنها بودند.
وی ادامه داد: مشکل دوم مسئله اشغالگری و اشغالگری رژیم صهیونیستی است؛ اشغالگری اسرائیل عبارت است از مردمی که در کشورهای اروپایی وجود داشتند و برای تشکیل دولت به فلسطین آمدند و مشکل واقعی منطقه به شمار می آیند؛ این رژیم پایگاه نظامی پیشرفته برای آمریکا در منطقه خاورمیانه است. دو اشغالگری وجود دارد؛ اشغال اول، اشغال سرزمین فلسطین است و دومین اشغالگری، جلوگیری حکومت ها از رسیدن به پیشرفت و آزادی.
مدیر موسسه معارف فلسفی بیروت گفت: چه چیز باعث بروز این جنبش شد؟ ملتها خواستند تا در سرنگونی حکومتهای مستبد سهیم باشند؛ از مهمترین دلایل بروز این رخداد می توان یکی موفقیت ایران در مخالفت با نیروهای استعمار و دیگری جنبش مقاومت حزب الله در لبنان و تاثیر فلسطین از این مقاومت اسلامی دانست و می توان گفت حزب الله لبنان و مقاومت اسلامی لبنان نقش استثنایی در این مسئله داشت و همدردی و تعامل مثبت بین مقاومت و حماس و جهاد اسلامی ایجاد شد و هوشیاری مقاومتی در منطقه نیز به وجود آمد و سومین مورد مهم این است که این ملتها بودند که به خاطر نقش منفی حکومت هایشان در منطقه بپاخواستند و خواستار ارزشگذاری به کرامت انسانی عربی شدند و اینگونه خیزش عربی ایجاد شد.
جرادی ادامه داد: بهار عربی باعث چه چیزشد؟ اول فروپاشی برخی از حکومتها مثل زین العابدین بن علی، حسنی مبارک که از اسرائیل در منطقه حمایت می کرد و بزرگترین مانع نسبت به تحرک مردم مصر در مقابل اسرائیل در منطقه به شمار می آمد. اینگونه سرنگونی رژیم های استبداد در جهان عرب آغاز شد یعنی سقوط و سرنگونی استبداد باعث حفاظت از زندگی، کرامت،استقلال و آزادی می شود.
وی افزود: مردم در این انقلابها نقش مثبتی ایفا کردند مثلا در تونس یا مصر حرکت های اسلامی و غیر اسلامی انقلابی بود؛ اگرچه در منطقه هرج و مرج رخ داد، اما هرج و مرج هم اثر مثبت دارد هم اثر منفی دارد. اثرمثبت آن این است که اسرائیل و آمریکا معتقدند که این هرج و مرج وآشوب منطقه را به منطقه مفتوحی تبدیل می کند که باعث می شود که حرکت های مردمی علیه اسرائیل و پروژه آمریکا مقاومت را در پیش گیرند، اما اثر منفی آن این بودکه تظاهرات و اعتراض ها برای سرنگونی حکومت برگزار شد و در جامعه ادامه داشت و جوانان حرکت کردند، اما رهبری و فرماندهی و طرح مشخص و واضحی برای این اقدام خود نداشتند.
جرادی تاکید کرد: حرکت های اسلامی سازمان یافته از دو مسئله این استفاده کردند، مسئله اول این است که بیشتر ملت عرب، فرهنگ و هویتشان براساس اسلام است و فرهنگ و الگوهشان اسلامی است و همه آنها زیر پرچم اسلامند؛ مسئله دوم، تشکیل جمعیت های خیریه، اجتماعی و رسانه ای و...است که جمعیت های موفقند که این حرکت ها را در جامعه تشکیل دادند و در این زمان افرادی دیگری وجود داشتند که تشکیلاتی در جامعه نداشتند؛ به همین دو دلیل اخوان المسلمین توانست در تونس و مصر قدرت را در اختیار بگیرد و بهارعربی به بیداری اسلامی تبدیل شد.
مدیر موسسه معارف فلسفی بیروت ادامه داد: آمریکا هرکس را به خاطر منافعش می پذیرد؛ نامه مرسی به شیمون پرز، تلاش آمریکا و تلاش اروپا بود؛ مرسی فراموش کرده بود که یکی از دلایل خروج ملتها بر نظام هایشان مواضع آنها نسبت به اسرائیل و اشغالگری بود و این اشتباه الاخوان المسلمین بود.
جرادی خاطر نشان کرد: عربستان از آمریکا خواست تا شیعیان عراق را به آنها تسلیم کند و آنها سوریه را و اینگونه مشکل سوریه با عنوان اعتراض های بهار عربی آغاز شد و مسئله مورد نظر سرنگونی نظام بشار اسد نبود بلکه سرنگونی مجموعه مقاومت منطقه بود و آنها نمی توانند مستقیما با ایران جنگ کنند و به صراحت می گویم که انها نمی توانند وارد ماجراجویی نظامی بزرگ در رویارویی با مقاومت حزب الله شوند، زیرا آنها به موفقیت حزب الله در این مسیر مطمئن هستند وحزب الله براساس مختصات می توانند اسرائیل تهدید کند و تاسیسات شیمیایی این رژیم در ایلات را هدف قرار دهد.
وی گفت: امروز پروژه تکفیری و پروژه مقاومت ایران و حزب الله و کشورهای همپیمان آن وجود دارد؛ پروژه تکفیری تجهیز و تجمیع گروه های با نام دین است وهیچ رویکرد و نگاه و طرحی ندارد. امروز مهمترین تحلیلگران سیاسی استراتژیکی می دانند که حرکت تکفیری طرح سیاسی ندارد و شعارش خلافت اسلامی است. بقای تکفیری خطری برای طرح اسلام سیاسی است به طوری که می بینیم که نقش الاخوان المسلمین در مسئله اسلام سیاسی پایان یافت.
جرادی ادامه داد: چیزی که باقی مانده، طرح مقاومت است و تنها مبارزه طلبی نظامی نیست بلکه مبارزه طلبی سیاسی و اسلامی نیز است.
این موسس حزب الله تاکید کرد: من معتقدم که تجربه اسلام سیاسی در ایران موفق ترین تجربه از زمان پیامبر(ص) تاکنون است و مسلمانان این در رفاه زندگی می کنند و نمی دانند. فقیه پژوهشگر و متفکر در ایران به روش ایرانی تولید می کند و امروز ایران کشور تولیدکننده است. وظیفه اندیشمند، فقیه پژوهشگر و سیاستمدار ایرانی این است که به روشی فکر کند که کشورهایی به ولایتشان نیاز دارند و کشورهایی که باید آن را بشناسند و کشورهایی که باید به آن احترام بگذارند و کشورهایی که باید با آن همکاری کنند. تا امروز امکان نداشته فرهنگ و فلسفه و سیاست ایرانی در کشور عربی به روش مناسب به زبان عربی یا غیر عربی بیان شود ولی به روشی که ملتهای دیگر را قانع کند و این مسئله مطلوب است.
پایان پیام/
یکی ازموسسان حزب الله لبنان بحران سوریه را طرح سعودی–آمریکایی دانست وتاکیدکرد: عربستان از آمریکا خواست تادر قبال دادن عراق به سعودی،سوریه را به آمریکاتحویل دهد و هدف از این اقدام سرنگونی مجموعه مقاومت منطقه بود
کد خبر 340996
نظر شما